1. در حالت طبیعی و بدون اینکه بحث معجزه یا خارق العاده بودن مطرح باشد باید گفت، وجود پرده بکارت و باکره بودن منافاتی با حامله شدن ندارد. همانگونه که پرده بکارت مانع بیرون آمدن خون حیض نمیشود همچنین مانع داخل شدن منی و نطفه در رحم نخواهد شد. چنانچه در روایت آمده: «پیرمردى مسنّ با زنى مباشرت جنسى کرد و آن زن حامله شد. پیرمرد گفت با او دخول نکرده است و باردارى او را (از خود) نپذیرفت. این جریان بر عثمان مشتبه شد و چون آن دختر قبلاً شوهر نکرده بود و باکره بود عثمان از او پرسید: آیا پیرمرد پرده بکارت تو را پاره کرده است؟ دختر گفت: نه. عثمان گفت: به دختر حدّ بزنید. حضرت علی(ع) به عثمان فرمود: «زن دو سوراخ دارد. یک سوراخ براى حیض و یک سوراخ براى ادرار و شاید پیرمرد که با دختر مباشرت جنسى مىکرد آبش در سوراخ حیض جارى گشته و دختر از آن باردار شده است، لذا از مرد در این باره بپرس». عثمان پرسید. پیرمرد گفت: من در فرج زن منى مىریختم بدون اینکه پرده را پاره کنم. علی(ع) فرمود: حمل براى این مرد است و بچّه، بچّه او است و باید براى انکارى که مىکند کیفر شود. عثمان هم به همین داورى حضرت بازگشت و از داورى حضرت شگفت زده شد».[1]
2. اما داستان حامله شدن حضرت مریم آن هم بدون ازدواج و همبستری یک امر خارق العاده و از نوع معجزه است که در قدرت و توانایی پروردگار قادر است و جای هیچگونه شک و شبههای نیست چنانچه خداوند متعال میفرماید: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون»؛[2] فرمان او چنین است که هر گاه چیزى را اراده کند، تنها به آن مىگوید: «موجود باش!»، آن نیز بىدرنگ موجود مىشود!
از طرفی خود خداوند حکیم در خصوص آفریدن حضرت عیسی میفرماید: «إِنَّ مَثَلَ عیسى عِنْدَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُون»؛[3] مَثَل عیسى در نزد خدا، همچون آدم است که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فوراً موجود شد.
حتی اگر نظام عالم و طبیعت به گونهای بود که با وجود پرده بکارت امکان حامله شدن به طور طبیعی وجود نداشت، باز نسبت به حامله شدن حضرت مریم، که خود پروردگار آنرا به قدرت خویش نسبت میدهد و آفرینش حضرت عیسی را به آفرینش حضرت آدم تشبیه میکند جای هیچگونه بحث و شبهه نخواهد بود؛ زیرا از این قبیل معجزات در عالم بسیار دیده شده است که پیامبران الهی برای مردم به نمایش گذاشتهاند تا دلیلی بر صدق نبوّت آنها باشد.
[1]. بروجرى، طباطبایی، آقا حسین، منابع فقه شیعه، مترجمان، حسینیان قمى، مهدى- صبورى، محمد حسین، ج 26، ص 693، انتشارات فرهنگ سبز، تهران، چاپ اول، 1429 ق.
[2]. یاسین، 82.
[3]. آل عمران، 59.