حدیث مورد سؤال چنان که در کتاب شریف کافی آمده است، از امام صادق (ع) است. متن حدیث چنین است: "الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) أُصُولُ الْکُفْرِ ثَلَاثَةٌ الْحِرْصُ وَ الِاسْتِکْبَارُ وَ الْحَسَدُ؛ فَأَمَّا الْحِرْصُ فَإِنَّ آدَمَ (ع) حِینَ نُهِیَ عَنِ الشَّجَرَةِ حَمَلَهُ الْحِرْصُ عَلَى أَنْ أَکَلَ مِنْهَا وَ أَمَّا الِاسْتِکْبَارُ فَإِبْلِیسُ حَیْثُ أُمِرَ بِالسُّجُودِ لآِدَمَ فَأَبَى وَ أَمَّا الْحَسَدُ فَابْنَا آدَمَ حَیْثُ قَتَلَ أَحَدُهُمَا صَاحِبَهُ"؛ [1]امام صادق (ع) فرمود: اساس کفر سه چیز است؛ حرص، استکبار، و حسادت ورزیدن؛ حرص باعث شد تا حضرت آدم (ع) پس از نهی از خوردن میوه درخت ممنوعه به سراغ آن برود، اما استکبار سبب شد تا ابلیس پس از امر به سجده آدم از آن سرپیچی کند، و حسد سبب قتل یکی از فرزندان آدم به دست دیگری شد.
تذکر این نکته ضروری است که در این روایت استکبار به معنای بزرگ منشی نیست، چنان که شما معنا کرده اید؛ چراکه بزرگ منشی یعنی بزرگوار بودن و بزرگواری در مقابل دنائت و پستی است که نه تنها در آموزه های دینی از آن نهی نشده، چه بسا مورد ترغیب و ستایش قرار گرفته است، بلکه منظور از استکبار در این کلام امام صادق (ع)، تکبر و خود بزرگ بینی است که مورد نهی واقع شده است.