کد سایت
fa54560
کد بایگانی
67110
نمایه
معنای عشریه
طبقه بندی موضوعی
General Terms,بیشتر بدانیم
خلاصه پرسش
«عشریه» چیست و در چه معانی استعمال شده است؟
پرسش
لطفاً درباره «عشریه» توضیح دهید. میدانم که با خمس فرق داشته و جای آنرا نمیگیرد. آیا برای ما که دینمان اسلام است همچنین چیزی قابل اجرا است که یک دهم از پولی که به دستمان میرسد کنار گذاشته و به دست اشخاص خاص برسانیم؟ در کتبی که نویسندگان مسیحی دارد این موضوع را دیدهام.
پاسخ اجمالی
واژه «عشریه»، دارای معانی متعدد در ادیان گوناگون از جمله اسلام میباشد که در این مختصر به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:
1. در دین یهود، قانونی وجود دارد که یک دهم از محصولات کشاورزی و دامی و ... را باید در راه خدا بدهند و آنرا در مسیری که خداوند فرموده، مصرف کنند. این مطلب در آیات بسیاری از کتاب مقدس ذکر شده است: «لاویها(فرزندان لاوی) در اسرائیل نباید صاحب ملک باشند؛ چون دهیکهای(عشریه) قوم اسرائیل که به صورت هدیه مخصوص به من تقدیم میشود، از آنِ لاویها خواهد بود. این میراث ایشان است و ایشان ملکی در سرزمین اسرائیل نخواهند داشت. همچنین خداوند به موسی فرمود به لاویها بگوید: یک دهم عشریههایی را که از بنیاسرائیل دریافت میکنید به صورت هدیه مخصوص به خداوند تقدیم کنید. خداوند، این هدیه مخصوص را به عنوان هدیه نوبر محصولات غله و شراب شما، منظور خواهد نمود. این یک دهم عشریهها که به عنوان سهم خداوند تقدیم میشود، باید از بهترین قسمت عشریهها باشد که آنرا به هارون کاهن بدهید».[1]
البته این قانون مورد سوء استفاده بسیار قرار گرفت و حتی از هدف اصلی بازداشته شدند به طوری که حضرت عیسی(ع) نیز مردم یهودی را اینگونه توبیخ میکند: «وای بر شما! ای کاتبان و فریسیان ریاکار که نعناع و شوید و زیره را عشر میدهید و اعظم احکام شریعت؛ یعنی عدالت و رحمت و ایمان را ترک کردهاید. شما باید آنها را بجای آورده، اینها را نیز ترک نکرده باشید».[2]
2. برخی از علمای شیعه معتقدند[3] که در زمان غیبت امام مهدی(عج)، یک بخش از خمس بخشیده شده و آن سهم امام است، لذا باید نصف باقیمانده خمس را که یک دهم میشود به عنوان عُشر پرداخت. به بیان دیگر؛ در زمان غیبت امام، نیازی به پرداخت سهم ایشان که نصف خمس میباشد، نیست و تنها نصف دیگر را باید پرداخت کرد.
این مطلب در فضای مجازی به یکی از فرقههای صوفیه نیز استناد داده شده است.
3. برخی از فرقههای فقهی اهل سنت مصادیقی برای عشریه -که یک دهم برخی اموال به حاکم مسلمانان داده شود- ذکر کردهاند:
الف. زمینهایی که با جنگ به دست آمده و سپس در میان غنیمتگیرندگان تقسیم میشود.
ب. زمینهایی که صاحبان آنها اسلام اختیار کردهاند.
ج. زمینی که مسلمانان آنها را آباد کرده باشند.[4]
این یک حکم کلی بوده و طبیعتاً در جزئیات آن اختلافاتی وجود دارد.[5] برخی فقهای شیعه نیز این بحثها را نقل کردهاند.[6]
علاوه بر اهل سنت، از ظاهر متن برخی فقهای شیعه به دست میآید که اصل اطلاق زمین عشریه (الارض العشریه) بر چنین زمینهایی را پذیرفتهاند.[7] با این حال کمتر بحثی از جزئیات آن داشته و تنها در مورد بحث زکات داشتن برخی از ثمرههای این زمینها،[8] و برخی موضوعات کوچک دیگر[9] گفتگوهایی میان فقها صورت گرفته است.
4. با توجه به معنای لفظی این کلمه، استعمالات دیگری نیز برای این کلمه وجود دارد. عشریه که گیرنده آن عَشّار نامیده میشود بر مالیات یک دهم، نیز اطلاق میگردد.[10] بر این معنا و نکوهش گیرنده آن، احادیثی در منابع شیعه وجود دارد[11] که البته بررسی آنها مجالی دیگر را میطلبد.
1. در دین یهود، قانونی وجود دارد که یک دهم از محصولات کشاورزی و دامی و ... را باید در راه خدا بدهند و آنرا در مسیری که خداوند فرموده، مصرف کنند. این مطلب در آیات بسیاری از کتاب مقدس ذکر شده است: «لاویها(فرزندان لاوی) در اسرائیل نباید صاحب ملک باشند؛ چون دهیکهای(عشریه) قوم اسرائیل که به صورت هدیه مخصوص به من تقدیم میشود، از آنِ لاویها خواهد بود. این میراث ایشان است و ایشان ملکی در سرزمین اسرائیل نخواهند داشت. همچنین خداوند به موسی فرمود به لاویها بگوید: یک دهم عشریههایی را که از بنیاسرائیل دریافت میکنید به صورت هدیه مخصوص به خداوند تقدیم کنید. خداوند، این هدیه مخصوص را به عنوان هدیه نوبر محصولات غله و شراب شما، منظور خواهد نمود. این یک دهم عشریهها که به عنوان سهم خداوند تقدیم میشود، باید از بهترین قسمت عشریهها باشد که آنرا به هارون کاهن بدهید».[1]
البته این قانون مورد سوء استفاده بسیار قرار گرفت و حتی از هدف اصلی بازداشته شدند به طوری که حضرت عیسی(ع) نیز مردم یهودی را اینگونه توبیخ میکند: «وای بر شما! ای کاتبان و فریسیان ریاکار که نعناع و شوید و زیره را عشر میدهید و اعظم احکام شریعت؛ یعنی عدالت و رحمت و ایمان را ترک کردهاید. شما باید آنها را بجای آورده، اینها را نیز ترک نکرده باشید».[2]
2. برخی از علمای شیعه معتقدند[3] که در زمان غیبت امام مهدی(عج)، یک بخش از خمس بخشیده شده و آن سهم امام است، لذا باید نصف باقیمانده خمس را که یک دهم میشود به عنوان عُشر پرداخت. به بیان دیگر؛ در زمان غیبت امام، نیازی به پرداخت سهم ایشان که نصف خمس میباشد، نیست و تنها نصف دیگر را باید پرداخت کرد.
این مطلب در فضای مجازی به یکی از فرقههای صوفیه نیز استناد داده شده است.
3. برخی از فرقههای فقهی اهل سنت مصادیقی برای عشریه -که یک دهم برخی اموال به حاکم مسلمانان داده شود- ذکر کردهاند:
الف. زمینهایی که با جنگ به دست آمده و سپس در میان غنیمتگیرندگان تقسیم میشود.
ب. زمینهایی که صاحبان آنها اسلام اختیار کردهاند.
ج. زمینی که مسلمانان آنها را آباد کرده باشند.[4]
این یک حکم کلی بوده و طبیعتاً در جزئیات آن اختلافاتی وجود دارد.[5] برخی فقهای شیعه نیز این بحثها را نقل کردهاند.[6]
علاوه بر اهل سنت، از ظاهر متن برخی فقهای شیعه به دست میآید که اصل اطلاق زمین عشریه (الارض العشریه) بر چنین زمینهایی را پذیرفتهاند.[7] با این حال کمتر بحثی از جزئیات آن داشته و تنها در مورد بحث زکات داشتن برخی از ثمرههای این زمینها،[8] و برخی موضوعات کوچک دیگر[9] گفتگوهایی میان فقها صورت گرفته است.
4. با توجه به معنای لفظی این کلمه، استعمالات دیگری نیز برای این کلمه وجود دارد. عشریه که گیرنده آن عَشّار نامیده میشود بر مالیات یک دهم، نیز اطلاق میگردد.[10] بر این معنا و نکوهش گیرنده آن، احادیثی در منابع شیعه وجود دارد[11] که البته بررسی آنها مجالی دیگر را میطلبد.
[1]. اعداد، 18: 23 – 27.
[2]. متی، 23: 23.
[3]. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: 25319؛ بررسی روایات نحلیل خمس
[4]. نووی، یحیى بن شرف، المجموع شرح المهذب (مع تکملة السبکی و المطیعی)، ج 5، ص 538 – 539، دار الفکر، بیتا؛ رافعی قزوینی، عبد الکریم بن محمد، فتح العزیز بشرح الوجیز (الشرح الکبیر)، ج 5، ص 567، دار الفکر.
[5]. ر.ک: موصلی بلدحی، عبد الله بن محمود، الاختیار لتعلیل المختار، تعلیقه، أبو دقیقة، شیخ محمود، ج 4، ص 142، قاهره، مطبعة الحلبی، 1937م؛ بخاری حنفی، برهان الدین محمود بن أحمد، المحیط البرهانی فی الفقه النعمانی فقه الإمام أبی حنیفة، محقق، سامی جندی، عبد الکریم، ج 2، ص 319، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1424ق.
[6]. شیخ انصارى، مرتضى بن محمد امین، کتاب الخمس، ص 230، قم، کنگره جهانى بزرگداشت شیخ اعظم انصارى، چاپ اول، 1415ق؛ جزیرى، عبد الرحمن، غروى، سید محمد، یاسر مازح، کتاب الفقه على المذاهب الأربعة و مذهب أهل البیت(ع)، ج 1، ص 788، بیروت، دار الثقلین، چاپ اول، 1419ق.
[7]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، محقق، مصحح، خراسانی، علی، شهرستانی، سید جواد، طه نجف، مهدی، عراقی، مجتبی، ج 2، ص 73، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1407ق.
[8]. علامه حلى، حسن بن یوسف، مختلف الشیعة فی أحکام الشریعة، ج 3، ص 197، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1413ق؛ مکى عاملى(شهید اول)، محمد، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، ج 1، ص 229، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1417ق.
[9]. ر.ک: نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق، مصحح، قوچانی، عباس، آخوندی، علی، ج 16، ص 67، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، 1404ق؛ علوی عاملی، احمد بن زین العابدین، مناهج الأخیار فی شرح الإستبصار، ج 2، ص 94، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ اول، 1399ق.
[10]. جزری، ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج 3، ص 239، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، چاپ اول، 1367ش.
[11]. برای نمونه ر.ک: شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 289، قم، دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406ق؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 3،ص 363، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.