لطفا صبرکنید
بازدید
1757
آخرین بروزرسانی: 1402/11/02
کد سایت fa120403 نمایه سامدون در قرآن
طبقه بندی موضوعی تفسیر,--- مشابه ---
برچسب لهو|تکبر|غفلت|سامدون|سمد|سمود|آیه 61 سوره نجم
خلاصه پرسش
معنای واژه «سامدون» در آیه 61 سوره نجم چیست؟
پرسش
سامدون در آیه 61 سوره نجم به چه معنا است؟
پاسخ اجمالی

«وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ»؛[1] و شما از غافلان هستید.

«سمد» در لغت به معنای «لهو»،[2] «تمرد»، «تکبر همراه با غفلت»،[3] آمده است.

این واژه را در قرآن کریم تنها یک‌بار و آن هم در آیه مورد پرسش می‌توان مشاهده کرد. و معنای آن‌را باید با توجه به آیات قبل فهمید.

آیات گذشته در مورد قیامت و حوادث بزرگ آن‌روز سخن می‌گوید که باید انسان عاقل و هوشیار را به گریستن و هراسیدن از خشم خدا وادارد، و نیروهاى درونى او را به آن برانگیزد که در فکر نجات از آن حوادث هولناک برآید، و خود را آماده آن‌روز کند. در ادامه خداوند در آیه 61 به کفار و مشرکان خطاب کرده و می‌فرماید: با این وجود شما از آن غافل‌اید!

ابن عباس و مجاهد نیز همین معنا را برای آیه «وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ» در نظر گرفته‌اند:

شما از عذاب الهى غفلت دارید و دنبال بازى و سرگرمى هستید!

از عکرمه نقل شده است که منظور از غفلتی که آیه در صدد نکوهش آن برمی‌آید، غنا و موسیقى است؛ زیرا دشمنان اسلام هرگاه کلام خدا را می‌شنیدند با نواختن موسیقى با آن به مقابله و ستیز برمی‌خاستند، تا مردم را از شنیدن قرآن محروم سازند![4]

بعضى هم گفته‌‏اند: «سامدون» به معنای گردن‌کشى بوده و از اصطلاح «سمد البعیر» گرفته شده است؛ یعنى شما کفار گردن‌کشان هستید. علت این‌که کفار متکبر را به شتر تشبیه کرد؛ برای این است که شتر در موقع راه رفتن و حرکت، گردن خود را به بالا می‌گیرد. کفار هم در برابر آیات الهی گردن‌کشى می‌کنند و کلام خدا را بازیچه می‌شمارند.[5]

نقل دیگر آن است که «سامدون»، به معنای «ساکتون» است، «وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ»، یعنی شما خاموش هستید، زیرا آن‌جا که قرآن می‌خوانند هیچ اثری در شما نمی‌گذارد.[6] و علت این‌که سامدون را در قالب اسم فاعل آورده برای آن است که غفلت آنها ادامه‌دار و همیشگی است.[7]


[1]. نجم، 61.

[2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 424، دمشق، بیروت، دارالقلم‏، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.

[3]. ر. ک: ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏3، ص 219- 220، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق؛ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ‏5، ص 203، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360ش.

[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏9، ص 278، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.

[5]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج ‏18، ص 123، تهران، ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، 1364ش.

[6]. سور آبادی، ابوبکر عتیق بن محمد، تفسیر سور آبادی، تحقیق، سعیدی سیرجانی، علی اکبر، ج ‏4، ص 2478، تهران، فرهنگ نشر نو، چاپ اول، 1380ش.

[7]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ‏29، ص 287، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.