برای پاسخ به این سؤال که چه میوههایی بهشتی بوده و کدامشان در زمین وجود دارد، ابتدا باید نکاتی را بیان نمود:
- اصل وجود میوه در بهشت
آیات متعددی از قرآن وجود میوه در بهشت را اثبات میکند:
الف) «لَهُمْ فیها فاکهَةٌ وَ لَهُمْ ما یدَّعُونَ»؛[1] در آنجا (بهشت) برای بهشتیان میوه است و هر چه از چیزهای دیگر که دلشان بخواهد.
ب) «لَکمْ فیها فاکهَةٌ کثیرَةٌ مِنْها تَأْکلُونَ»؛[2] در آنجا(بهشت) برای شما (مؤمنان) میوههای فراوانی خواهد بود که از آنها خواهید خورد.
ج) «یدْعُونَ فیها بِکلِّ فاکهَةٍ آمِنینَ»؛[3] در آنجا(بهشت) هر میوهای را [که بخواهند] با خیالی آسوده طلب میکنند.
فراوانی این میوهها به اندازهای است که بهشتیان اختیار دارند از هر کدام آنها استفاده کنند: «وَ فاکهَةٍ مِمَّا یتَخَیرُونَ»؛[4] (مقربان میتوانند) از هر میوهای که میخواهند، انتخاب نمایند.
- امکان فرود آمدن غذاها و میوههای بهشتی به زمین
در قرآن کریم آیاتی ناظر به آن است که برای اولیای الهی غذاها و میوههای بهشتی نازل میشد:
الف) نزول رزق بر حضرت مریم(س):
«کلَّما دَخَلَ عَلَیها زَکرِیا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیمُ أَنَّی لَک هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یرْزُقُ مَنْ یشاءُ بِغَیرِ حِسابٍ»؛[5] هرگاه زکریا در محراب بر مریم وارد میشد، رزقی را نزد او مییافت! مریم در پاسخ این سؤال که این رزق از کجا آمده است؟ میگفت: از نزد خدا!
روایاتی نیز مراد از رزق در آیهی یادشده را، نوعی میوه بهشتی میدانند که در غیر فصل آن، نزد مریم(س) حاضر میشد.[6] شواهدی در خود آیه، این تفسیر را تقویت میکند؛ مانند نکره آوردن واژهی «رزق» و پاسخ مریم(س) به زکریا که این روزی از سوی خدا است، و نیز شگفتی زکریا(ع) از دیدن این حادثه و تقاضای فرزند توسط ایشان در همان لحظه از خداوند.
ب) نزول من و سلوی بر بنیاسرائیل:
قرآن از نزول غذایی آسمانی بر بنیاسرائیل خبر میدهد:[7] آنان در دوران سرگردانی در صحرای سینا،[8] از گناه و نافرمانی خدا، پشیمان گشته و از خداوند خواستند تا بار دیگر نعمتهای خود را بر آنان ارزانی دارد. خداوند نیز «منّ» و «سلوی» بر آنها نازل کرد.[9] فرو فرستادن این غذا، به مدت 40 سال، آن هم در بیابان و به مقدار کافی برای آنها، امری غیر عادی است.[10] بر اساس برخی تفاسیر، «من» و «سلوی» از بهشت فرستاده شد.[11]
ج) نزول مائده آسمانی بر یاران حضرت عیسی(ع):
بر اساس آیاتی از قرآن کریم،[12] حواریون از عیسی(ع) درخواست کردند تا غذایی از آسمان بر آنان فرو فرستد و حضرتشان نیز آنرا از خدای خویش تقاضا کرد. این درخواست پذیرفته شد و آنها از سفرهی غذای آسمانی بهرهمند شدند. برخی از مفسران بر این باورند که این غذاها از میوههای بهشتی بوده است.[13]
- میوههای بهشتی در زمین
با توجه به اینکه منطقی نیست لذت حلالی در زمین باشد؛ اما مؤمنان در بهشت از آن محروم باشند و نیز با استناد به آیه «کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا»، شاید بتوان گفت، هر غذا و میوه پاکیزهای که در زمین وجود دارد، مشابه آن نیز در بهشت وجود خواهد داشت و با این نگاه، تمام میوهها ارتباطی با بهشت خواهند داشت؛ اما به صورت ویژه در برخی روایات، میوههایی به عنوان میوههای بهشتی اعلام شدهاند. از آنجا که این روایات در صدد برشمردن تمام میوههای بهشتی در زمین نیستند، ممکن است در بیان تعداد این میوهها کمی اختلاف وجود داشته باشد. با توجه به این نکته و صرف نظر از بررسی سندی و محتوایی این روایات به برخی از این میوهها اشاره میشود:
انگور، خرما، انار، سیب
امام علی(ع) فرمود: «چهار میوه از بهشت فرود آمده است: انگور رازِقِی(نوعی از انگور منطقهی طائف که سفید رنگ است و هستهی بزرگ دارد.[14])، رطب(خرما) مُشَانِی(مشان منطقهای در نزدیکی بصره است که دارای خرما و میوههای تازه است.[15])، انار املاسی(منسوب به املس،[16] ظاهرا مقصود نرم بودن دانههای آن است)،[17] و سیب شعشعانی، یعنی شامی».[18]
در روایتی دیگر از امام باقر(ع) نقل شده است: «چهار میوه از بهشت نازل شده است: انگور رازِقِی، رطب(خرما) مُشَانِی، انار املاسی و سیب شیسقان(در کتابهای روایی و لغت معنایی برای آن ذکر نشده و شاید اختلاف نسخه همان شعشعان باشد)».[19]
رسول خدا(ص) فرمود: «یکدانه از هر انار، دانهای از بهشت است و من دوست دارم که هیچ دانهای از آن نیفتد».[20]
امام علی(ع) فرمود: «انار را با پیه آن بخورید که معده را شستوشو میدهد و هر دانهای از انار که در معده باشد، تا چهل روز دل را زنده میکند و جان را روشنی میبخشد و وسوسه شیطان را کم میکند.
انار و نخل از میوههای بهشتی هستند که خداوند در قرآن در مورد آن دو فرمود: «فیهِما فاکهَةٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمَّانٌ».[21]، [22]
انجیر
اباذر عفاری گفت: «سبدی از انجیر برای رسول خدا(ص) هدیه آوردند. آنحضرت(ص) به اصحاب فرمود: از این میوه بخورید که از بهشت آمده است. این میوه که میوهای بیهسته است بواسیر را قطع و بیماری نقرس(ورم مفاصل پا[23]) را از بین میبرد».[24]
به؛
امام صادق(ع) فرمود: پنج میوه از میوههای بهشت است: «انار ملاسی، سیب اصفهانی، به، انگور و خرمای مشان».[25]
خربزه؛
رسول خدا(ص) فرمود: «خربزه را بخورید که میوه بهشتی است و در آن هزار برکت و هزار رحمت است و خوردن آن شفای هر دردی است».[26]
کما؛
رسول خدا(ص) فرمود: «کما(قارچ)» از گیاهان بهشت است و آب آن برای درد چشم خوب است».[27]
[1]. یس، 57.
[2]. زخرف، 73.
[3]. دخان، 55.
[4]. واقعه، 20.
[5]. آل عمران، 37.
[6]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 14، ص 195 – 196، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق؛ ر. ک: «غذا و میوه بهشتی حضرت مریم (س)»، 6219.
[7]. بقره، 57؛ اعراف، 160؛ طه، 80.
[10]. «گوشهای از نعمتهای خدا به بنی اسرائیل»، 57966
[11]. مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج 1، ص 108، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، 1423ق.
[12]. مائده، 112- 115.
[13]. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 87، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق.
[14]. واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج 13، ص 162، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق.
[15]. یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البلدان، ج 5، ص 131، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م.
[16]. فیروز آبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج 2، ص 392، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[17]. ر. ک: بستانى، فواد افرام، فرهنگ ابجدی، ص 860، ماده ملس، تهران، چاپ دوم، 1375ش.
[18]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، امالی، ص 369، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[19]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 349 - 350، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[20]. بحار الأنوار، ج 63، ص 155
[22]. ابنا بسطام، عبد الله، حسین، طبّ الأئمة(ع)، محقق، مصحح، خرسان، محمد مهدی، ص 134، قم، دار الشریف الرضی، چاپ دوم، 1411ق.
[23]. حسین یوسف موسی، عبدالفتاح صعیدی، الإفصاح فی فقه اللغة، ج 1، ص 512، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، 1410ق.
[24]. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 173، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق.
[25]. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 2، ص 527، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.
[26]. طبّ الأئمة(ع)، ص 27.
[27]. المحاسن، ج 2، ص 527.