یکی از قواعد مسلم در اصول فقه امامیه، قاعده "دفع افسد به فاسد" است.[1] به این معنا که گاهی انسان بر سر دوراهی قرار میگیرد که هر دو راه ناخوشایند است، ولی یکی از دیگری ناخوشایندتر است. در چنین مواردی، عقل حکم میکند که برای پرهیز از امر ناخوشایندتر، انسان به استقبال امری که ناخوشایند است برود و این همان چیزی است که به عنوان «دفع افسد به فاسد» معروف است و اگر هیچ آیه و روایتی نیز وجود نداشت، حکم عقل به تنهایی نیز در این زمینه کافی بود. البته به شرط آنکه انسان واقعا تشخیص دهد که کدام گزینه، «گزینه بد» و کدام گزینه، «گزینه بدتر» است.
در همین راستا، نمونههایی از استفاده از این قاعده در رفتارهای معصومان(ع) وجود دارد:
- قطع درختان خرما برای جلوگیری از شکست سپاه اسلام یکی از مصادیق دفع افسد به فاسد است که در قرآن نیز به آن اشاره شده است:
«ما قَطَعْتُمْ مِنْ لینَةٍ أَوْ تَرَکتُمُوها قائِمَةً عَلی أُصُولِها فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَ لِیخْزِی الْفاسِقینَ»؛[2] آنچه از درختان خرما بریدید و یا آنهایی را که [دست نخورده] بر ریشههایشان بر جای نهادید، همه به فرمان خدا بود، تا فاسقان خوار شوند.
- پذیرش حکمیت توسط امام علی(ع) و نیز پذیرش صلح با معاویه توسط امام حسن(ع) از واضحترین مصادیق استفاده از این قاعده بود.
- برخوردهایی که امام رضا(ع) با مأمون در زمان ولیعهدی خود داشتند در بسیاری از موارد به جهت تقیه و نوعی مصلحتاندیشی،[3] و دفع افسد به فاسد بود.
[1]. «دفع افسد به فاسد»، 2040.
[2]. حشر، 5.