حضرت فاطمه(س)، دختر گرامی پیامبر اسلام(ص) در این جمله -«تخافون أن یتخطفکم الناس من حولکم»؛ می ترسیدید مردم از اطراف، شما را بربایند- از خطبه فدکیه، زندگی عرب قبل از اسلام را بیان میکند. برای روشن شدن این مسئله، جمله مورد نظر را به صورت خلاصه بررسی میکنیم.
کلمه «تخطف» از «خطف» به معنای گرفتن همراه با سرعت است.[1] این سخن حضرت زهرا(س) اشاره به آیه شریفه قرآن کریم دارد که میفرماید: «وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ فَآواکُمْ وَ أَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُون»؛[2] به یاد آورید آن زمانی را که شما گروهی ضعیف و اندک در این سرزمین بودید و میترسیدید که دیگران شما را بربایند، ولی خداوند پناهتان داد و شما را یاری کرد و از چیزهای پاکیزه روزیتان کرد، باشد که شکر خدای را به جا آورید.
بدیهی است که قدرتمندان از مردم ضعیف به عنوان نوکر و برده بیگاری میکشند؛ آنها را استعمار میکنند و از آنها در جهت منافع خود بهرهبرداری میکنند.
حضرت فاطمه در اینجا با استفاده از این آیه شریفه میفرماید: «تخافون أن یتخطفکم الناس من حولکم». یعنی شما مردم، آن قدر ضعیف و بیچاره بودید که میترسیدید مردم قبیلههای دیگر شما را بربایند؛ شما را برده خود کنند و اموال شما را به تاراج ببرند. روشن است که منظور دختر پیامبر اکرم(ص) زمان قبل از بعثت است؛ به دلیل جملهای که به دنبال آن بیان میکند: فأنقذکم الله تبارک و تعالی بأبی محمد(ص)؛ پس خدای تبارک و تعالی به وسیله پدرم محمد(ص) شما را نجات داد.
همین مضمون در قرآن کریم نیز آمده است. آنجا که میفرماید: «...وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها...»؛[3] و شما بر لبه پرتگاهی از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد.
حضرت میفرماید؛ شما علاوه بر اینکه از نظر اعتقادی و آخرت بر لبهی آتش جهنم بودید، از نظر دنیایی هم بسیار ضعیف و بیچاره بودید، ولی خدای متعال به وسیلهی پدرم - رسول خدا(ص) - شما را نجات داد. شاید حضرت در اینجا میخواهد بفرماید؛ شما مردم خودتان چیزی نبودید، نه از نظر فکری و فرهنگی و اعتقادی مردمی قوی بودید، و نه از نظر مادی. خدا به وسیلهی پدر و شوهرم[4] شما را نجات داد، و اکنون شما قدر ناشناسی میکنید.
[1]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص ۲۸۶، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412 ق؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۹، ص ۷۵، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق
[2]. انفال، 26.
[3]. آل عمران، 103.
[4]. البته حضرت علی(ع) را به دنبال این فراز ذکر میکند.