کد سایت
fa47212
کد بایگانی
58075
نمایه
تفسیر قرآن به وسیله روایات
طبقه بندی موضوعی
علوم قرآنی
خلاصه پرسش
آیا قرآن را باید با استفاده از روایات فهمید و یا آنکه روایات را باید با استفاده از قرآن ارزیابی کرد؟
پرسش
میگویند: حدیثی صادق است که مخالفت با قرآن نداشته باشد. پس چرا قرآن با حدیث و روایت تفسیر میشود؟ آیه مصدّق روایت است یا روایت مصدّق آیه؟ یا هر دو مصدّق همدیگر؟
پاسخ اجمالی
روایات متعددی از معصومین(ع) نقل شده است که دستور میدهند روایات و احادیث با قرآن سنجیده شود. اگر مخالف با قرآن بود، از درجه اعتبار ساقط بوده و باید آنرا کنار گذاشت.[1] از چنین روایاتی با عنوان باطل[2] و زخرف یاد شده است. امام صادق(ع) میفرماید: «هر چیزی باید بر قرآن و سنت عرضه شود؛ هر روایتی که با قرآن موافقت نداشت، باطل است».[3]
اما از طرف دیگر؛ شخص پیامبر گرامی اسلام(ص) به عنوان مفسّر و مبیّن قرآن معرفی شده و لازم است که برای فهم معانی قرآن از وجود ایشان استفاده شود. خداوند در قرآن میفرماید: «و ما این قرآن را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى».[4] امامان معصوم نیز به عنوان جانشین پیامبر(ص) همین وظیفه را عهدهدار بودند. از اینرو؛ پیامبر خدا(ص) ایشان را در کنار قرآن قرار داده و به مردم دستور داده تا به آنها مراجعه کنند.[5]
با توجه به این مطالب باید گفت: روایاتی که صریحاً و به طور کامل با آیات قرآن مخالفت دارند و قابل توجیه و تاویل نیستند، کنار گذاشته شده و از درجه اعتبار ساقط خواهند بود. اما روایاتی که مخالفت کلی با آیات ندارند، به گونهای که میتوانند مخصّص یا مفسّر یا مبیّن باشند، با توجه به میزان اعتبار آن روایت، مورد استفاده قرار میگیرد. این روایات را از حیث محتوا میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
الف. روایات توضیحی: روایاتی که به شرح واژه یا جمله یا مضمون آیه میپردازند؛ مثلاً روایتی که «رفث»، «فسوق» و «جدال»[6] را به جماع، دروغ، و سوگند به نام خدا تفسیر میکند. وجود چنین روایاتی، تاثیر زیادی در فهم صحیح آیات قرآنی دارد.[7]
ب. روایات شان نزول: روایاتی که رُخداد، عمل یا سؤالی را بیان میکند که منجر به نزول آیه یا آیاتی شده است؛ مانند روایاتی که شان نزول آیه ولایت[8] را صدقه دادن امام علی(ع) در حال رکوع بیان میکنند.
ج. روایات جری و تطبیق: روایاتی که مضمون کلی آیه را بر مصادیق یا یکی از مصادیق آن تطبیق میکند و یا به بیان مصداق اکمل و اتم آن میپردازد؛ مثل روایتی که «ابرار» را در آیه «اِنَّ الْاَبْرارَ لَفی نَعیم»[9] به ائمه معصومین تفسیر کرده است.[10]
د. روایات بیان بطن قرآن: روایاتی هستند که از آیات قرآن تفسیری ارائه میکنند که با ظاهر آیات، چندان سازگاری ندارد؛ مانند روایاتی که «الشجره الملعونه»[11] را به بنی امیه تفسیر میکند.[12]
البته در بیشتر روایاتی که بطنی از بطون قرآن را بیان میکنند، حجیت ظاهر قرآن نیز بر قوت و قدرت خود باقی بوده و میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
هـ. روایات فقهی: روایاتی که مفسّر آیات الاحکام قرار میگیرند و به نوعی به توضیح یا تخصیص آن میپردازند.[13]
اما از طرف دیگر؛ شخص پیامبر گرامی اسلام(ص) به عنوان مفسّر و مبیّن قرآن معرفی شده و لازم است که برای فهم معانی قرآن از وجود ایشان استفاده شود. خداوند در قرآن میفرماید: «و ما این قرآن را بر تو نازل کردیم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى».[4] امامان معصوم نیز به عنوان جانشین پیامبر(ص) همین وظیفه را عهدهدار بودند. از اینرو؛ پیامبر خدا(ص) ایشان را در کنار قرآن قرار داده و به مردم دستور داده تا به آنها مراجعه کنند.[5]
با توجه به این مطالب باید گفت: روایاتی که صریحاً و به طور کامل با آیات قرآن مخالفت دارند و قابل توجیه و تاویل نیستند، کنار گذاشته شده و از درجه اعتبار ساقط خواهند بود. اما روایاتی که مخالفت کلی با آیات ندارند، به گونهای که میتوانند مخصّص یا مفسّر یا مبیّن باشند، با توجه به میزان اعتبار آن روایت، مورد استفاده قرار میگیرد. این روایات را از حیث محتوا میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
الف. روایات توضیحی: روایاتی که به شرح واژه یا جمله یا مضمون آیه میپردازند؛ مثلاً روایتی که «رفث»، «فسوق» و «جدال»[6] را به جماع، دروغ، و سوگند به نام خدا تفسیر میکند. وجود چنین روایاتی، تاثیر زیادی در فهم صحیح آیات قرآنی دارد.[7]
ب. روایات شان نزول: روایاتی که رُخداد، عمل یا سؤالی را بیان میکند که منجر به نزول آیه یا آیاتی شده است؛ مانند روایاتی که شان نزول آیه ولایت[8] را صدقه دادن امام علی(ع) در حال رکوع بیان میکنند.
ج. روایات جری و تطبیق: روایاتی که مضمون کلی آیه را بر مصادیق یا یکی از مصادیق آن تطبیق میکند و یا به بیان مصداق اکمل و اتم آن میپردازد؛ مثل روایتی که «ابرار» را در آیه «اِنَّ الْاَبْرارَ لَفی نَعیم»[9] به ائمه معصومین تفسیر کرده است.[10]
د. روایات بیان بطن قرآن: روایاتی هستند که از آیات قرآن تفسیری ارائه میکنند که با ظاهر آیات، چندان سازگاری ندارد؛ مانند روایاتی که «الشجره الملعونه»[11] را به بنی امیه تفسیر میکند.[12]
البته در بیشتر روایاتی که بطنی از بطون قرآن را بیان میکنند، حجیت ظاهر قرآن نیز بر قوت و قدرت خود باقی بوده و میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
هـ. روایات فقهی: روایاتی که مفسّر آیات الاحکام قرار میگیرند و به نوعی به توضیح یا تخصیص آن میپردازند.[13]
[2]. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ج 1، ص 221، قم، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، 1371ق.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 69، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. نحل، 44.
[5]. «در میان شما دو چیز با ارزش به یادگار گذاشتم که اگر به آن دو تمسک کنید هرگز گمراه نمیشوید: کتاب خدا و اهل بیت و عترتم»؛ الکافی، ج 1، ص 294؛ ر.ک: «دلایل اعتقاد به امامت و امامان»، سؤال 321؛ «الفاظ حدیث ثقلین در منابع اهل سنت و شیعه»، سؤال 17344.
[6]. بقره، 197.
[7]. قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقیق، درگاهی، حسین، ج 2، ص 289، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1368ش.
[8]. مائده، 55.
[9]. انفطار، 13.
[10]. عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق، رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 5، ص 473، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415ق.
[11]. اسراء، 60.
[12]. بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 544، تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1416ق.
[13]. اعرابی، غلامحسین، تفسیر روایی قرآن از نگاه فریقین، نشریه پژوهش دینی، بهار 1387، شماره 16، ص 69 – 71.