کلمات «صابر» و «صبور» و «صبّار» همگی از ریشه «صبر»[1] هستند.[2] کلمهی «صابر» اسم فاعل به معنای صبر کننده است،[3] اما «صبور» به کسی گفته میشود که قدرت بر صبر دارد، و «صبّار» صیغهی مبالغه به معنای فردی است که صبر و تحملش بسیار است.[4]
معمولاً مشتقات صبر برای بندگان مورد استفاده قرار میگیرد؛ و بر همین اساس در قرآن کریم، هرچه از ریشهی صبر است، در مورد بندگان بوده و چنین صفتی برای خداوند ذکر نشده است. اما با توجه به اینکه در قرآن، رویکردهایی مانند «مهلت دادن» به خدا نسبت داده شده[5] که یکی از مصادیق صبر است، استفاده از واژههای یاد شده برای خداوند ایرادی ندارد؛ لذا در برخی از دعاها، صفت «صابر»، «صبور» و «صبار» برای خداوند متعال ذکر شده است؛ مانند:
- «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا صَابِرُ یَا صَبُورُ یَا صَادِقُ یَا صَدُوقُ...».[6]
- «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ یَا صَبّارُ یَا صَابِرُ یَا صَبُورُ یَا صَادِقُ یَا صَدُوقُ».[7]
- «سُبْحَانَکَ یَا صَبُورُ تَعَالَیْتَ یَا صَابِرُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ یَا مُجِیر».[8]
[1]. «حقیقت و اقسام صبر»، 30437؛ «ازدیاد صبر»، 8418؛ «صبر جمیل در قرآن»، 41399؛ «برخی از عوامل خوشبختی از نگاه قرآن و روایات»، 42552؛ «صبر، زمینه جلب محبت الهی»، 72142.
[2]. ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 12، ص 120، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1421ق.
[3]. زمخشرى، محمود بن عمر، مقدمة الأدب، تهران، موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران، چاپ اول، 1386ش.
[4]. تهذیب اللغة، ج 12، ص 120.
[5]. آل عمران، 178؛ اعراف، 183؛ رعد، 32؛ حج، 44 و 48؛ قلم، 45.
[6]. کفعمی، ابراهیم بن علی، المصباح (جنة الأمان الواقیة و جنة الإیمان الباقیة)، ص 354، قم، دار الرضی (زاهدی)، چاپ دوم، 1405ق.
[7]. کفعمی، ابراهیم بن علی، المقام الأسنی فی تفسیر الأسماء الحسنی، ص 92، قم، مؤسسه قائم آل محمد(عج)، چاپ اول، 1371ش.
[8]. کفعمی، ابراهیم بن علی، البلد الأمین و الدرع الحصین، ص 364، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، 1418ق.