کد سایت
fa29365
کد بایگانی
35471
نمایه
شکل ظاهری یأجوج و مأجوج
طبقه بندی موضوعی
یأجوج و مأجوج,آفرینش انسان و جهان
خلاصه پرسش
شکل ظاهری یأجوج و مأجوج چگونه بوده است؟ و آیا انسانهای قدکوتاه با یأجوج و مأجوج رابطهای دارند؟
پرسش
شکل ظاهری یأجوج و مأجوج چگونه بوده است؟ و آیا آدم کوتولهها منظور کوتاه قدها هستند و واقعیت دارند و با یأجوج و مأجوج رابطهای دارند؟
پاسخ اجمالی
از جمله کسانی که در قرآن کریم از آنها یاد شده،[1] یأجوج و مأجوج هستند. «یأجوج» و «مأجوج»، در مورد خلقت و توصیف آنها، روایات و نظریاتی در منابع روایی و تفسیری نقل و بیان شده است:
1. شیخ صدوق(ره) به نقل از عبد اللَّه بن سلیمان[2] میگوید: «...یأجوج و مأجوج، مانند چهارپایان میخوردند و مینوشیدند و زایش میکردند و نر و ماده داشتند در صورت و پیکر و خلقت مشابه انسان بودند، امّا قامتشان خیلى کوتاه بود و طول قدّ زن و مردشان مانند بچهها از پنج وجب تجاوز نمیکرد و از نظر خلقت و صورت همه در یک اندازه بودند، آنان عریان و پابرهنه بودند، پشمریسى و لباس و کفش در میان آنها نبود و بر تن آنها پشمى مانند پشم شتر بود که آنان را میپوشانید و از سرما و گرما محافظت میکرد و هر کدام آنان دو گوش بزرگ داشتند که درون و بیرون آنها یکى مو و دیگرى پشم داشت و به جاى ناخن چنگال داشتند و دندان و نیشهاى آنان مانند دندانها و نیشهاى درندگان بود و چون یکى از آنها میخوابید یکى از دو گوش را فرش و دیگرى را لحاف خود قرار میداد و آنان را در بر میگرفت و خوراک آنها نهنگهایى بود که همه ساله ابر و باد آنها را براى ایشان پرتاب میکرد و با آن زندگانى خوشى داشتند و با آنها سازگار بود و در وقتش منتظر آن بودند همچنانکه مردم در وقت باران منتظر آن هستند و چون آن نهنگها میرسید فراوانى داشتند و فربه میشدند و توالد میکردند و زیاد میشدند و یک سال کامل از آن میخوردند تا سال آینده درآید و با آن چیز دیگرى نمیخوردند و کسى شماره آنها را جز خداى تعالى که خالق آنهاست نمیداند و چون نهنگها نمیرسید گرفتار قحطى و خشکسالى و گرسنگى میشدند و نسل و فرزند منقطع میگردید و آنها مانند چهارپایان سر راهها و هر کجا که بود آمیزش میکردند و چون نهنگ نمیرسید گرسنه میشدند و به شهرها یورش میبردند و بر سر هر چه که میآمدند آنرا تباه کرده و میخوردند و تباه کردن آنها از تباهى ملخ و تگرگ و همه آفات بیشتر بود و چون از سرزمینى به سرزمینى دیگر میرفتند اهالى آنجا فرار میکردند...».[3]
2. حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که، «یأجوج و مأجوج سه طایفه بودهاند، یک طایفه مانند ارز بودهاند که درختى است بلند. طایفه دیگر طول و عرضشان یکسان بوده و از هر طرف چهار زرع بودهاند، و طایفه سوم که از آن دو طایفه شدیدتر و قویتر بودند هر یک دو لاله گوش داشتهاند که یکى از آنها را تشک و دیگرى را لحاف خود میکرده، یکى لباس تابستانى و دیگرى لباس زمستانى آنها بوده اولى پشت و رویش داراى پرهایى ریز بوده و آن دیگرى پشت و رویش کرک بوده است. بدنى سفت و سخت داشتهاند. کرک و پشم بدنشان بدنهایشان را میپوشاند».[4]
3. برخی گفتهاند؛ آنها نژادی کوتاه قامت و از مردم دیگر کوتاهتر و دارای جثهای کوچک هستند.[5]
هرچند به طور قطع نمیتوان گفت آنچه در برخی روایات ضعیف و عبارات مفسّران درباره توصیف شکل و شمایل ظاهری یأجوج و مأجوج آمده، درست است و به آنها اعتماد کرد، اما اجمالاً میتوان گفت: یأجوج و مأجوج از حیث شکل ظاهری و جسمانی با انسانهای کنونی تفاوت آشکاری داشتهاند.
اما ارتباط میان انسانهای قد کوتاه و با جثّهای کوچک با یأجوج و مأجوج قابل اثبات نیست.
1. شیخ صدوق(ره) به نقل از عبد اللَّه بن سلیمان[2] میگوید: «...یأجوج و مأجوج، مانند چهارپایان میخوردند و مینوشیدند و زایش میکردند و نر و ماده داشتند در صورت و پیکر و خلقت مشابه انسان بودند، امّا قامتشان خیلى کوتاه بود و طول قدّ زن و مردشان مانند بچهها از پنج وجب تجاوز نمیکرد و از نظر خلقت و صورت همه در یک اندازه بودند، آنان عریان و پابرهنه بودند، پشمریسى و لباس و کفش در میان آنها نبود و بر تن آنها پشمى مانند پشم شتر بود که آنان را میپوشانید و از سرما و گرما محافظت میکرد و هر کدام آنان دو گوش بزرگ داشتند که درون و بیرون آنها یکى مو و دیگرى پشم داشت و به جاى ناخن چنگال داشتند و دندان و نیشهاى آنان مانند دندانها و نیشهاى درندگان بود و چون یکى از آنها میخوابید یکى از دو گوش را فرش و دیگرى را لحاف خود قرار میداد و آنان را در بر میگرفت و خوراک آنها نهنگهایى بود که همه ساله ابر و باد آنها را براى ایشان پرتاب میکرد و با آن زندگانى خوشى داشتند و با آنها سازگار بود و در وقتش منتظر آن بودند همچنانکه مردم در وقت باران منتظر آن هستند و چون آن نهنگها میرسید فراوانى داشتند و فربه میشدند و توالد میکردند و زیاد میشدند و یک سال کامل از آن میخوردند تا سال آینده درآید و با آن چیز دیگرى نمیخوردند و کسى شماره آنها را جز خداى تعالى که خالق آنهاست نمیداند و چون نهنگها نمیرسید گرفتار قحطى و خشکسالى و گرسنگى میشدند و نسل و فرزند منقطع میگردید و آنها مانند چهارپایان سر راهها و هر کجا که بود آمیزش میکردند و چون نهنگ نمیرسید گرسنه میشدند و به شهرها یورش میبردند و بر سر هر چه که میآمدند آنرا تباه کرده و میخوردند و تباه کردن آنها از تباهى ملخ و تگرگ و همه آفات بیشتر بود و چون از سرزمینى به سرزمینى دیگر میرفتند اهالى آنجا فرار میکردند...».[3]
2. حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که، «یأجوج و مأجوج سه طایفه بودهاند، یک طایفه مانند ارز بودهاند که درختى است بلند. طایفه دیگر طول و عرضشان یکسان بوده و از هر طرف چهار زرع بودهاند، و طایفه سوم که از آن دو طایفه شدیدتر و قویتر بودند هر یک دو لاله گوش داشتهاند که یکى از آنها را تشک و دیگرى را لحاف خود میکرده، یکى لباس تابستانى و دیگرى لباس زمستانى آنها بوده اولى پشت و رویش داراى پرهایى ریز بوده و آن دیگرى پشت و رویش کرک بوده است. بدنى سفت و سخت داشتهاند. کرک و پشم بدنشان بدنهایشان را میپوشاند».[4]
3. برخی گفتهاند؛ آنها نژادی کوتاه قامت و از مردم دیگر کوتاهتر و دارای جثهای کوچک هستند.[5]
هرچند به طور قطع نمیتوان گفت آنچه در برخی روایات ضعیف و عبارات مفسّران درباره توصیف شکل و شمایل ظاهری یأجوج و مأجوج آمده، درست است و به آنها اعتماد کرد، اما اجمالاً میتوان گفت: یأجوج و مأجوج از حیث شکل ظاهری و جسمانی با انسانهای کنونی تفاوت آشکاری داشتهاند.
اما ارتباط میان انسانهای قد کوتاه و با جثّهای کوچک با یأجوج و مأجوج قابل اثبات نیست.
[1]. ر.ک: کهف، 94؛ انبیاء، 96.
[2]. سند حدیث اینگونه است: «وَ مِمَّا رُوِیَ مِنْ سِیَاقِ حَدِیثِ ذِی الْقَرْنَیْنِ حَدَّثَنَا بِهِ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ یَحْیَى بْنِ سَعِیدٍ الْبَصْرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَطِیَّةَ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَمْرِو بْنِ سَعِیدٍ الْبَصْرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ جَعْفَر بْنِ حَمَّادٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ وَ کَانَ قَارِئاً لِلْکُتُبِ قَال...».
[3]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 400 – 401، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1395ق.
[4]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج11 ، ص 57، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، 1364ش؛ جلال الدین سیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ج 5، ص 457، دار الفکر، بیروت، بیتا.
[5]. ر.ک: فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 21، ص 499، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق؛ ابن عجیبه، احمد بن محمد، البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید، تحقیق: قرشی رسلان، احمد عبدالله، ج 3، ص 306، نشر دکتر حسن عباس زکی، قاهره، 1419ق.