بر اساس آموزههای دینی، ائمه(ع) نور واحدند و در ویژگیهای مربوط به امامت مشترکاند.[1] البته همانگونه که در برخی از خصوصیات جسمی متفاوتاند، در برخی از ویژگیهای معنوی هم ممکن است تفاوتهایی داشته باشند، اما از نظر مأموریت اصلی امامت، یعنی تبیین معارف دین و تحکیم آن در جامعه و ... یکساناند.[2]
با این وجود، بر حسب شرایط زمان و مکان، ممکن است صفتی در مورد امامی فعلیت و تبلور بیشتری یابد؛ مانند: جهاد و شهادت در امام حسین(ع)؛ تعلیم و تربیت در امام باقر(ع) و امام صادق(ع)؛ تحمل زندان در امام کاظم(ع) و ... .[3]
از طرف دیگر از برخی اهل معرفت نیز جایگاه و خصوصیت ویژهای برای هر کدام از معصومان(ع) نقل شده است، به عنوان نمونه:
- رسول خدا(ص) و دختر گرامی او و دو سبط ارجمندش(حسنین) را خصوصیتی در حوائج متعلّقه به تحصیل طاعت و رضوان خدای متعال است.
- امام علی(ع)، برای انتقام از دشمنان و کفایت شرّ ستمکاران.
- امام سجاد(ع)، برای دفع جور پادشاهان و وسوسهی شیاطین.
- امام باقر و امام صادق(ع)، برای فریادرسی بر امر آخرت.
- امام کاظم(ع) در ترس از ناخوشیها و بیماریها و دردها.
- امام رضا(ع) در نجات از هول و بیم سفرهای دریاها و صحراها و بیابانها.
- امام جواد(ع) در وسعت زندگی و بینیازی از مردم.
- امام هادی(ع) در برآورده شدن مستحبّات و نیکی به برادران و کامل شدن طاعات.
- امام حسن عسکری(ع) در اعانت بر امر آخرت.
- برای امام مهدی(عج) در تمامی حاجات و نیازمندیها و... که نام حاجت بر آن اطلاق شود، اختصاص و خصوصیتی است.[4]
علاوه بر این علامه مجلسی دعای توسلی را نقل میکند که مشتمل بر همین مفاهیمی است که از برخی اهل معرفت بیان شده و شیخ عباس قمی نیز آنرا در مفاتیح الجنان آورده است.[5]
گفتنی است که چنین ردهبندیهایی را در روایات مشاهده نکردیم، اما با توجه به چند نکته، میتوان برخی از این تفکیکها را به گونهای هماهنگ با روایات دانست:
الف) شهرت هر امامی به لقب و صفتی خاص که در برخی روایات آمده است.[6]
ب) در برخی روایات آمده است که ما در علم و شجاعت یکسان هستیم، اما در عطایا به مقداری[بهرهمندیم] که امر شدیم.[7]
ج) اعلام برخی ویژگیها برای ائمه(ع) در برخی روایات؛ مانند روایت معروف لوح که در آن به نقل از پیامبر(ص) آمده است: حسن(ع) را بعد از سپرى شدن روزگار پدرش کانون علم خود قرار دادم؛ و حسین(ع) را خزانهدار وحى خود ساختم و او را به شهادت گرامى داشتم و پایان کارش را به سعادت رسانیدم، او برترین شهدا است و مقامش از همهی آنها عالیتر است. کلمهی تامه(معارف و حجج) خود را همراه او و حجت رساى خود (براهین قطعى امامت) را نزد او قرار دادم، به سبب عترت او پاداش و کیفر دهم. نخستین آنها سرور عابدان و زینت اولیای گذشته من است. و پسر او که مانند جد محمود(پسندیده) خود محمد است، او شکافنده علم من و کانون حکمت من است... .[8]
نکته پایانی اینکه این نوع دستهبندی در تفصیل و تفکیک جایگاه اهل بیت(ع) اگر بر اساس دریافتهای شهودی باشد فقط برای افرادی که اطمینان به آن دریافتهای شهودی دارند میتواند مقبول باشد. و باید توجه داشت که ممکن است دریافت شهودی عارفی با عارف دیگر متفاوت باشد و همانگونه که در راهنمای پرسشگری بدان اشاره شد، قضاوت در این زمینه بر عهدهی این پایگاه نیست.
[1]. «خَلَقَنِیَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ أَهْلَ بَیْتِی مِنْ نُورٍ وَاحِد». خزاز رازى، على بن محمد، کفایة الأثر فی النصّ على الأئمة الإثنی عشر(ع)، ص 71، قم، بیدار، 1401ق. «نَحْنُ فِی الْأَمْرِ وَ الْفَهْمِ وَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ نَجْرِی مَجْرًى وَاحِدا». کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 275، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. «نَحْنُ فِی الْعِلْمِ وَ الشَّجَاعَةِ سَوَاء». همان.
[2]. ر. ک: «مأموریت اهل بیت(ع)»، 1248.
[3]. ر. ک: «ویژگی هر امام نسبت به امام دیگر»، 16272.
[4]. ر. ک: ملکی تبریزی، جوادآقا، المراقبات، ترجمه، محدث بندرریکی، ابراهیم، ص 43، قم، مؤسسه نشر اخلاق، 1376ش.
[5]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 91، ص 34-35، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق؛ قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ابواب ادعیه، دعای توسلی دیگر.
[6]. ر. ک: ابن بابویه، محمد بن على، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص 319، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1395ق.
[7]. «نَحْنُ فِی الْعِلْمِ وَ الشَّجَاعَةِ سَوَاءٌ وَ فِی الْعَطَایَا عَلَى قَدْرِ مَا نُؤْمَرُ». کافی، ج 1، ص 275.
[8]. همان، ص 527.