کد سایت
az21970
کد بایگانی
50546
نمایه
دعای اسم اعظم
طبقه بندی موضوعی
حدیث,امام سجاد ع
خلاصه پرسش
دعای «اسم اعظم» چه دعایی است؟
پرسش
دعای «اسم اعظم» چه دعایی است؟
پاسخ اجمالی
درباره اصل «اسم اعظم»، باید گفت: بسیاری از اندیشمندان دینی معتقدند که «اسم اعظم» صرف دانستن و گفتن یک لفظ نیست، بلکه فراتر از لفظ دارای حقیقتی است که در اثر خودسازی، تهذیب نفس، عبادت و توفیقات الهی در وجود افراد پیدا میشود و در پرتو اين حالت، خداوند قدرت و مقام والايى به آنها خواهد داد.
در آیات و روایات زیادی به وجود اسم اعظم اشاره شده، و آمده است که اسم اعظم در اختیار پیامبران الهی و امامان معصوم(ع) بوده و افراد والا مقامی مانند آصف بن برخیا که توانست تخت بلقیس را از مسافت طولانی برای حضرت سلیمان(ع) حاضر نماید نیز دارای بخشی از اسم اعظم بودهاند.[1]
با این حال؛ روایاتی وجود دارند که به فرازهایی اشاره کرده و اعلام میدارند که اسم اعظم در میان این فرازها وجود دارد که نمونهای از آنها را با قطع نظر از سند در اینجا ذکر میکنیم:
امام سجاد(ع) فرمودند: «بيست سال از خداوند درخواست كردم؛ به من اسم اعظم را تعليم دهد. پس در شبى ايستاده بودم و نماز میخواندم. چشمهاى من به خواب رفت و ديدم كه جدّم رسول خدا(ص) از روبهرو میآمد. وقتی نزديک من شد؛ بين دو چشم مرا بوسيد و گفت: از خداوند متعال چه خواسته بودی؟! گفتم: اى جدّ بزرگوارم! از خداوند خواستم تا اسم اعظم خود را نشانم دهد. پیامبر(ص) فرمودند: اى پسرم! اين دعا را بنويس. گفتم کجا بنويسم؟ فرمودند: با انگشت خود بر كف دستت بنويس؛ دعا اين است: "يَا اللهُ يَا اللهُ يَا اللهُ وَحْدَكَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ وَ ذُو الْأَسْمَاءِ الْعِظَامِ وَ ذُو الْعِزِّ الَّذِي لَا يُرَامُ وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ؛ اى خدا! اى خدا! اى خدا! تو يگانهاى، تو يگانهاى، شريكى براى تو نیست، تو بخشنده، پديد آورنده آسمانها و زمين، صاحب بزرگى و بخشش، صاحب نامهاى بزرگ و صاحب عزتی كه مغلوب نمیگردد. خداى شما خداى يگانه است، نيست خدایى مگر او كه بخشنده مهربان است و رحمت خدا باد بر محمّد و بر همه آل او". سپس آنچه خواهی دعا کن». پس آنگاه امام سجاد(ع) فرمودند: «قسم به كسى كه محمّد را به راستى به پيامبرى فرستاد؛ اين دعا را تجربه نمودم و همانگونه بود كه آنحضرت فرمودند». زيد بن على گفته كه من نيز تجربه نمودم چنان بود كه پدرم على بن الحسين گفت.[2]
در آیات و روایات زیادی به وجود اسم اعظم اشاره شده، و آمده است که اسم اعظم در اختیار پیامبران الهی و امامان معصوم(ع) بوده و افراد والا مقامی مانند آصف بن برخیا که توانست تخت بلقیس را از مسافت طولانی برای حضرت سلیمان(ع) حاضر نماید نیز دارای بخشی از اسم اعظم بودهاند.[1]
با این حال؛ روایاتی وجود دارند که به فرازهایی اشاره کرده و اعلام میدارند که اسم اعظم در میان این فرازها وجود دارد که نمونهای از آنها را با قطع نظر از سند در اینجا ذکر میکنیم:
امام سجاد(ع) فرمودند: «بيست سال از خداوند درخواست كردم؛ به من اسم اعظم را تعليم دهد. پس در شبى ايستاده بودم و نماز میخواندم. چشمهاى من به خواب رفت و ديدم كه جدّم رسول خدا(ص) از روبهرو میآمد. وقتی نزديک من شد؛ بين دو چشم مرا بوسيد و گفت: از خداوند متعال چه خواسته بودی؟! گفتم: اى جدّ بزرگوارم! از خداوند خواستم تا اسم اعظم خود را نشانم دهد. پیامبر(ص) فرمودند: اى پسرم! اين دعا را بنويس. گفتم کجا بنويسم؟ فرمودند: با انگشت خود بر كف دستت بنويس؛ دعا اين است: "يَا اللهُ يَا اللهُ يَا اللهُ وَحْدَكَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بَدِيعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ وَ ذُو الْأَسْمَاءِ الْعِظَامِ وَ ذُو الْعِزِّ الَّذِي لَا يُرَامُ وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ؛ اى خدا! اى خدا! اى خدا! تو يگانهاى، تو يگانهاى، شريكى براى تو نیست، تو بخشنده، پديد آورنده آسمانها و زمين، صاحب بزرگى و بخشش، صاحب نامهاى بزرگ و صاحب عزتی كه مغلوب نمیگردد. خداى شما خداى يگانه است، نيست خدایى مگر او كه بخشنده مهربان است و رحمت خدا باد بر محمّد و بر همه آل او". سپس آنچه خواهی دعا کن». پس آنگاه امام سجاد(ع) فرمودند: «قسم به كسى كه محمّد را به راستى به پيامبرى فرستاد؛ اين دعا را تجربه نمودم و همانگونه بود كه آنحضرت فرمودند». زيد بن على گفته كه من نيز تجربه نمودم چنان بود كه پدرم على بن الحسين گفت.[2]
[1]. ر. ک: «آگاهان به اسم اعظم»، سؤال 3218.
[2]. سید ابن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، ص 320- 321، قم، دار الذخائر، چاپ اول، 1411ق.