کد سایت
fa43701
کد بایگانی
51195
نمایه
بررسی سند روایت تهدید به آتش زدن در خانه حضرت زهرا(س) در تاریخ طبری
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث,فدک
خلاصه پرسش
آیا نقلی که در تاریخ طبری در مورد تهدید به آتش زدن خانه حضرت فاطمه(س) وجود دارد، از لحاظ سندی قابل تأیید است؟
پرسش
سند روایت تاریخ طبری درباره هجوم به خانه حضرت زهرا(س) به این صورت است: «حَدَّثنا ابنُ حُمَیْد، قال: حَدَّثَنا جَرِیر، عَنْ مُغِیرَة، عَنْ زِیَادِ بْنِ کُلَیْبٍ». ابن حُمید - راوی اول - چه کسی است؟ در جوابیه یورش به خانه وحی که اهل سنت نوشتهاند، چنین آمده است: راوی اول: ابن حمید، ابو عبدالله الرازی، متوفای سال 248هـ.ق است. این شخص متهم به دروغگو بودن است. (ذهبی، شمس الدین، محمد بن احمد، میزان الاعتدال ج 3، ص 530، شماره شرح حال: 7453).
اما در مقالهای از شیعه خواندم که: مُحَمَّد بن حمید بن حیان التمیمی است که در کتاب «تهذیب الکمال» خیلی توثیق شده است. حال بفرمایید این راوی کدام یکی است؟ اولی که دروغگو است یا دومی؟ همچنین مطرح کردهاند که آخرین راوی خود شاهد این ماجرا نبوده است. بنابراین، روایت منقطع است. پس آخرین راوی که به نقل داستان پرداخته است، وی گرچه مورد توثیق علمای جرح و تعدیل قرار گرفته است، اما خود شخصاً شاهد ماجرای سقیفه و جریان رفتن عمر بن خطاب به خانه فاطمه زهرا(س) نبوده است. وی از تابعینی؛ مانند ابراهیم نخعی، سعید بن جبیر، عامر شعبی و فضیل بن عمرو فقیمی روایت کرده است. (تهذیب الکمال من اسماء الرجال، ج 9، ص 504، شماره شرح حال 2065). و در زمان حکومت یوسف بن عمرو در سال 120 قمری وفات نموده است. (الطبقات الکبری، ج 6، ص 330؛ تهذیب التهذیب، ج 3، ص 334).
پاسخ اجمالی
طبری در موارد بسیاری از شخصی به نام «ابن حمید» روایت نقل میکند. برای نمونه میگوید: «حدّثنا ابن حمید، حدّثنا جریر، عن عطاء، عن مسلم بن صبیح، عن ابن عباس...».[1]
طبری از او که استاد و شیخش بوده در موارد معدودی به نام محمد بن حمید یاد میکند: «حدّثنا محمد بن حمید، قال: حدّثنا جریر، عن عطاء، عن عبدالله بن ربیعه، عن ابیه عن رجل من قریش...».[2]
با تطبیق بین این موارد متعدد میتوان به این نتیجه رسید که «ابن حمید» که استاد طبری است؛ همان محمد بن حمید بن حیان تمیمی رازی[3] (م 248ق) است.
طبری؛ قضیه تهدید خلیفه دوم به آتش زدن خانه حضرت زهرا(س) را از این شخص نقل میکند: «حدّثنا ابن حمید، قال: حدّثنا جریر، عن مغیره، عن زیاد بن کُلَیب، قال: اتى عمر بن الخطاب منزل على و فیه طلحه و الزبیر و رجال من المهاجرین، فقال: و الله لأحرقن علیکم او لتخرجن الى البیعه فخرج علیه الزبیر مصلتا بالسیف، فعثر فسقط السیف من یده، فوثبوا علیه فاخذوه».[4]
ابن حمید به طریق خود نقل کرده است؛ خلیفه دوم بر در خانه امام علی(ع) آمد که در آن؛ ایشان و تعدادی از مهاجرین از جمله طلحه و زبیر جمع بودند. عمر؛ ایشان را تهدید کرد یا از خانه خارج و بیعت میکنند یا خانه را با ساکنانش آتش میزند.
درباره شخصیت ابن حمید در مصادر رجالی اهل سنت نظریات متفاوتی آمده است؛ مثلاً از احمد بن حنبل نقل شده است که گفت: «تا زمانی که محمد بن حمید در ری باشد؛ علم در آنجا وجود دارد».[5] البته برخی از مؤلفان اهل سنت وی را تضعیف کردهاند،[6] ولی با توجه به کثرت نقلی که محمد بن جریر طبری از محمد بن حمید دارد، گویا نزد او مورد اعتماد بوده است.
اما درباره نفر آخر روایت؛ یعنی زیاد بن کلیب باید گفت: اگر چه وی از برخی؛ مانند ابراهیم نخعی و سعید بن جبیر نقل قول میکند و بر حسب زمانی نمیتواند این واقعه را مستقیماً نقل کرده باشد و روایت، منقطع است، ولی به هرحال، اولاً: توسط برخی از بزرگان اهل سنت؛ ثقه و مورد اعتماد (در نقل) شناخته شده است.[7] ثانیاً: در هر صورت موضوع تهدید عمر به آتش زدن خانه حضرت زهرا(س) از مسلّمات تاریخی است که نه تنها مورد قبول شیعه است، بلکه خود اهل سنت نیز بدان اذعان کردهاند.[8]
طبری از او که استاد و شیخش بوده در موارد معدودی به نام محمد بن حمید یاد میکند: «حدّثنا محمد بن حمید، قال: حدّثنا جریر، عن عطاء، عن عبدالله بن ربیعه، عن ابیه عن رجل من قریش...».[2]
با تطبیق بین این موارد متعدد میتوان به این نتیجه رسید که «ابن حمید» که استاد طبری است؛ همان محمد بن حمید بن حیان تمیمی رازی[3] (م 248ق) است.
طبری؛ قضیه تهدید خلیفه دوم به آتش زدن خانه حضرت زهرا(س) را از این شخص نقل میکند: «حدّثنا ابن حمید، قال: حدّثنا جریر، عن مغیره، عن زیاد بن کُلَیب، قال: اتى عمر بن الخطاب منزل على و فیه طلحه و الزبیر و رجال من المهاجرین، فقال: و الله لأحرقن علیکم او لتخرجن الى البیعه فخرج علیه الزبیر مصلتا بالسیف، فعثر فسقط السیف من یده، فوثبوا علیه فاخذوه».[4]
ابن حمید به طریق خود نقل کرده است؛ خلیفه دوم بر در خانه امام علی(ع) آمد که در آن؛ ایشان و تعدادی از مهاجرین از جمله طلحه و زبیر جمع بودند. عمر؛ ایشان را تهدید کرد یا از خانه خارج و بیعت میکنند یا خانه را با ساکنانش آتش میزند.
درباره شخصیت ابن حمید در مصادر رجالی اهل سنت نظریات متفاوتی آمده است؛ مثلاً از احمد بن حنبل نقل شده است که گفت: «تا زمانی که محمد بن حمید در ری باشد؛ علم در آنجا وجود دارد».[5] البته برخی از مؤلفان اهل سنت وی را تضعیف کردهاند،[6] ولی با توجه به کثرت نقلی که محمد بن جریر طبری از محمد بن حمید دارد، گویا نزد او مورد اعتماد بوده است.
اما درباره نفر آخر روایت؛ یعنی زیاد بن کلیب باید گفت: اگر چه وی از برخی؛ مانند ابراهیم نخعی و سعید بن جبیر نقل قول میکند و بر حسب زمانی نمیتواند این واقعه را مستقیماً نقل کرده باشد و روایت، منقطع است، ولی به هرحال، اولاً: توسط برخی از بزرگان اهل سنت؛ ثقه و مورد اعتماد (در نقل) شناخته شده است.[7] ثانیاً: در هر صورت موضوع تهدید عمر به آتش زدن خانه حضرت زهرا(س) از مسلّمات تاریخی است که نه تنها مورد قبول شیعه است، بلکه خود اهل سنت نیز بدان اذعان کردهاند.[8]
[1]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ الطبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 1، ص 34، بیروت، دار التراث، 1387ق.
[2]. همان، ج 3، ص 436 و 471.
[3]. با توجه به تحقیق به عمل آمده؛ ابن حمید، ابو عبدالله الرازی؛ همان محمد بن حمید بن حیان تمیمی رازی است.
[4]. همان، ص 202.
[5]. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج 2، ص 259، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[6]. برای دیدن همه نظرات درباره محمد بن حمید بن حیان ر.ک: مزی، یوسف بن زکی، تهذیب الکمال مع حواشیه، تحقیق، معروف، بشار عواد، ج 25، ص 108 (پاورقی)، بیروت، مؤسسة الرساله، 1400ق.
[7]. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج 7، ص 365، بیروت، دار الکتاب العربی، 1413 ق.