کد سایت
fa28991
کد بایگانی
34833
نمایه
علت تفاوت جواب حضرت ابراهیم(ع) در مقابل بتپرستان
خلاصه پرسش
چرا در قرآن دو نوع برخورد متفاوت از ابراهیم(ع) نقل شده است که یکی با نرمی و دیگری با تندی، همراه بوده است؟
پرسش
ماجرای حضرت ابراهیم(ع) در سوره مریم بهطور مشخصی با سوره انبیاء متفاوت است، در حالیکه در سوره انبیاء، ابراهیم پیامبر با مردمش بهطور جدّی مقابله میکند و حتی بتهای آنها را میشکند! در سوره مریم وقتی ابراهیم به دلیل صحبت کردن علیه بتها توسط پدرش به سنگسار شدن تهدید میشود سکوت میکند و نه تنها مقابلهای نمیکند، بلکه گویا منطقه را نیز ترک میکند؛ چرا این گونه عمل کرد؟ و آیا ابراهیم بتها را نابود کرد؟
پاسخ اجمالی
لزوم تطبیق کلام با زمان، مکان و موقعیت اجتماعی، امری مسلّم بوده و امروزه نیز توسط افراد سعی در رعایت آن میشود. داستان حضرت ابراهیم(ع) و خطابههای او نیز از این امر مستثنا نیست. در قرآن دو نوع برخورد از ابراهیم با مخالفان نقل شده است که هر یک در شدّت و همچنین در نوع برخورد متفاوت هستند:
1. ابراهیم(ع)، پدر[1] خود را اینگونه مورد خطاب قرار داده و میفرماید: «پدرم! چرا چیزى را که نمیشنود و نمیبیند و نمیتواند هیچ آسیب و گزندى را از تو برطرف کند، میپرستى!؟ پدرم! همانا براى من [از طریق وحى] دانشى آمده که تو را نیامده بنابر این، از من پیروى کن تا تو را به راهى راست راهنمایى کنم. پدرم! شیطان را پرستش مکن؛ زیرا شیطان همواره نسبت به خدا نافرمان است. پدرم! به یقین میترسم که عذابى از سوى [خداى] رحمان به تو برسد، و در نتیجه همنشین شیطان شوى».[2] در ادامه، پدر، او را مورد عتاب قرار داده و میگوید: «اى ابراهیم! آیا تو از خدایان من روى گردانى»[3] و سپس او را تهدید میکند: « ... اگر [از بُتستیزى] باز نایستى، قطعاً تو را سنگسار میکنم، و [تا از من آسیبى به تو نرسیده] زمانى طولانى از من دور شو».[4] در پایان این گفتوگو، ابراهیم آنها را ترک میکند و جز خدای واحد را نمیپرستد: «و من از شما و معبودانى که بجاى خدا میخوانید، کناره میگیرم و پروردگارم را میخوانم، امید است در خواندن پروردگارم [از اجابت او] محروم و بیبهره نباشم».[5]
2. بر خلاف مرحله قبل، ادبیات دیگری نیز از ابراهیم(ع) نقل شده است: «[یاد کن] زمانى را که (ابراهیم) به پدرش و قومش گفت: این مجسمههایى که شما گرد آنان حلقه زدید، چیست؟ گفتند: پدرانمان را پرستش کنندگان آنها یافتیم [لذا به پیروى از پدرانمان آنها را میپرستیم!!] گفت: به یقین شما و پدرانتان در گمراهى آشکارى هستید. گفتند: آیا حق را براى ما آوردهاى یا شوخى میکنى؟! گفت: [شوخى نمیکنم] بلکه پروردگارتان همان پروردگار آسمانها و زمین است، همان که آنها را آفرید و من بر این [حقیقت] از گواهى دهندگانم. سوگند به خدا! پس از آنکه [به بُتخانه] پشت کردید و رفتید، درباره بتهایتان تدبیرى خواهم کرد».[6] او حتی به قدری جدّی و مصمّم گشته بود که تهدید خود را عملی کرد: «پس [همه] بتها را قطعه قطعه کرد و شکست مگر بُت بزرگشان را تا [براى درک ناتوانى بتها] به آن مراجعه کنند».[7]
اما برای درک علت تفاوت آیات، باید نکات زیر توجه کرد:
الف. از ظواهر امر اینگونه به نظر میرسد که حضرت ابراهیم(ع) نیز مانند پیامبر اسلام(ص)، رسالت خود را از میان خانواده خود آغاز کرده بود. او بنابر آیات با حفظ ادب و احترام نسبت به پدر، صحبت میکرد و حتی از این آیات به دست میآید که هنوز پدر با عقائد او آشنا نبوده و تازه از کلام او مردد میگردد؛ لذا با حالت تعجب و استفهام میگوید: «اى ابراهیم! آیا تو از خدایان من روى گردانى؟!». اما در مقابل، گفتار دوم زمانی است که تبلیغ ایشان کاملاً عمومی گشته است و همگان با عقائد او آشنا گشتهاند. بنابر این، یک علت این تفاوت، زمان بیان است که احتمالاً یکی در ابتدای رسالت و دیگری بعد از گذشت زمان بوده است.
ب. کاملاً عقلانی است ابراهیم(ع) در ابتدای رسالت خود نباید با تُندی و جسارت، به تبلیغ دین خود بپردازد، او اگر چه از استدلالهای قوی استفاده میکند، اما هرگز انتظار ندارد که آنان به این زودی از عقائد خود برگردند؛ لذا تهدید و گمراه دانستن آنها، امری نادرست است؛ بلکه حتی در مقابل میبینیم او در دسته اول از آیات، برای پدر خود دعا میکند، اما در مورد دوم که مدتهای طولانی با آنان صحبت کرده و دانه توحید را در دل آنان کاشته، به آنان عتاب میکند و آنها را گمراه خوانده و حتی تهدیدشان میکند.
ج. این روش را در مورد پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز میتوان مشاهده کرد. حضرتشان وقتی بستگان خود را به اسلام دعوت کرد، از گفتار و ادبیاتی استفاده کرد که با گفتارهای شدید اللحن بعدی ایشان کاملاً متفاوت بود.
د. با این وجود، نظری نیز وجود دارد که گفتار نرم ابراهیم در میان جمع بوده و گفتار تندی که در قرآن بدان نیز اشاره شده است یا در میان جمع محدودی بیان شده و یا حکایت از آن چیزی است که در دل ابراهیم میگذشته، نه آنکه واقعاً سخنی بر زبان آمده باشد. [8]
1. ابراهیم(ع)، پدر[1] خود را اینگونه مورد خطاب قرار داده و میفرماید: «پدرم! چرا چیزى را که نمیشنود و نمیبیند و نمیتواند هیچ آسیب و گزندى را از تو برطرف کند، میپرستى!؟ پدرم! همانا براى من [از طریق وحى] دانشى آمده که تو را نیامده بنابر این، از من پیروى کن تا تو را به راهى راست راهنمایى کنم. پدرم! شیطان را پرستش مکن؛ زیرا شیطان همواره نسبت به خدا نافرمان است. پدرم! به یقین میترسم که عذابى از سوى [خداى] رحمان به تو برسد، و در نتیجه همنشین شیطان شوى».[2] در ادامه، پدر، او را مورد عتاب قرار داده و میگوید: «اى ابراهیم! آیا تو از خدایان من روى گردانى»[3] و سپس او را تهدید میکند: « ... اگر [از بُتستیزى] باز نایستى، قطعاً تو را سنگسار میکنم، و [تا از من آسیبى به تو نرسیده] زمانى طولانى از من دور شو».[4] در پایان این گفتوگو، ابراهیم آنها را ترک میکند و جز خدای واحد را نمیپرستد: «و من از شما و معبودانى که بجاى خدا میخوانید، کناره میگیرم و پروردگارم را میخوانم، امید است در خواندن پروردگارم [از اجابت او] محروم و بیبهره نباشم».[5]
2. بر خلاف مرحله قبل، ادبیات دیگری نیز از ابراهیم(ع) نقل شده است: «[یاد کن] زمانى را که (ابراهیم) به پدرش و قومش گفت: این مجسمههایى که شما گرد آنان حلقه زدید، چیست؟ گفتند: پدرانمان را پرستش کنندگان آنها یافتیم [لذا به پیروى از پدرانمان آنها را میپرستیم!!] گفت: به یقین شما و پدرانتان در گمراهى آشکارى هستید. گفتند: آیا حق را براى ما آوردهاى یا شوخى میکنى؟! گفت: [شوخى نمیکنم] بلکه پروردگارتان همان پروردگار آسمانها و زمین است، همان که آنها را آفرید و من بر این [حقیقت] از گواهى دهندگانم. سوگند به خدا! پس از آنکه [به بُتخانه] پشت کردید و رفتید، درباره بتهایتان تدبیرى خواهم کرد».[6] او حتی به قدری جدّی و مصمّم گشته بود که تهدید خود را عملی کرد: «پس [همه] بتها را قطعه قطعه کرد و شکست مگر بُت بزرگشان را تا [براى درک ناتوانى بتها] به آن مراجعه کنند».[7]
اما برای درک علت تفاوت آیات، باید نکات زیر توجه کرد:
الف. از ظواهر امر اینگونه به نظر میرسد که حضرت ابراهیم(ع) نیز مانند پیامبر اسلام(ص)، رسالت خود را از میان خانواده خود آغاز کرده بود. او بنابر آیات با حفظ ادب و احترام نسبت به پدر، صحبت میکرد و حتی از این آیات به دست میآید که هنوز پدر با عقائد او آشنا نبوده و تازه از کلام او مردد میگردد؛ لذا با حالت تعجب و استفهام میگوید: «اى ابراهیم! آیا تو از خدایان من روى گردانى؟!». اما در مقابل، گفتار دوم زمانی است که تبلیغ ایشان کاملاً عمومی گشته است و همگان با عقائد او آشنا گشتهاند. بنابر این، یک علت این تفاوت، زمان بیان است که احتمالاً یکی در ابتدای رسالت و دیگری بعد از گذشت زمان بوده است.
ب. کاملاً عقلانی است ابراهیم(ع) در ابتدای رسالت خود نباید با تُندی و جسارت، به تبلیغ دین خود بپردازد، او اگر چه از استدلالهای قوی استفاده میکند، اما هرگز انتظار ندارد که آنان به این زودی از عقائد خود برگردند؛ لذا تهدید و گمراه دانستن آنها، امری نادرست است؛ بلکه حتی در مقابل میبینیم او در دسته اول از آیات، برای پدر خود دعا میکند، اما در مورد دوم که مدتهای طولانی با آنان صحبت کرده و دانه توحید را در دل آنان کاشته، به آنان عتاب میکند و آنها را گمراه خوانده و حتی تهدیدشان میکند.
ج. این روش را در مورد پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز میتوان مشاهده کرد. حضرتشان وقتی بستگان خود را به اسلام دعوت کرد، از گفتار و ادبیاتی استفاده کرد که با گفتارهای شدید اللحن بعدی ایشان کاملاً متفاوت بود.
د. با این وجود، نظری نیز وجود دارد که گفتار نرم ابراهیم در میان جمع بوده و گفتار تندی که در قرآن بدان نیز اشاره شده است یا در میان جمع محدودی بیان شده و یا حکایت از آن چیزی است که در دل ابراهیم میگذشته، نه آنکه واقعاً سخنی بر زبان آمده باشد. [8]
[1]. در قرآن تعبیر «أب» آمده است، ولی مفسّران شیعه بنابر روایت و ادلهای که وجود دارد آنرا به معنای عمو دانستهاند؛ ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 5، ص 303 – 307، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ «موحد بودن پدر حضرت ابراهیم»، سؤال 7745.
[2]. مریم، 42 – 45.
[3]. مریم، 46.
[4]. مریم، 46.
[5]. مریم، 48.
[6]. انبیاء، 52 – 57.
[7]. انبیاء، 58.
[8]. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 28، دار المعرفة، بیروت، 1412 ق.