کد سایت
fa44303
کد بایگانی
54285
نمایه
تغییر چند باره اعتقاد و دین
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
برچسب
ایمان|اهل کتاب|کفر|منافقان|آیه 137 نساء
خلاصه پرسش
تفسیر آیه 137 سوره مبارکه نساء چیست؟
پرسش
تفسیر آیه 137 سوره مبارکه نساء در تفسیر تبیان شیخ طوسی چیست؟
پاسخ اجمالی
تغییر انسانها از بدی به خوبی و از بیراهه به راه راست رفتن؛ یقیناً امری خردپسند و تحسین برانگیز است. به همان اندازه سیر از حقیقت و درستی به پلیدی، امری نکوهیده و مذموم میباشد. حال بسیاری از انسانها با علم به حقیقت و درستی، راه باطل را بر میگزینند و این به جهت منافع و یا تعصبهای بیجای آنها است. قرآن در آیهای درباره اینگونه از افراد میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلاً».[1] برای بررسی این آیه، آنرا در دو قسم مجزا تقسیم میکنیم:
الف. «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً»؛ بر این آیه تفاسیر متعددی وجود دارد که در ذیل بدانها میپردازیم:
1. برخی از مفسران این آیه را پیرامون اهل کتاب دانستهاند و برای آن مصادیقی ذکر کردهاند. البته در میان اینان نیز اختلافهایی در تطبیق قسمتهای آیه بر گروههای مختلف وجود دارد:
1.1. منظور از کلیات آیه، یهودیان در طول زمان است؛ «الَّذینَ آمَنُوا» منظور یهودیانیاند که به حضرت موسی ایمان آوردند «ثُمَّ کَفَرُوا» اما بعد گوسالهپرست شدند. همچنین به جانشین حضرت موسی(ع) نیز وفادار نماندند «ثُمَّ آمَنُوا» اما مجدد به شریعت موسی ایمان آوردند «ثُمَّ کَفَرُوا» به اینکه حضرت عیسی(ع) را انکار کردند «ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً» به اینکه نبوّت پیامبر اسلام را نیز انکار کردند.[2]
2.1. برخی «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» اول را پیرامون یهودیان دانستهاند و «ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» دوم را در مورد مسیحیان دانستهاند و «ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً» به این است که آنها نبوت پیامبر را انکار کردهاند.[3] و تفاسیر دیگری نیز در این زمینه وجود دارد.[4]
2. شیخ طوسی و برخی از مفسّران؛ این آیه شریفه را مربوط به کافران و منافقان و گمراهى آنها میدانند. در این آیه، اشاره به حالت جمعى از آنان کرده که هر روز شکل تازهاى به خود میگیرند، روزى در صف مؤمنان، و روز دیگر در صف کفار، و باز در صف مؤمنان، و سپس در صفوف کفار متعصب و خطرناک قرار میگیرند که البته این ایمان آنها در بیشتر مواقع، تظاهر به دینداری میباشد و زمانی که پیش غیر مسلمانان میرفتند، حقیقت خود را نشان میدادند.[5]
3. برخی نیز قول اول و دوم را محتمل دانستهاند.[6]
ب. «لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلاً»؛ مغفرت خداوند شامل حال آنها نمیشود؛ زیرا آنها یا اصلاً ایمانی نداشته و تنها تظاهر میکردند و یا اینکه استقرار بر ایمان ندارند و امر خدا را ملعبهاى براى بازى و سرگرمى خود قرار دادهاند و کسى که حالش چنین باشد، یقیناً ثبات قدمى بر ایمان جدى و ایمانى که از آنان قبول شود ندارند. البته اگر آنها ایمان جدى بیاورند، مغفرت و هدایت خداوند شامل حالشان مىشود.[7]
در برخی از روایات، مصادیقی برای این آیه بیان شده است اما باید گفت که اعلام برخی مصادیق، آسیبی به کلیت آیه نخواهد زد بلکه این آیه شامل هر فردی خواهد بود که دائماً بین ایمان و کفر، متزلزل و متحیر است.
الف. «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً»؛ بر این آیه تفاسیر متعددی وجود دارد که در ذیل بدانها میپردازیم:
1. برخی از مفسران این آیه را پیرامون اهل کتاب دانستهاند و برای آن مصادیقی ذکر کردهاند. البته در میان اینان نیز اختلافهایی در تطبیق قسمتهای آیه بر گروههای مختلف وجود دارد:
1.1. منظور از کلیات آیه، یهودیان در طول زمان است؛ «الَّذینَ آمَنُوا» منظور یهودیانیاند که به حضرت موسی ایمان آوردند «ثُمَّ کَفَرُوا» اما بعد گوسالهپرست شدند. همچنین به جانشین حضرت موسی(ع) نیز وفادار نماندند «ثُمَّ آمَنُوا» اما مجدد به شریعت موسی ایمان آوردند «ثُمَّ کَفَرُوا» به اینکه حضرت عیسی(ع) را انکار کردند «ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً» به اینکه نبوّت پیامبر اسلام را نیز انکار کردند.[2]
2.1. برخی «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» اول را پیرامون یهودیان دانستهاند و «ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» دوم را در مورد مسیحیان دانستهاند و «ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً» به این است که آنها نبوت پیامبر را انکار کردهاند.[3] و تفاسیر دیگری نیز در این زمینه وجود دارد.[4]
2. شیخ طوسی و برخی از مفسّران؛ این آیه شریفه را مربوط به کافران و منافقان و گمراهى آنها میدانند. در این آیه، اشاره به حالت جمعى از آنان کرده که هر روز شکل تازهاى به خود میگیرند، روزى در صف مؤمنان، و روز دیگر در صف کفار، و باز در صف مؤمنان، و سپس در صفوف کفار متعصب و خطرناک قرار میگیرند که البته این ایمان آنها در بیشتر مواقع، تظاهر به دینداری میباشد و زمانی که پیش غیر مسلمانان میرفتند، حقیقت خود را نشان میدادند.[5]
3. برخی نیز قول اول و دوم را محتمل دانستهاند.[6]
ب. «لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلاً»؛ مغفرت خداوند شامل حال آنها نمیشود؛ زیرا آنها یا اصلاً ایمانی نداشته و تنها تظاهر میکردند و یا اینکه استقرار بر ایمان ندارند و امر خدا را ملعبهاى براى بازى و سرگرمى خود قرار دادهاند و کسى که حالش چنین باشد، یقیناً ثبات قدمى بر ایمان جدى و ایمانى که از آنان قبول شود ندارند. البته اگر آنها ایمان جدى بیاورند، مغفرت و هدایت خداوند شامل حالشان مىشود.[7]
در برخی از روایات، مصادیقی برای این آیه بیان شده است اما باید گفت که اعلام برخی مصادیق، آسیبی به کلیت آیه نخواهد زد بلکه این آیه شامل هر فردی خواهد بود که دائماً بین ایمان و کفر، متزلزل و متحیر است.
[1]. نساء، 137. «کسانى که ایمان آوردند، سپس کفر ورزیدند، باز ایمان آوردند، و بار دیگر کافر شدند، آن گاه بر کفر خود افزودند، خدا بر آن نیست که آنان را بیامرزد، و به راهى هدایت کند».
[2]. شبر، سید عبد الله، تفسیر القرآن الکریم، ص 128، بیروت، دار البلاغة للطباعة و النشر، چاپ اول، 1412ق؛ طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 211، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق.
[3]. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر جوامع الجامع، ج 1، ص 295، انتشارات دانشگاه تهران، مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1377ش؛ مغنیه، محمد جواد، التفسیر المبین، ص 126، قم، بنیاد بعثت، بیتا.
[4]. ر.ک: بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج 1، ص 414، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، 1423ق.
[5]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 3، ص 359، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 4، ص 168، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، شمس الدین، محمد حسین، ج 2، ص 385، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، بیروت، چاپ اول، 1419ق.
[6]. ر.ک: فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق، اعلمی، حسین، ج 1، ص 510 – 511، تهران، الصدر، چاپ دوم، 1415ق.
[7]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 113، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.