کد سایت
fa38936
کد بایگانی
47345
نمایه
منظور از راستگویان(صادقین) در آیه 119 سوره توبه
طبقه بندی موضوعی
تفسیر,دروغ,فضایل اخلاقی
خلاصه پرسش
عنوان مثبت «صادقان» که در قرآن بارها بدان اشاره شده به چه معنا است و در آیه «کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ»، آیا «مع» به معنای اطاعت و پیروی کردن از صادقان است؟
پرسش
در آیه 119 سوره توبه «کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ»،(مع) به چه معنا است؟ آیا معنای اطاعت دارد؟
پاسخ اجمالی
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ»؛[1] اى کسانى که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید و با راستگویان باشید.
کلمه «صدق» در اصل به معناى این است که گفتار و یا خبرى که داده مىشود مطابق خارج باشد، و کسی را که خبرش مطابق با واقع و خارج باشد، «صادق» مى گویند. اما از آنجا که به طور استعاره و مجاز، اعتقاد، عزم و اراده را هم قول نامیدهاند[2] در نتیجه صدق را در آنها نیز استعمال کرده، انسانى را هم که عملش مطابق با اعتقادش باشد و یا کارى که مىکند با اراده و تصمیمش مطابق باشد، صادق نامیدهاند.
اطلاق امر به تقوا و اطلاق کلمه «صادقین»، همچنین اینکه به طور مطلق فرموده با صادقین باشید - با اینکه معیت و با کسى بودن به معناى همکارى کردن و پیروى نمودن است- همه اینها قرینههایى هستند که دلالت مىکنند بر اینکه مقصود از صدق، معناى مجازى و وسیع آن است، نه معناى لغوى و خاص آن.
بنابر این، آیه شریفه به مؤمنان دستور مىدهد که تقوا پیشه نموده، صادقان را در گفتار و کردارشان پیروى و اطاعت کنند، و این غیر از آن است که بگوید «شما نیز مانند صادقین متصف به وصف صدق باشید»؛ زیرا اگر آن بود، باید میگفت «و از صادقین باشید»، نه اینکه بگوید «با صادقین باشید».[3]
قرآن کریم نیز در آیات متعددى «صادقین» را معنا کرده است؛ مانند: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ»؛[4] مؤمنان تنها کسانى هستند که ایمان به خدا و پیامبرش آورده، سپس شک و تردیدى به خود راه ندادهاند (و علاوه بر این) با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کردند، اینها صادقان هستند.
این آیه «صدق» را مجموعهاى از ایمان و عمل که در آن هیچگونه تردید و تخلفى نباشد معرفى مىکند.
«لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً وَ یَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ»؛[5] این اموال براى فقیران مهاجرانى است که از خانه و کاشانه و اموال خود بیرون رانده شدند، در حالىکه فضل الهى و رضاى او را مىطلبند و خدا و رسولش را یارى مىکنند و آنها راستگویاناند.
در این آیه مؤمنان محرومى که علىرغم همه مشکلات، استقامت به خرج دادند و از خانه و اموال خود بیرون رانده شدند، و جز رضاى خدا و یارى پیامبر اسلام(ص) هدفى نداشتند، به عنوان صادقان معرفى شدهاند.
از مجموع این آیات میتوان نتیجه گرفت که «صادقین» آنهایى هستند که تعهدات خود را در برابر ایمان به پروردگار به خوبى انجام مىدهند، نه تردیدى به خود راه مىدهند، نه عقبنشینى مىکنند و نه از انبوه مشکلات مىهراسند، بلکه با انواع فداکاریها، صدق ایمان خود را ثابت مىکنند.[6]
اگرچه مفهوم صادقین همانگونه که بیان شد، مفهوم وسیعى است، ولى از روایات بسیارى استفاده مى شود که منظور از این مفهوم در اینجا معصومان(ع) هستند: «روى جابر عن أبی جعفر (ع) فی قوله «وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»، قال مع آل محمد».[7]
«عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ قَالَ الصَّادِقُونَ هُمُ الْأَئِمَّةُ وَ الصِّدِّیقُونَ بِطَاعَتِهِمْ»؛[8] ابى نصر میگوید: از امام رضا(ع) در ارتباط با قول خداوند «اى گروندگان از خدا باک داشته باشید و با صادقان باشید» پرسیدم، فرمود: صادقان همان امامان و باور دارندگان اطاعت ایشانند [صادق و صدیق همان امامانند بواسطه اطاعتشان خدا را].
به نظر میرسد روایاتی که میگویند مراد از صادقین ائمه(ع) هستند، منظور از آن بیان فرد اکمل باشد؛ زیرا آنان مصادیق اکمل صادقین هستند.
[1]. توبه.
[2]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 402، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق؛ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۶، ص ۲۱۵، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۸ش؛ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص 478، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق بیروت، 1412 ق؛
[3]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 402؛ موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه المیزان، ج 9، ص 548، دفتر انتشارات اسلامى، قم، 1374 ش.
[4]. حجرات، 15.
[5]. حشر، 8.
[6]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 8، ص 181، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش.
[7]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 122، ناصر خسرو، تهران، 1372ش.
[8]. کلینی، محمد بن یعقوب، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج1، ص: 208، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم 1407 ق.