- آیهی «وَ ما یعْلَمُ تَأْویلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ»؛[1] که فقط خداوند را تأویلگر آیات متشابه قرآن میداند، معنایش آن است که تنها با مراجعه به آیات محکم میتوانید معنا و تأویل آیات متشابه را به دست آورید.[2]
- در میان مفسران و دانشمندان اسلامی اختلاف است که آیا فراز «وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ»، آغاز جملهی مستقل است، یا عطف بر فراز قبلی «إِلاَّ اللَّهُ» است. به عبارت دیگر، آیا معنای آیه این است که: «تأویل قرآن را جز خدا و راسخون در علم نمیدانند»، و یا معنایش آن است که «تأویل قرآن را فقط خدا میداند؛ اما راسخون در علم میگویند اگرچه تأویل آیات متشابه را نمیدانیم؛ اما در برابر همه آنها تسلیم هستیم و همه از طرف پروردگار ما است».[3]
بسیاری از مفسران، «راسخون در علم» را عطف بر «الله» میدانند،[4] که بر اساس این نظر، پرسش مطرحشده موردی نخواهد داشت.
- علامه طباطبائی معتقد است که با توجه به فرازهای قبل و بعد، فراز «وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ...» را نمیتوان معطوف به ماقبل دانست، بلکه این فراز، جمله مستأنفهای است که عبارت مستقلی را بیان میکند؛ و نمیتوان از خود این آیه (به تنهایی و بدون در نظر گرفتن روایات و تفاسیر پیرامونی) برداشت کرد که راسخون در علم هم تأویل متشابهات را میدانند؛ و روایتی از امام علی(ع) در این زمینه را نیز به عنوان شاهد مدعای خود میآورد:
«وَ اعْلَمْ أَنَّ الرَّاسِخِینَ فِی الْعِلْمِ هُمُ الَّذِینَ أَغْنَاهُمْ عَنِ اقْتِحَامِ السُّدَدِ الْمَضْرُوبَةِ دُونَ الْغُیوبِ الْإِقْرَارُ بِجُمْلَةِ مَا جَهِلُوا تَفْسِیرَهُ مِنَ الْغَیبِ الْمَحْجُوب»؛[5] بدان که راسخان در علم، کسانی هستند که اعتراف به عجز در برابر اسرار غیبی و آنچه از تفسیر آن عاجزند، آنان را از کاوش در پیرامون آنها بینیاز کرده است».
اما این را بدان معنا نمیداند که از آیات یا دلایل دیگر نتوان آگاهی راسخون علم از تأویل متشابهات را اثبات کرد،[6] بلکه در ادامه، دلایلی را برای این آگاهی بیان میکند.[7]
به عبارت سادهتر، علامه معتقد است که راسخون در علم به تأویل متشابهات آگاهاند؛ اما این آگاهی از آیه 7 سوره آل عمران برداشت نمیشود، بلکه دلایل دیگری در این زمینه وجود دارد.
بر این اساس، حتی با پذیرفتن نظر علامه نیز اشکال موجود در پرسش، جایی پیدا نمیکند.
[1]. آل عمران، 7.
[2]. ر. ک: «شرایط فهم آیات قرآن»، 193؛ «فلسفهی وجود آیات متشابه در قرآن»، 81105.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 440 - 441، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[4]. همان، ج 2، ص 432. و اینگونه معنا میکنند: آنها[راسخون در علم] هستند که بر اثر درک صحیح معنای محکمات و متشابهات، میگویند ما به همهی آنها ایمان آوردهایم (چرا که) همه از سوی پروردگار ما است.
[5]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 125، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[6]. «فالظاهر أن العلم بالتأویل مقصور فی الآیة علیه تعالی، و لا ینافی ذلک ورود الاستثناء علیه کما أن الآیات دالة علی انحصار علم الغیب علیه تعالی مع ورود الاستثناء علیه کما فی قوله تعالی: «عالِمُ الْغَیبِ فَلا یظْهِرُ عَلی غَیبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ»: الجن- 27، و لا ینافیه أیضا کون المستثنی الراسخین فی العلم بعینهم، إذ لا منافاة بین أن تدل هذه الآیة علی شأن من شئون الراسخین فی العلم، و هو الوقوف عند الشبهة و الإیمان و التسلیم فی مقابل الزائغین قلبا و بین أن تدل آیات أخر علی أنهم أو بعضا منهم عالمون بحقیقة القرآن و تأویل آیاته علی ما سیجیء بیانه». طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 28، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[7]. ر. ک: همان، ص 50 - 55.