کد سایت
fa67430
کد بایگانی
82573
نمایه
فلسفه عقیقه
برچسب
پیامبر اسلام|عقیقه|فلسفه|حکمت
خلاصه پرسش
فلسفه عقیقه چیست؟
پرسش
فلسفه عقیقه چیست؟
پاسخ اجمالی
عقیقه یکی از احکام مستحبی پس از تولد نوزاد است، و احکام خاص خود را دارد.[1]
استحباب عقیقه به اندازهای است که حتی اگر در دوران کودکی عقیقه انجام نگرفته باشد، مستحب است شخص برای خودش - حتی در دوران کهولت - عقیقه انجام دهد. همانگونه پیامبر اکرم(ص) پس از نبوّتش، برای خویشتن گوسفندی را عقیقه کرد.[2]
این حکم، مانند دیگر احکام، حکمتهایی دارد که برخی از آنها بر ما آشکار گشته و برخی دیگر نیز از ما پوشیده است. در این مختصر با استفاده از روایات به دو مورد از این حکمتها اشاره میکنیم.
عقیقه جهت سلامتی فرزند
امام صادق(ع) میفرماید: «هنگامى که عقیقه کردى، بگو: به نام خدا و به یاری خدا. پروردگارا عقیقهاى است از فلانى. گوشتش در برابر گوشت او، خونش در برابر خون او و استخوانش در برابر استخوان او».[3]
در برخی روایات، فرزند را در رهن و گرو عقیقه دانستهاند که اشاره به تأثیر عقیقه بر سلامتی فرزند دارد.
پیامبر خدا(ص): «هر پسرى(فرزندى) در گرو عقیقهاش است که روز هفتم، براى او ذبح میشود».[4]
امام صادق(ع): «هر نوزادى در گرو عقیقه است».[5]
اطعام مسلمانان
برپایه برخی روایات؛ یکی از حکمتهای عقیقه، پهن کردن سفره غذا برای مسلمانان است. البته واضح است که این رفتار نیک نیز بر آینده کودک تأثیرگذار بوده و همچنین نوعی شکرگزاری از خداوند نیز در این عمل نهفته است.
امام صادق(ع) فرمودند: «در روز هفتم ولادت، برای فرزند عقیقه کن ... عقیقه را بدون اینکه استخوانهایش بشکند، تکه تکه کن و پس از پختن، گروهی از مسلمانان را دعوت کن(تا از غذای تهیه شده بخورند)».[6]
«... یک چهارم آن (عقیقه)، به قابله(ماما) داده شود و اگر قابله نداشت، مادر فرزند، به هر شخصی که خواست، آنرا بدهد و ده نفر از مسلمانان را نیز برای غذا دعوت کند و اگر بیشتر شدند، چه بهتر!».[7]
عبدالله بن بکیر میگوید: نزد امام صادق(ع) نشسته بودیم که فرستادهای از طرف عموی ایشان آمده و گفت: عموی شما پرسیده: برای فرزندمان دنبال عقیقه گشتیم ولی چیزی نیافتیم. حال چه کنیم؛ آیا پولش را صدقه بدهیم؟ امام فرمود: «نه؛ خداوند ریخته شدن خون برای تولد فرزند و نیز دعوت دیگران به غذا را دوست دارد».[8]
استحباب عقیقه به اندازهای است که حتی اگر در دوران کودکی عقیقه انجام نگرفته باشد، مستحب است شخص برای خودش - حتی در دوران کهولت - عقیقه انجام دهد. همانگونه پیامبر اکرم(ص) پس از نبوّتش، برای خویشتن گوسفندی را عقیقه کرد.[2]
این حکم، مانند دیگر احکام، حکمتهایی دارد که برخی از آنها بر ما آشکار گشته و برخی دیگر نیز از ما پوشیده است. در این مختصر با استفاده از روایات به دو مورد از این حکمتها اشاره میکنیم.
عقیقه جهت سلامتی فرزند
امام صادق(ع) میفرماید: «هنگامى که عقیقه کردى، بگو: به نام خدا و به یاری خدا. پروردگارا عقیقهاى است از فلانى. گوشتش در برابر گوشت او، خونش در برابر خون او و استخوانش در برابر استخوان او».[3]
در برخی روایات، فرزند را در رهن و گرو عقیقه دانستهاند که اشاره به تأثیر عقیقه بر سلامتی فرزند دارد.
پیامبر خدا(ص): «هر پسرى(فرزندى) در گرو عقیقهاش است که روز هفتم، براى او ذبح میشود».[4]
امام صادق(ع): «هر نوزادى در گرو عقیقه است».[5]
اطعام مسلمانان
برپایه برخی روایات؛ یکی از حکمتهای عقیقه، پهن کردن سفره غذا برای مسلمانان است. البته واضح است که این رفتار نیک نیز بر آینده کودک تأثیرگذار بوده و همچنین نوعی شکرگزاری از خداوند نیز در این عمل نهفته است.
امام صادق(ع) فرمودند: «در روز هفتم ولادت، برای فرزند عقیقه کن ... عقیقه را بدون اینکه استخوانهایش بشکند، تکه تکه کن و پس از پختن، گروهی از مسلمانان را دعوت کن(تا از غذای تهیه شده بخورند)».[6]
«... یک چهارم آن (عقیقه)، به قابله(ماما) داده شود و اگر قابله نداشت، مادر فرزند، به هر شخصی که خواست، آنرا بدهد و ده نفر از مسلمانان را نیز برای غذا دعوت کند و اگر بیشتر شدند، چه بهتر!».[7]
عبدالله بن بکیر میگوید: نزد امام صادق(ع) نشسته بودیم که فرستادهای از طرف عموی ایشان آمده و گفت: عموی شما پرسیده: برای فرزندمان دنبال عقیقه گشتیم ولی چیزی نیافتیم. حال چه کنیم؛ آیا پولش را صدقه بدهیم؟ امام فرمود: «نه؛ خداوند ریخته شدن خون برای تولد فرزند و نیز دعوت دیگران به غذا را دوست دارد».[8]
[1]. ر. ک: 23297؛ عقیقه، شرایط و مستحبات
[2]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 84، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1403ق؛ مقدسی، محمد بن عبدالواحد، الأحادیث المختارة أو المستخرج من الأحادیث المختارة مما لم یخرجه البخاری و مسلم فی صحیحیهما، محقق، عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، ج 5، ص 205، بیروت، دار خضر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ سوم، 1420ق.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 30، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. أبوبکر بیهقی، أحمد بن حسین، شعب الإیمان، محقق، عبدالحمید حامد، عبدالعلی، ج 11، ص 113، ریاض، هند، مکتبة الرشد، الدارالسلفیة، چاپ اول، 1423ق؛ شیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل، مسند احمد، تحقیق، الأرنؤوط، شعیب و دیگران، ج 33، ص 271، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.
[5]. ابن حیون مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام، محقق، مصحح، فیضی، آصف، ج 2، ص 187، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ دوم، 1385ق.
[6]. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق، مصحح، موسوی خرسان، حسن، ج 7، ص 442، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[7]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 3، ص 486، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[8]. کافی، ج 6، ص 25.