کد سایت
fa26613
کد بایگانی
31818
نمایه
تفاوت احد و واحد
خلاصه پرسش
در دانش عرفان، احد با واحد(احدیت با واحدیت) چه تفاوتی دارد؟
پرسش
لطفاً در خصوص تفاوت احد و واحد(احدیت و واحدیت) توضیح دهید؛ چونکه تا این مسئله روشن نشود، اولین رکن دین که توحید است تبیین نخواهد شد.
پاسخ اجمالی
بر اساس علم عرفان، هستی منحصر در ذات متعالی خداوند است؛ ماسوی الله نمود و ظهور و تجلی او هستند. به این بیان خداوند متعال که هستی محض است، شدت و کمال هستی او موجب عشق به ظهور و تجلی میگردد. ذات حضرت حق عین عشق و محبت است، و محبوبترین چیز در نزد حضرت حق، دیدن ذات خود از طریق دیدن شئونات ذاتی خود است که از او به «استجلاء» (ظهور ذات حق از برای ذات خود در تعینات) تعبیر میآورند، و استجلای تام حاصل نمیشود، مگر به ظهور او در هر شأن از شئونات.[1]
عارفان معتقدند مرتبه ذات(قبل از تجلی) غیب الغیوب است که در خفا و کمون محض است. اولین تجلی و مرتبه تعین همان تعین و تجلی ذات برای ذات است که از آن به «وحدت حقه حقیقیه» تعبیر میکنند. عارف این وحدت حقه حقیقیه را از راه لحاظ به هویت غیبی، بدون در نظر گرفتن معانی و قیودات مییابد؛ این وحدت چون فرق چندانی با غیب و هویت مطلق ندارد؛ یعنی در مرز «تعیّن و لا تعیّن» قرار دارد،[2] اولاً: از آن به مرتبه و تعین تعبیر نمیآورند، بلکه گاهی آن را «هویت مطلقه» مینامند. ثانیاً: چون چیزی در مقابل او نیست و شامل همه اشیا میشود، در عین حضور در باطن، ظهور در ظاهر دارد؛ در نتیجه دارای دو چهره باطن و ظاهر است.
چهره باطن را مرتبه «احدیت» میگویند که عبارت از این است که حضرت حق، ذات خود را در حالتی که جامع همه شئون الاهی و دارای همه اسما و صفات کمالی است، ولی بدون تعیّن و تفصیل، بلکه به گونه بسیط (رویة المفصل مجملا) مشاهده کند. اما چهره ظاهر «وحدت حقیقیه» را مرتبه واحدیت مینامند که همان مقام ظهور اسما و صفات است؛ یعنی خداوند ذات خود را در حالیکه دارای همه اسما و صفات به صورت تفصیل است(رؤیة المجمل مفصلا) مشاهده کند. «واحدیت» مبدأ پیدایش کثرات است که کثرات ابتدا به صورت علمی تحقق مییابند؛ یعنی لوازم اسما و صفات و ماهیات اشیای خارجی، ظهور علمی مییابند؛ و چون در ظهور علمی، کثرت و تعدد مفیض و مستفیض وجود ندارد، گفتهاند ظهور علمی اشیا به واسطه فیض اقدس تحقق مییابد؛ یعنی اقدس از شوائب کثرات است. سپس ماهیات و لوازم اسما و صفات تحقق عینی و خارجی مییابند که ظهور خارجی و عینی ماهیات را به فیض مقدس میدانند. فیض مقدس را فیض منبسط، نفس رحمانی، روح محمدی و اول ما خلق الله نیز مینامند. فیض مقدس هر چند امر واحد است و به مفاد «قاعده الواحد» از واحد حقیقی صادر میشود و مثل خداوند که در عین اول آخر است و هیچ چیزی ثانی خدا نیست، فیض مقدس نیز هرگز ثانی و ثالث ندارد؛ چون ظهور همان «هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن » است، ولی به لحاظ تعینات، مترتبهای که در دامن آن است، به سه عالم: «ارواح»، «مثال» و «اجسام» تقسیم میشود.[3]
عارفان معتقدند مرتبه ذات(قبل از تجلی) غیب الغیوب است که در خفا و کمون محض است. اولین تجلی و مرتبه تعین همان تعین و تجلی ذات برای ذات است که از آن به «وحدت حقه حقیقیه» تعبیر میکنند. عارف این وحدت حقه حقیقیه را از راه لحاظ به هویت غیبی، بدون در نظر گرفتن معانی و قیودات مییابد؛ این وحدت چون فرق چندانی با غیب و هویت مطلق ندارد؛ یعنی در مرز «تعیّن و لا تعیّن» قرار دارد،[2] اولاً: از آن به مرتبه و تعین تعبیر نمیآورند، بلکه گاهی آن را «هویت مطلقه» مینامند. ثانیاً: چون چیزی در مقابل او نیست و شامل همه اشیا میشود، در عین حضور در باطن، ظهور در ظاهر دارد؛ در نتیجه دارای دو چهره باطن و ظاهر است.
چهره باطن را مرتبه «احدیت» میگویند که عبارت از این است که حضرت حق، ذات خود را در حالتی که جامع همه شئون الاهی و دارای همه اسما و صفات کمالی است، ولی بدون تعیّن و تفصیل، بلکه به گونه بسیط (رویة المفصل مجملا) مشاهده کند. اما چهره ظاهر «وحدت حقیقیه» را مرتبه واحدیت مینامند که همان مقام ظهور اسما و صفات است؛ یعنی خداوند ذات خود را در حالیکه دارای همه اسما و صفات به صورت تفصیل است(رؤیة المجمل مفصلا) مشاهده کند. «واحدیت» مبدأ پیدایش کثرات است که کثرات ابتدا به صورت علمی تحقق مییابند؛ یعنی لوازم اسما و صفات و ماهیات اشیای خارجی، ظهور علمی مییابند؛ و چون در ظهور علمی، کثرت و تعدد مفیض و مستفیض وجود ندارد، گفتهاند ظهور علمی اشیا به واسطه فیض اقدس تحقق مییابد؛ یعنی اقدس از شوائب کثرات است. سپس ماهیات و لوازم اسما و صفات تحقق عینی و خارجی مییابند که ظهور خارجی و عینی ماهیات را به فیض مقدس میدانند. فیض مقدس را فیض منبسط، نفس رحمانی، روح محمدی و اول ما خلق الله نیز مینامند. فیض مقدس هر چند امر واحد است و به مفاد «قاعده الواحد» از واحد حقیقی صادر میشود و مثل خداوند که در عین اول آخر است و هیچ چیزی ثانی خدا نیست، فیض مقدس نیز هرگز ثانی و ثالث ندارد؛ چون ظهور همان «هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن » است، ولی به لحاظ تعینات، مترتبهای که در دامن آن است، به سه عالم: «ارواح»، «مثال» و «اجسام» تقسیم میشود.[3]
[1]. ر. ک: حسن زاده آملی، حسن، یازده رسالۀ فارسی، رسالۀ وحدت، ص 30، تهران، موسسه مطالعاتی و تحقیقات فرهنگی، 1363ش.
[2]. جوادی آملی، عبدالله، تحریر تمهید القواعد، ص 422، تهران، الزهراء، 1371ش.
[3]. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: پاسخ 4639( وحدت وجود).