موضوع جواز خواندن «نماز نافله» با وجود «نماز واجب قضا شده»، موضوعی فقهی است که احادیث مختلفی در مورد آن وجود دارد، و فقها به همین دلیل در این مورد اختلاف نظر دارند. برخی معتقد به جواز و بعضی نظرشان منع است.
فقهایی که خواندن نافله در این صورت را مجاز نمیدانند، به چند دلیل استناد میکنند. یکی از آنها روایتی از امام باقر(ع) است که در پرسش به آن اشاره شد و در فرازی از آن آمده است:
«وَ لاَ یَتَطَوَّعْ بِرَکْعَةٍ حَتَّى یَقْضِیَ اَلْفَرِیضَةَ کُلَّهَا»؛[1] تا تمام نمازهای واجب قضا شده را نخواند، حتی یک رکعت نافله نخواند.
کسانی که نظرشان منع است، میگویند مراد از واژه «فریضه» در این روایت «نماز قضا» است. و در پاسخ به افرادی که معتقدند ممکن است مراد از «فریضه»، «نماز قضا» نباشد؛ بلکه نمازی باشد که اکنون وقتش فرا رسیده است، میگویند:
اگر چنین معنایی منظور روایت بود؛ نباید از کلمه «کلّها» به معنای «تمامشان» در آن استفاده میشد. پس معلوم میشود که مراد از این روایت، همان نمازهای واجب قضاشده است.[2]
برخی دیگر اما میگویند: این سخن امام(ع) به معنای ممنوعیت مطلق، یعنی حرمت خواندن نوافل در صورت داشتن نماز قضا نیست؛ بلکه تأکیدی بر اولویت خواندن نمازهای قضا بر نمازهای نافله است؛ یعنی کسی که نمازهای واجب قضا دارد، بهتر است ابتدا نمازهای قضا را بخواند، بعد از آن به نمازهای نافله بپردازد.
پس اگر فردی احتمال دهد که در آینده نزدیک، فرصت خواندن نمازهای قضا را دارد و به تدریج مشغول خواندن آنها است، میتواند همزمان به خواندن نمازهای نافله نیز بپردازد.
دلیل قائلان به جواز، روایاتی است که این کار را مجاز میدانند در همین زمینه شهید ثانی میفرماید:
راه جمع بین روایات جواز و روایات منع آن است که روایات منع، ناظر بر کراهت است(نه حرمت).[3]
شیخ حر عاملی نیز در بابی با عنوان «بَابُ جَوَازِ التَّطَوُّعِ بِالنَّافِلَةِ أَدَاءً وَ قَضَاءً لِمَنْ عَلَیْهِ فَرِیضَةٌ وَ اسْتِحْبَابِ الِابْتِدَاءِ بِالْفَرِیضَة»، روایات جواز و منع را گرد هم آورد[4] که از عنوان باب، استفاده میشود که ایشان نیز معتقد به استحباب مقدم داشتن نمازهای قضا بر نوافل است، نه وجوب آن.
[1]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 8، ص 257، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[2]. ر. ک: https://eshia.ir/feqh/archive/text/sobhani/feqh/91/920202/.
[3]. وسائل الشیعة، ج 4، ص 283.
[4]. شهید اول، اللمعة الدمشقیة، ج 1، ص 362، بیروت، دار العالم الاسلامی.