فرقه «قدریه» در یکی از تعریفهایش، شامل گروههایی مانند «معتزله» است که انسان را موجودی کاملا مختار دانسته و به صورت افراطی تلاش دارند تا هیچگونه جبر و چهارچوبی را نسبت به انسان نپذیرند و معتقدند که هرگونه جبر به عدالت خداوند خدشه وارد میکند!
در همین راستا، آنان در تحلیل «قضا و قدر» بهگونهای که به جبر نینجامد دچار ابهاماتی هستند، در حالی که طبق نظر اهلبیت(ع)، «قضا و قدر» نافی اختیار نبوده و رفتارهای مختارانه انسانها نیز در چارچوب «قضا و قدر» میگنجد.
روایت مورد اشاره در پرسش از امام صادق(ع) به همین موضوع میپردازد:
«...عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرُّقَى أَ تَدْفَعُ مِنَ الْقَدَرِ شَیْئاً فَقَالَ هِیَ مِنَ الْقَدَرِ وَ قَالَ ع إِنَّ الْقَدَرِیَّةَ مَجُوسُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ هُمُ الَّذِینَ أَرَادُوا أَنْ یَصِفُوا اللَّهَ بِعَدْلِهِ فَأَخْرَجُوهُ مِنْ سُلْطَانِهِ ...»؛[1]
على بن سالم، از امام صادق(ع) نقل میکند که از حضرتشان پرسیدم، آیا آویزههایی (که برای رفع خطر و بلا بر بدن انسانها میآویزند)، هیچ تأثیری در برابر «قَدَر» دارد(و میتواند آنرا تغییر دهد)؟!
امام فرمود: (اگر تأثیری هم داشته باشند، خود این تأثیرگذاری هم) در چهارچوب قضا و قدر الهی است!
سپس خاطر نشان فرمود: قدریه در این امت، مانند مجوسیاناند! آنها تلاش دارند تا خداوند را به عدالت توصیف کنند؛ اما (با نفی قضا و قدر) گویا او را موجودی کاملا بیقدرت پنداشتهاند(که نمیتواند هیچگونه دخالتی در زندگی انسانها داشته و هیچ تأثیری بر زندگی آنان داشته باشد!) و این آیات در شأن آنها نازل شده است:
«روزى که به رو در آتش کشیده شوند. بچشید آتش دوزخ را. همه چیز را به اندازه آفریدیم».[2]
[1]. شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، محقق، مصحح، حسینی، هاشم، ص 382، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1398ق.