«نفی بلد»، یا «تبعید»، یعنی بیرون کردن بزهکار از محل زندگى، یا محل ارتکاب جرم و یا محل اجراى حد.
نفی بلد در اصطلاح فقه و حقوق عبارت است از: مجازاتی که به موجب آن، فرد مجرم از اقامت در وطن و شهر خود ممنوع شده، و برای مدتی معین به سکونت در محلی دیگر محکوم گردد. از این عنوان در باب حدود سخن رفته است.
قرآن کریم به این مجازات تصریح دارد، آنجا که میفرماید:
«إِنَّما جَزاءُ الَّذینَ یُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً ... أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ...»؛[1] جزاى کسانى که با خدا و پیامبرش جنگ میکنند و در زمین به فساد میکوشند، ... یا از سرزمین خود تبعید شوند.
در روایات و سیره پیامبر(ص) و امام علی(ع) نیز مشروعیت مجازات تبعید مشاهده میشود.
برخی از گناهان و جرایمی که مجازات آنها تبعید است، عبارتاند از:
- محاربه: منظور از محاربه آن است که کسى با تهدید به اسلحه به جان یا مال مردم تجاوز کند، اعم از اینکه به صورت دزدان گردنهها در بیرون شهرها چنین کارى کند و یا در داخل شهر. بنابر این، افراد چاقوکشى که حمله به جان و مال و نوامیس مردم میکنند نیز مشمول آن هستند.[2]
- فساد: فساد در مقابل صلاح است و به هر کار تخریبی فساد میگویند. بنابر این، هر کاری که در جهت نقص و تخریب باشد و یا افراط و تفریط در مسائل فردی و اجتماعی باشد، عنوان فساد بر او صدق میکند.
افساد به طورى که از ظاهر آیه بر میآید: «وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً»، اخلال به امنیت عمومى است و قهرا شامل آن چاقوکشى نمیشود که به روى فرد معین کشیده شود و او را به تنهایى تهدید کند؛ چون امنیت عمومى وقتى ناامن میشود که خوف عمومى و ناامنى جاى امنیت را بگیرد. و بر حسب طبع وقتى محارب میتواند چنین خوفى را در جامعه پدید آورد که مردم را با اسلحه تهدید به قتل کند. و به همین جهت است که در روایاتى که در تفسیر این آیه وارد شده، محاربه و فساد در زمین به شمشیر کشیدن و مانند آن تفسیر شده است.[3]
- قیادت: قیادت یا قوادی، یعنى میانۀ زنان و مردان واسطه شدن و ایشان را از راه حرام به یکدیگر رساندن.[4] به بیان جامعتر؛ قیادت یعنی جمعکردن بین مرد و زن نامحرم برای زنا یا جمعکردن بین مرد و پسری برای لواط.[5] به کسی که چنین کاری را انجام میدهد «قوّاد» گفته میشود.
قوادی با دوبار اقرار -در صورتی که اقرارکننده بالغ، عاقل، مختار و دارای قصد باشد- و نیز شهادت دو مرد عادل ثابت میشود. و حد آن هفتاد و پنج ضربه شلاق و تبعید از محل زندگی است.[6]
- زنا: مردى که تازه ازدواج کرده، چنانچه پیش از آمیزش با همسرش، با زنى زنا کند، حدّ وى علاوه بر صد تازیانه و تراشیدن سر، تبعید است.[7]
- در مباحث فقهی مطرح شده است که اگر کسى با حیوانات مجامعت کند، اگر از حیواناتى باشد که عادتا گوشت آنها خورده نمیشود؛ مانند اسب، الاغ و ... باید آن حیوان نفى بلد شود؛ یعنى در یکى از شهرهای دور فروخته شود.[8]
[1]. مائده، 33.
[2]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 4، ص 360، تهران دار الکتب الاسلامیة، چاپ اول، 1374ش؛ ر. ک: «مجازات محاربه با مسلمانان».
[3]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 327، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 5، ص 533، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.
[4]. شیخ بهایی، ساوجی، نظام بن حسین، جامع عباسی و تکمیل آن، ص 822، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1429ق.
[5]. شیخ انصاری، مرتضی، صراط النجاة (محشّی)، محقق، مصحح، فلاحزاده، محمد حسین، ص 315 - 316، قم، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، 1415ق.
[6]. امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، ص 424- 425، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، 1404ق/ 1363ش.
[7]. ر. ک: هاشمى شاهرودى، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت(ع)، ج 2، ص341- 342، قم، موسسه دائرة المعارف فقه اسلامى بر مذهب اهل بیت(ع)، مرکز پژوهشهاى فارسى الغدیر، چاپ اول، 1426ق.
[8]. سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 3، ص 2148، تهران، کومش، چاپ سوم، 1373ش.