لطفا صبرکنید
2647
- اشتراک گذاری
«إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا ...»؛[i]
آنانی که به خود ستم کردند، فرشتگانی که در همان حال، روحشان را قبض میکردند، از آنان میپرسیدند: شما در چه حالی بودید؟! آنان پاسخ میدهند که ما در سرزمین خود (توسط کفار) تحت فشار بودیم! فرشتگان دوباره میپرسند: آیا زمین خدا پهناور نبود تا به جای دیگری هجرت کنید؟!
آیه یاد شده و توصیههای مشابه، این انگیزه را میان مسلمانان ایجاد کرد تا از مناطقی که توانایی انجام دستورات دین را در آنجا نداشتند، به سرزمینهای دیگر کوچ کنند.
در نگاهی گسترده، به هر محل اجتماع و زندگی مهاجران مسلمان در طول تاریخ، میتوان «دار الهجرة» گفت. جایی که محل امنی برای مسلمانان مهاجر باشد تا در آنجا آزادانه به وظایف و تعهدات اسلامی خود عمل کنند.
در همین راستا هر چند اولین مهاجرت مسلمانان، هجرت به «حبشه» بود، ولی در تاریخ اسلام، بیشتر شهر مدینه به «دارالهجرة» شهرت دارد. البته این بدان معنا نیست که دارالهجرة اختصاص به این شهر داشته باشد، بلکه شرایط خاص مدینه به هنگام هجرت رسول خدا(ص) به آن شهر و تشکیل اولین دولت مرکزی اسلام در این شهر، بدان انجامید تا شهر مدینه از مصادیق بارز دارالهجرة به شمار آید.
در ادامه نیز شهر کوفه، که سال هفدهم هـ. ق. (638. م) و به دنبال فتح عراق توسط مسلمانان، بنیان گذاشته شد و جنگجویان مسلمان به تدریج در آنجا ساکن میشدند، دارالهجرة نام گرفت.[ii]
در تعریف دیگر، دارالهجرة مکانی بود که گروههای مختلف در طول تاریخ، برای مبارزات خود آنها را ایجاد میکردند. پیشینه آن به هجرت محمد بن عبدالله به مدینه و بازگشت موفقیتآمیز وی به مکه بازمیگردد. مردم در این دارالهجرةها که شامل قلعه، دژ یا مکانهای دیگر بود، جمع میشدند و به مبارزات خود ادامه میدادند. در دوران حسن صباح نیز دارالهجرةهایی در ایران شکل گرفت که شامل الموت، قهستان، شاهدژ، گردکوه، لمبسر، اصفهان و… بود. پیش از او فاطمیان نیز دارالهجرةهایی را در آفریقا بنا کرده بودند.[iii]
گفتنی است؛ برخی از گروههای سیاسی با بهرهبرداری از نوعی قداست که برای نام «دار الهجرة» در میان مسلمانان وجود داشت، تلاش میکردند تا مناطق اصلی تحت نفوذ خود را با همین عنوان نامگذاری کنند.
[i]. نساء، 97.
[ii]. ر.ک: فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژه نامه فقه سیاسی، ص 103. قم، معاونت پژوهشی مرکز فقهی ائمه اطهار(ع). چاپ اول، 1389ش.
[iii]. خلعتبری، الله یار، رویارویی سیاسی - نظامی حسن صباح با سلجوقیان، ص 113- 114، تهران، پژوهشنامه علوم انسانی دانشگاه بهشتی.