کد سایت
fa35176
کد بایگانی
42552
نمایه
برخی از عوامل خوشبختی از نگاه قرآن و روایات
طبقه بندی موضوعی
سعادت و شقاوت,معیار شناسی (دین و اخلاق),دستور العمل ها
خلاصه پرسش
عوامل خوشبختی از نگاه قرآن و روایات چیست؟
پرسش
عوامل خوشبختی از نگاه قرآن و روایات چیست؟
پاسخ اجمالی
برای سعادت و خوشبختی[1] انسان در دنیا و آخرت، عوامل و موضوعات زیادی وجود دارد[2] که باید مراعات شود تا شخص بتواند به این خواسته دست یابد. در قرآن هم به برخی از آنها البته به صورت جداگانه و پراکنده اشاره شده است که میتوان میانهروی در انفاق،[3] نیکی کردن به کسی که بدی کرده،[4] صبر و استقامت در کارها و هنگام بروز سختیها[5] و استغفار[6] را نام برد.
در روایات نیز به عوامل زیادی اشاره شده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
پیامبر اسلام(ص) فرمود:
1. «إِنَّ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ: أَنْ یُشْبِهَهُ وَلَدُهُ، وَ الْمَرْأَةُ الْجَمْلَاءُ ذَاتُ دِینٍ، وَ الْمَرْکَبُ الْهَنِیءُ، وَ الْمَسْکَنُ الْوَاسِع»؛[7] از عوامل خوشبختی مرد مسلمان این است که فرزندش مثل او باشد و همسر متدیّن زیبارو داشته باشد و از مَرکَب خوب و خانه وسیعی برخوردار باشد.
2. «أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ نَشَرَ اللَّهُ عَلَیْهِ کَنَفَهُ وَ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ فِی رَحْمَتِهِ حُسْنُ خُلُقٍ یَعِیشُ بِهِ فِی النَّاسِ وَ رِفْقٌ بِالْمَکْرُوبِ وَ شَفَقَةٌ عَلَى الْوَالِدَیْنِ وَ إِحْسَانٌ إِلَى الْمَمْلُوکِ»؛[8] هرکس که این چهار صفت را داشته باشد، خدا او را در پناه خود قرار داده و وارد بهشت میکند: کسی که دارای اخلاق نیکویی باشد که با آن در بین مردم زندگی کند. به افراد رنج کشیده رحم کند. نسبت به پدر و مادرش مهربان باشد. و به بردگانش [زیردستاننش] نیکی کند.
در روایات نیز به عوامل زیادی اشاره شده است که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
پیامبر اسلام(ص) فرمود:
1. «إِنَّ مِنْ سَعَادَةِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ: أَنْ یُشْبِهَهُ وَلَدُهُ، وَ الْمَرْأَةُ الْجَمْلَاءُ ذَاتُ دِینٍ، وَ الْمَرْکَبُ الْهَنِیءُ، وَ الْمَسْکَنُ الْوَاسِع»؛[7] از عوامل خوشبختی مرد مسلمان این است که فرزندش مثل او باشد و همسر متدیّن زیبارو داشته باشد و از مَرکَب خوب و خانه وسیعی برخوردار باشد.
2. «أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ نَشَرَ اللَّهُ عَلَیْهِ کَنَفَهُ وَ أَدْخَلَهُ الْجَنَّةَ فِی رَحْمَتِهِ حُسْنُ خُلُقٍ یَعِیشُ بِهِ فِی النَّاسِ وَ رِفْقٌ بِالْمَکْرُوبِ وَ شَفَقَةٌ عَلَى الْوَالِدَیْنِ وَ إِحْسَانٌ إِلَى الْمَمْلُوکِ»؛[8] هرکس که این چهار صفت را داشته باشد، خدا او را در پناه خود قرار داده و وارد بهشت میکند: کسی که دارای اخلاق نیکویی باشد که با آن در بین مردم زندگی کند. به افراد رنج کشیده رحم کند. نسبت به پدر و مادرش مهربان باشد. و به بردگانش [زیردستاننش] نیکی کند.
[1]. برای آگاهی از معنای سعادت و خوشبختی ر.ک: «سعادت و کمال انسان»، سؤال 91؛ «سعادت از منظر ملاصدرا»، سؤال 14580.
[2]. ر.ک: «آموزهها و مناسک دینی پلی برای رسیدن به سعادت»، سؤال 7081؛ «عمر طولانی و بر خورداری از سعادت»، سؤال 207؛ «نقش فلک در سعادت انسانها»، سؤال 7473.
[3]. اسراء، 29: «وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُواً»؛ هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، [و ترک انفاق و بخشش منما] و بیش از حدّ [نیز] دست خود را مگشاى، تا مورد سرزنش قرار گیرى و از کار فرومانی.
[4]. فصلت، 34، «وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ»؛ هرگز نیکى و بدى یکسان نیست بدى را با نیکى دفع کن، ناگاه [خواهى دید] همانکس که میان تو و او دشمنى است، گویى دوستى گرم و صمیمى است.
[5]. لقمان، 17، «یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»؛ پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصایبى که به تو میرسد شکیبا باش که این از کارهاى مهمّ است.
[6]. نوح، 10 – 12، «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ إِنَّهُ کاَنَ غَفَّارًا. یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکمُ مِّدْرَارًا. وَ یُمْدِدْکمُ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِینَ وَ یجَعَل لَّکمُْ جَنَّاتٍ وَ یجَعَل لَّکمُْ أَنهْاراً»؛ به آنها گفتم: «از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است ... تا بارانهاى پربرکت آسمان را پى در پى بر شما فرستد، و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهاى سرسبز و نهرهاى جارى در اختیارتان قرار دهد.
[7]. حمیری، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 77، قم، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، چاپ اول، 1413ق.
[8]. شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 225، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.