آنچه مسلم است تفاوت های شخصیتی که در روان شناسی مطرح می شود، و خلیقیات، ویژگی ها و نواقص مختلفی را برای گونه های شخصیتی مختلف تعریف نموده اند، در مورد انسان کامل کاربردی ندارد؛ چرا که انسان کامل در تمامی جنبه ها در حد کمال تعادل بوده، به ویژه در امور مربوط به خلقیات و روحیات نمی توان شخصیت امام را با این گونه تقسیمات روان شناسی محدود تحلیل کرد.
بدیهی است که امامان معصوم از لحاظ بشری دارای تمامی اقتضائات جسم بشری بوده و هرکدام، بدن های ویژه خود را داشته اند، بنابراین، تفاوت در اجسام آنان نیز وجود داشته است. اما این تفاوت، تعارضی با وحدت ذاتی آنان نداشته و قابل پذیرش است.
توضیح این که جسم هر امامی منحصر به خود او است، ولی وجود نور امامت در کالبد امام این تفاوت ها را تحت الشعاع خود قرار داده و کالبد امام را محل تجلی روح امامت نموده است و هرچند این امر یا نور واحد ممکن است در مقام طبیعت در صور مختلفی آشکار شود، ولی در اصل، نوری واحد است و این کثرت به معنای بی تائی بوده و منافاتی با وحدت ذاتی و الاهی ندارد.
همچنان که هر امام، جمالی منحصر به فرد داشته است و این تفاوت ها با وحدت ذاتی آنان نه تنها قابل جمع است، بلکه تکرار در تجلی امکان پذیر نیست و تکرار نشانه عبث در خلقت بدیع خدا است.
ولی آنچه مسلم است تفاوت های شخصیتی که در روان شناسی مطرح می شود، و خلیقیات و ویژگی ها و نواقص مختلفی را برای گونه های شخصیتی مختلف تعریف نموده اند، در مورد انسان کامل کاربردی ندارد؛ چرا که انسان کامل در تمامی جنبه ها در حد کمال تعادل بوده، به ویژه در امور مربوط به خلقیات و روحیات نمی توان شخصیت امام را با این گونه تقسیمات روان شناسی محدود تحلیل کرد.
شاید سر وحدت اضدادی که در انسان های کامل می بینیم در این امر نهفته است که آنان مظهر اراده و مشیت خدا بوده و تابع طبیعت بشری خود نیستند و طبیعت بشری آنان نیز محل تجلی اراده خدا شده است.