آنچه روحانیان مسیحی هنگام عقد ازدواج میخوانند، متنی برگرفته از متون دینی آنها نیست تا بخواهیم آنرا با صیغه عقد اسلامی مقایسه کنیم. ضمن اینکه عاقد مسلمان نیز میتواند متونی عاطفی را در ضمن خطبهی عقد بخواند، چنانچه در برخی احادیث، عبارات زیبایی نیز در این زمینه پیشنهاد شده است.
با ذکر این مقدمه، و در پاسخ به پرسش، توجه به نکات زیر لازم به نظر میرسد:
- بر خلاف نگاه کسانی که رابطه زناشویی در اسلام را رابطهای مردسالاری و معاملهای مالی میپندارند، قرآن کریم این رابطه را پیوندی عاطفی و بر اساس آرامش و دوستی میداند. قرآن کریم در این مورد به صراحت اعلام میدارد:
«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون»؛[1]و از نشانههاى پروردگار، آن است که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میان شما دوستی و دلسوزی قرار داد. در این واقعیت، نشانههایى است براى گروهى که تفکّر میکنند!
جالب است که طرف خطاب در این آیه شریفه تنها مردان نیستند، بلکه خطابش عام بوده و شامل مرد و زن به طور مساوی میشود؛ زیرا آرامشی که بر اثر ازدواج حاصل میشود، بازگشتش به محیط خانواده است.
- کسانی که از سر تفکر به این مسئله نگاه کنند، قطعاً رابطه و پیوند زناشویی و خانواده را، رابطهای دوستانه و صمیمانه میبینند. دوستى و مهربانى بین زن و شوهر بیقین از طریق معامله مالی حاصل نمیشود.
بیگمان ایجاد مودت و محبت و رحمت - حتی در میان زن و شوهرى که سابقهی آشنایی قبلى ندارند - یکى از نشانههاى پروردگار یکتا است. و بدیهی است که این مسئله براى افرادى حائز اهمیت خواهد بود که اهل اندیشه باشند، نه براى افرادی که در صدد عیبجویی و غرضورزی هستند.
- توجه به این نکته لازم است که اگرچه در عرف، خواستگاری معمولاً از جانب پسر است، اما هنگام خواندن خطبهی عقد، گفتار از جانب دختر آغاز شده و او است که ابتدا پیشنهاد ازدواج را میدهد، و پسر در قسمت دوم عقد، پیشنهاد ازدواج را پذیرفته و شرایط دختر را قبول میکند.
- اگرچه با خواندن چند عبارت ساده، پیوند ازدواج از لحاظ حقوقی برقرار میشود، اما سزاوار است که عاقد مسلمان در حاشیه عقد ازدواج، متونی عاطفی را نیز بر زبان آورد. به عنوان نمونه، خواندن متن زیر توسط امام رضا(ع) پیشنهاد شده است:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی حَمِدَ فِی الْکِتَابِ نَفْسَهُ وَ افْتَتَحَ بِالْحَمْدِ کِتَابَهُ وَ جَعَلَ الْحَمْدَ أَوَّلَ مَحَلِّ نِعْمَتِهِ وَ آخِرَ جَزَاءِ أَهْلِ طَاعَتِهِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ خَیْرِ الْبَرِیَّةِ وَ عَلَى آلِهِ أَئِمَّةِ الرَّحْمَةِ وَ مَعَادِنِ الحِکْمَةِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی کَانَ فِی نَبَئِهِ الصَّادِقِ وَ کِتَابِهِ النَّاطِقِ أَنَّ مِنْ أَحَقِّ الْأَسْبَابِ بِالصِّلَةِ وَ أَوْلَى الْأُمُورِ بِالتَّقْدِمَةِ سَبَباً أَوْجَبَ نَسَباً وَ أَمْراً أَعْقَبَ غِنًى فَقَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ کانَ رَبُّکَ قَدِیراً وَ قَالَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ وَ لَوْ لَمْ تَکُنْ فِی الْمُنَاکَحَةِ وَ الْمُصَاهَرَةِ آیَةٌ مُنْزَلَةٌ وَ لَا سُنَّةٌ مُتَّبَعَةٌ لَکَانَ مَا جَعَلَ اللَّهُ فِیهِ مِنْ بِرِّ الْقَرِیبِ وَ تَأَلُّفِ الْبَعِیدِ مَا رَغِبَ فِیهِ الْعَاقِلُ اللَّبِیبُ وَ سَارَعَ إِلَیْهِ الْمُوَفَّقُ الْمُصِیبُ فَأَوْلَى النَّاسِ بِاللَّهِ مَنِ اتَّبَعَ أَمْرَهُ وَ أَنْفَذَ حُکْمَهُ وَ أَمْضَى قَضَاءَهُ وَ رَجَا جَزَاءَهُ وَ نَحْنُ نَسْأَلُ اللَّهَ تَعَالَى أَنْ یَعْزِمَ لَنَا وَ لَکُمْ عَلَى أَوْفَقِ الْأُمُورِ ثُمَّ إِنَّ فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ مَنْ قَدْ عَرَفْتُمْ مُرُوءَتَهُ وَ عَقْلَهُ وَ صَلَاحَهُ وَ نِیَّتَهُ وَ فَضْلَهُ وَ قَدْ أَحَبَّ شِرْکَتَکُمْ وَ خَطَبَ کَرِیمَتَکُمْ فُلَانَةَ وَ بَذَلَ لَهَا مِنَ الصَّدَاقِ کَذَا فَشَفِّعُوا شَافِعَکُمْ وَ أَنْکِحُوا خَاطِبَکُمْ فِی یُسْرٍ غَیْرِ عُسْرٍ أَقُولُ قَوْلِی هَذَا وَ أَسْتَغْفِرُ اللَّه لِی وَ لَکُم».[2]
ستایش خدایی را سزا است که خود را در قرآن ستوده و با ستایش، کتابش را آغاز کرده است و ستایش را اولین نعمت و آخرین پاداش اهل طاعتش قرار داده و درود خدا بر محمد، بهترین مردم و بر خاندان محمد که پیشوایان رحمت و خزانههای حکمتاند. و ستایش خدایی را سزا است که در سخن درست و کتاب سخنگویش فرمود که از مهمترین چیزهایی که باید به آن پرداخت و آنرا در اولویت قرار داد، چیزی است که نسبتی را ایجاد کند و موضوعی است که بینیازی را در پی داشته باشد؛ از اینرو فرمود: «او است که از آب، افراد بشر را آفرید و بین آنها نسبت و دامادی برقرار کرد و پروردگارت توانا است». همچنین فرمود: «و در ازدواج جوانان مجرد تلاش کنید! پسران و دختران نیکوکار! اگر فقیر باشند، خدا آنان را از فضلش بینیاز خواهد کرد و خدا دانایی است که به همه جهات احاطه دارد». و اگر در ازدواج و دامادی آیهای هم نازل نمیشد و سنتی از پیامبر نیز وجود نداشت، به دلیل آنکه پیامد ازدواج، نیکی با نزدیکان و انس و الفت با غریبهها است، فرد عاقل اندیشمند و فردی که در کارهایش به هدف میرسد، طبیعی است که تن به ازدواج بدهد. پس نزدیکترین فرد به خدا، فردی است که پیرو دستور او بوده و حکمش را اجرا کرده و بر اساس آنچه خدا خواسته عمل کند و امید پاداشش را داشته باشد و ما از خدای بزرگ میخواهیم که بهترین سرانجام را برای ما و شما در نظر بگیرد. اکنون فلانی فرزند فلانی (یعنی خواستگار)، فردی است که شخصیت و دانش و نیکوکاری و نیت خیر و فضیلت او را میدانید و او دوست دارد که عضوی از خانواده شما شده و دختر با شخصیت شما را به همسری برگزیند و این مقدار را نیز به عنوان نشان راستگوییاش بپردازد، پس پادرمیانی من که واسطه خیر شدم را بپذیرید و دخترتان را به عقد او درآورید و البته در این مسیر خود را به زحمت نیاندازید. این سخن را گفتم و برای خودم و شما از خدا طلب آمرزش میکنم.(پایان متن پیشنهادی توسط امام رضا ع).
[1]. روم، 21.
[2]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 100، ص 265، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.