کد سایت
fa54976
کد بایگانی
67630
نمایه
بررسی روایت تصور حضرت دانیال(ع) در زمان نزدیکی
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث,دانیال
برچسب
نزدیکی|فرزند|پدر و مادر|دانیال|تصور
خلاصه پرسش
آیا دانیال نبی(ع) به پادشاه دوران خود توصیه کرد که هنگام همبستری، مرا بیاد آور تا فرزندت شبیه من شود؟ اگر چنین چیزی را بپذیریم، پس چرا تمام فرزندان خود پیامبران و امامان، در راه راست نبودند؟
پرسش
در احادیث آمده: «شخصی نزد دانیال نبی رفت و خواست فرزندی شبیه حضرت دانیال در ظاهر و باطن داشته باشد. حضرت دانیال سفارش کرد که در هنگام جماع به او فکر کند. در پایان خداوند فرزندی به آن مرد عطا فرمود که از لحاظ ظاهر و باطن شبیه دانیال نبی شد». اما سؤال:
1. آیا باید پدر و مادر با هم به یک چیز فکر کنند و اگر مادر به شخصی دیگر و پدر به یک شخص دیگر فکر کند چه میشود؟
2. اگر بخواهیم خداوند فرزندی شبیه یکی از ائمه(ع) به ما بدهد باید چه کار کنیم و به چه فکر کنیم؛ چون ما نه ظاهر و چهره ائمه را دیدهایم، نه از نزدیک با سیرت باطنی آنها آشناییم؟
3. با دانستن این موضوع چرا بعضی از فرزندان ائمه(ع) نا خلف از آب درآمدند؟ ائمه تمام قواعد و ملزومات همبستری را میدانستند و خوب میدانستند که در این مواقع به چه چیزی فکر کنند پس چه چیزی باعث شد فرزندانی اینچنین نصیبشان شود؟ پس تکلیف ما که انسانهای معمولی هستیم چه میشود؟
پاسخ اجمالی
قطب راوندی از علمای قرن ششم، از شیخ صدوق نقل میکند:[1] امام رضا(ع) فرمود: «پادشاه دوران حضرت دانیال(ع) به ایشان گفت: دوست دارم فرزندى مانند تو داشته باشم، دانیال گفت: جایگاه من در قلب تو تا چه اندازه است؟ پادشاه گفت: بالاترین جایگاه و بزرگترین مرتبه را در قلبم دارى! دانیال گفت: پس هنگام آمیزش با همسرت توجه خود را به قلبت معطوف کن و پادشاه چنین کرد؛ پس صاحب فرزندى شد که بیشترین شباهت را با دانیال داشت».[2]
در مورد این روایت باید به نکاتی توجه کرد:
1. در سند این روایت، شخصی به نام «السیاری» وجود دارد که برخی از علمای رجال او را ضعیف،[3] و برخی دیگر او را مذموم[4] دانستهاند. همچنین «محمَّد بن أحمد بن یَحیى» نیز از راویان این روایت میباشد، با وجود اینکه خود او مورد تأیید است، اما از او ایراد گرفتهاند که از افراد ضعیف نیز نقل میکند.[5]
2. چه این روایت را بپذیریم و چه نپذیریم؛ مدعی این نخواهیم بود که اگر والدین، چیزی یا شخصی را هنگام نزدیکی تصور کنند، این یادآوری، تأثیر شگرفی بر فرزندشان داشته و آینده او را شکل خواهد داد.
3. همچنین منکر آن نیستیم که اگر والدین، آداب و اعمالی را هنگام همبستری رعایت کنند؛ مانند آنکه شخصی را در تصورشان داشته باشند، ممکن است تأثیراتی - هرچند اندک - بر فرزندشان برجای گذارد.[6]
4. با فرض صحت این حدیث، باید آنرا تنها ناظر به شباهت ظاهری دانست و نه شباهتی که بر تمام اخلاق و رفتار او تأثیرگذار باشد.
اما در مورد بخش انتهایی پرسش باید خاطر نشان کنیم؛ علاوه بر انجام تمام آداب همبستری که مطمئناً کمک شایانی در رستگاری فرزند دارد، اما چنین نیست که تنها انجام این آداب، سرنوشت فرزند را مشخص کند. به طور قطع، عوامل بسیاری در آینده فرزند تأثیرگذارند و در نهایت نیز خود شخص است که سرنوشت خود را میسازد. در نتیجه این موضوع که فرزندان برخی پیامبران و امامان در راه رستگاری قرار نگرفتهاند، نمیتواند نشانگر کوتاهی آن بزرگواران در انجام آداب باشد.
در مورد این روایت باید به نکاتی توجه کرد:
1. در سند این روایت، شخصی به نام «السیاری» وجود دارد که برخی از علمای رجال او را ضعیف،[3] و برخی دیگر او را مذموم[4] دانستهاند. همچنین «محمَّد بن أحمد بن یَحیى» نیز از راویان این روایت میباشد، با وجود اینکه خود او مورد تأیید است، اما از او ایراد گرفتهاند که از افراد ضعیف نیز نقل میکند.[5]
2. چه این روایت را بپذیریم و چه نپذیریم؛ مدعی این نخواهیم بود که اگر والدین، چیزی یا شخصی را هنگام نزدیکی تصور کنند، این یادآوری، تأثیر شگرفی بر فرزندشان داشته و آینده او را شکل خواهد داد.
3. همچنین منکر آن نیستیم که اگر والدین، آداب و اعمالی را هنگام همبستری رعایت کنند؛ مانند آنکه شخصی را در تصورشان داشته باشند، ممکن است تأثیراتی - هرچند اندک - بر فرزندشان برجای گذارد.[6]
4. با فرض صحت این حدیث، باید آنرا تنها ناظر به شباهت ظاهری دانست و نه شباهتی که بر تمام اخلاق و رفتار او تأثیرگذار باشد.
اما در مورد بخش انتهایی پرسش باید خاطر نشان کنیم؛ علاوه بر انجام تمام آداب همبستری که مطمئناً کمک شایانی در رستگاری فرزند دارد، اما چنین نیست که تنها انجام این آداب، سرنوشت فرزند را مشخص کند. به طور قطع، عوامل بسیاری در آینده فرزند تأثیرگذارند و در نهایت نیز خود شخص است که سرنوشت خود را میسازد. در نتیجه این موضوع که فرزندان برخی پیامبران و امامان در راه رستگاری قرار نگرفتهاند، نمیتواند نشانگر کوتاهی آن بزرگواران در انجام آداب باشد.
[1] . این روایت، در کتبی از شیخ صدوق که در دسترس ماست وجود ندارد و شاید در کتبی چون «مدینة العلم» که به دست ما نرسیده، نقل شده باشد.
[2]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الأنبیاء(ع)، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 230، مشهد، مرکز پژوهشهای اسلامی، چاپ اول، 1409ق.
[3]. شیخ طوسی، الفهرست، محقق، مصحح، آل بحر العلوم، سید محمد صادق، ص 57، نجف، المکتبة المرتضویه، چاپ اول، بیتا.
[4]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، ص 606، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.
[5]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 348، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش.
[6]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 57، ص 367، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.