کد سایت
fa28635
کد بایگانی
34422
نمایه
غلو در چند روایت از شیعه
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث,محبت و اطاعت امامان
خلاصه پرسش
آیا در روایات شیعه غلوّ وجود دارد؟
پرسش
سه حدیث از احادیث غلوّ که در کتابهای شیعه آمده است و معارض با قرآن کریم میباشد را با آدرس مرقوم فرمایید. البته روشن است که این احادیث در کتابهای معتبر ما نیست، اما در هر صورت از جهت آگاهی از نوع جعل روایات بر علیه مکتب اهل بیت (ع) مفید است.
پاسخ اجمالی
پیش از ذکر روایات در مسئله غلوّ، توجه به این نکات ضروری است:
1. غلوّ، از جمله مسائلی است که از زمان امام علی(ع) و ائمه دیگر(ع) وجود داشته و آنها نیز با تمام توان با این عقاید انحرافی، مبارزه میکردند.[1]
2. تفکر غلوّ، تنها منحصر در الهی دانستن ائمه اطهار(ع) نیست. این وجه، وجه غالب در غلوّ میباشد که البته امروزه نیز به برخی از گروهها نسبت داده میشود. اما غلوّ، جنبه دیگری نیز دارد و آن در غیر مقام الوهیت است که امروزه خواسته یا ناخواسته، میان برخی عوام و خواص رواج دارد.
3. غلوّ در معنای «خدا دانستن امامان»، وجود چندانی در روایات ندارد و به جهت آشکار بودن کذب آنها، از کتابها حذف شده و بیان شده است که اینها دروغ است و حتی در برخی روایات این مطالب غلوّ آمیز را به اطلاع ائمه(ع) نیز رساندند و آنها نیز در مقابل این اخبار موضعگیری کردهاند.[2] اما غلوّ در غیر الوهیت در میان روایات وجود داشته که نشان از نفوذ این تفکر در زمانهای مختلف دارد. البته تمییز و اعتقاد به غلوّ بودن یا نبودن این روایات، همیشه مورد اختلاف بوده است؛ لذا از ذکر اینگونه روایات به عنوان مصادیق غلوّ خودداری میکنیم.
در برخی از روایات، تعدادی از اعتقادات غلوّ آمیز به اهل بیت(ع) عرضه شده و ایشان با این تفکر مقابله کردهاند که نشان از تفکر غلوّ در میان برخی دارد و در این مختصر مواردی را بیان میکنیم:
الف. از امام رضا(ع) پرسیده شد: ای فرزند رسول خدا! این چیست که مردم از شما شایع کردهاند؟ آنحضرت فرمود: «آن کدام است؟»، گفته شد: شما ادّعا کردهاید که مردم بنده ما هستند! امام(ع) فرمود: «خدایا! اى کسى که آسمانها و زمین را آفریدهاى و به ناپیدا و پیدا آگاهى! تو شاهدى که من چنین مطلبى را هرگز نگفتهام، و از احدى از پدرانم نشنیدهام که چنین کلامى گفته باشند. بار الها! تو خود میدانى که از این مردم چه ستمهایى به ما وارد شده است، و اینکه این افترا هم از ستمهاى ایشان است که درباره ما روا داشتهاند»، آنگاه فرمود: «اگر اینان بنابر گفتار خودشان -که به ما نسبت میدهند- که ما گفتهایم همگى بنده ما هستند، پس بگویند ما آنان را از چه کسى خریدهایم؟» گفته شد: راست گفتى ای فرزند رسول خدا، سپس امام رضا(ع) به راوی فرمود: «آیا تو منکرى آنچه را خدای تعالى از ولایت و امامت ما بر تو و دیگران واجب فرموده است چنانکه دیگران منکرند؟» راوی گفت: پناه به خدا، هرگز! بلکه من به ولایت و امامت شما اقرار دارم.[3]
ب. یکى از اصحاب به امام صادق(ع) گفت: ابو هارون نابینا مدعى است که شما به او فرمودهاید اگر بخواهی به خدای قدیم دستیابی، بدان ذات او را هیچکس درک نخواهد کرد و اگر منظورت کسى است که خالق و رازق است پس او محمّد بن علی (امام محمد باقر) است. امام صادق(ع) فرمود: «بر من دروغ بسته، خدا لعنتش کند. خالقى جز خداى یکتا که شریکى ندارد نیست، خداوند به ما مرگ را میچشاند، کسى که هرگز نخواهد مرد، تنها آفریننده یکتا است که تمام جهان را به وجود آورده است».[4]
همچنین برخی راویان احادیث اهل غلوّ بودهاند، اما با این وجود در برخی از کتابها، روایاتی به نقل از ایشان آمده است. برای نمونه، مغیرة بن سعید که امام صادق(ع) او را نفرین کرده و جزو دروغگویان و غالیان است،[5] ولی روایاتی از او در کتابهای روایی موجود میباشد.[6]
1. غلوّ، از جمله مسائلی است که از زمان امام علی(ع) و ائمه دیگر(ع) وجود داشته و آنها نیز با تمام توان با این عقاید انحرافی، مبارزه میکردند.[1]
2. تفکر غلوّ، تنها منحصر در الهی دانستن ائمه اطهار(ع) نیست. این وجه، وجه غالب در غلوّ میباشد که البته امروزه نیز به برخی از گروهها نسبت داده میشود. اما غلوّ، جنبه دیگری نیز دارد و آن در غیر مقام الوهیت است که امروزه خواسته یا ناخواسته، میان برخی عوام و خواص رواج دارد.
3. غلوّ در معنای «خدا دانستن امامان»، وجود چندانی در روایات ندارد و به جهت آشکار بودن کذب آنها، از کتابها حذف شده و بیان شده است که اینها دروغ است و حتی در برخی روایات این مطالب غلوّ آمیز را به اطلاع ائمه(ع) نیز رساندند و آنها نیز در مقابل این اخبار موضعگیری کردهاند.[2] اما غلوّ در غیر الوهیت در میان روایات وجود داشته که نشان از نفوذ این تفکر در زمانهای مختلف دارد. البته تمییز و اعتقاد به غلوّ بودن یا نبودن این روایات، همیشه مورد اختلاف بوده است؛ لذا از ذکر اینگونه روایات به عنوان مصادیق غلوّ خودداری میکنیم.
در برخی از روایات، تعدادی از اعتقادات غلوّ آمیز به اهل بیت(ع) عرضه شده و ایشان با این تفکر مقابله کردهاند که نشان از تفکر غلوّ در میان برخی دارد و در این مختصر مواردی را بیان میکنیم:
الف. از امام رضا(ع) پرسیده شد: ای فرزند رسول خدا! این چیست که مردم از شما شایع کردهاند؟ آنحضرت فرمود: «آن کدام است؟»، گفته شد: شما ادّعا کردهاید که مردم بنده ما هستند! امام(ع) فرمود: «خدایا! اى کسى که آسمانها و زمین را آفریدهاى و به ناپیدا و پیدا آگاهى! تو شاهدى که من چنین مطلبى را هرگز نگفتهام، و از احدى از پدرانم نشنیدهام که چنین کلامى گفته باشند. بار الها! تو خود میدانى که از این مردم چه ستمهایى به ما وارد شده است، و اینکه این افترا هم از ستمهاى ایشان است که درباره ما روا داشتهاند»، آنگاه فرمود: «اگر اینان بنابر گفتار خودشان -که به ما نسبت میدهند- که ما گفتهایم همگى بنده ما هستند، پس بگویند ما آنان را از چه کسى خریدهایم؟» گفته شد: راست گفتى ای فرزند رسول خدا، سپس امام رضا(ع) به راوی فرمود: «آیا تو منکرى آنچه را خدای تعالى از ولایت و امامت ما بر تو و دیگران واجب فرموده است چنانکه دیگران منکرند؟» راوی گفت: پناه به خدا، هرگز! بلکه من به ولایت و امامت شما اقرار دارم.[3]
ب. یکى از اصحاب به امام صادق(ع) گفت: ابو هارون نابینا مدعى است که شما به او فرمودهاید اگر بخواهی به خدای قدیم دستیابی، بدان ذات او را هیچکس درک نخواهد کرد و اگر منظورت کسى است که خالق و رازق است پس او محمّد بن علی (امام محمد باقر) است. امام صادق(ع) فرمود: «بر من دروغ بسته، خدا لعنتش کند. خالقى جز خداى یکتا که شریکى ندارد نیست، خداوند به ما مرگ را میچشاند، کسى که هرگز نخواهد مرد، تنها آفریننده یکتا است که تمام جهان را به وجود آورده است».[4]
همچنین برخی راویان احادیث اهل غلوّ بودهاند، اما با این وجود در برخی از کتابها، روایاتی به نقل از ایشان آمده است. برای نمونه، مغیرة بن سعید که امام صادق(ع) او را نفرین کرده و جزو دروغگویان و غالیان است،[5] ولی روایاتی از او در کتابهای روایی موجود میباشد.[6]
[3]. شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، محقق و مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 184، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 25، ص 290 – 291، مؤسسة الطبع و النشر، بیروت، چاپ اول، 1410ق؛ کشى، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، تعلیقه میرداماد استر آبادی، ص 222 – 223، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1363ش.
[5]. اختیار معرفة الرجال، ج 2، ص 498؛ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی، سید احمد، ج 3، ص 430، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، 1375ش؛ علامه حلى، حسن بن یوسف، خلاصة الأقوال، محقق و مصحح: بحرالعلوم، محمدصادق، ص 261، دار الذخائر، نجف اشرف، چاپ دوم، 1411ق.
[6]. ابن أبی زینب (نعمانی)، محمد بن ابراهیم، الغیبة، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 305، نشر صدوق، تهران، چاپ اول، 1397ق.