کد سایت
fa67448
کد بایگانی
82707
نمایه
امام بودن ائمه(ع) در نزد شیعیان زمان حضور آنان
طبقه بندی موضوعی
حدیث,امام شناسی
خلاصه پرسش
آیا امامان(ع) در نزد مردم زمان خودشان هم، «امام» تلقی میشدند، و یا تنها «فقیهی برجسته» بودند؟
پرسش
آیا امامان(ع) در زمان خودشان هم در نزد مردم، امام تلقی میشدند و یا صرفاً مثل مجتهدین در مقام سؤالات شرعی یا مسائل مذهبی مورد سؤال قرار میگرفتند؟
پاسخ اجمالی
در زمان حضور ائمه اطهار(ع)، مسلمانان غیر شیعی - البته جدا از ناصبیان[i] - امامان را مجتهدان و دینشناسان برتری میدانستند که به دلیل انتساب به پیامبر اسلام(ص) از احترام ویژهای برخوردار بودند؛ اما روایات و گزارشهای فراوانی وجود دارد که در همان زمان نیز شیعیان آنان را تنها فقیهی برجسته به شمار نیاورده، بلکه امامی برگزیده از جانب خدا و پیامبرش میدانستند:
1. امام صادق(ع) میفرماید: «محمد بن حنفیه بر بالین امام حسن(ع) در بستر شهادت، حاضر شد و به امام گفت: "أَنْتَ إِمامٌ وَ أَنْتَ وَسِیلَتی إِلَى محمَّد"؛ شما امام و بزرگ من میباشى. شما وسیله من به سوی حضرت محمد(ص) هستید (یعنی واسطه میان من و پیامبر خدا)».[ii]
2. ابوبصیر بعد از دریافت پاسخ سؤالی که از امام صادق(ع) پرسیده بود، از جای خود بلند شد و سر آنحضرت(ع) را بوسید و عرض کرد: "أَشْهَدُ أَنَّکَ إِمَامِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ أُوَالِی وَلِیَّکَ وَ أُعَادِی عَدُوَّکَ وَ أَنَّکَ وَلِیُّ اللهِ فَقَالَ رَحِمَکَ اللهُ"؛ گواهى میدهم که تو در دنیا و آخرت امام من هستید، دوست تو را دوست و دشمن تو را دشمن میدارم و گواهى میدهم که تو ولىّ خدایى».[iii]
3. زراره در مسئلهای شک داشت، و مورد خطاب امام(ع) قرار گرفت که شک به دل خود راه ندهد. زراره در جواب امام(ع) میگوید: «قال قلت لا کیف جعلنی الله فداک»؛[iv] یعنی «فدایت شوم! تردیدی ندارم! چگونه شک داشته باشم، (در حالیکه شما امام من هستید)؟».[v]
4. علی بن جعفر بن محمّد به حسن بن حسین بن علی بن الحسین(ع) گفت: «...به امام جواد(ع) گفتم: "أَشْهَدُ أَنَّکَ إِمَامِی عِنْدَ الله"؛ گواهى میدهم که تو امام من در نزد خدا هستی».[vi]
و ...
1. امام صادق(ع) میفرماید: «محمد بن حنفیه بر بالین امام حسن(ع) در بستر شهادت، حاضر شد و به امام گفت: "أَنْتَ إِمامٌ وَ أَنْتَ وَسِیلَتی إِلَى محمَّد"؛ شما امام و بزرگ من میباشى. شما وسیله من به سوی حضرت محمد(ص) هستید (یعنی واسطه میان من و پیامبر خدا)».[ii]
2. ابوبصیر بعد از دریافت پاسخ سؤالی که از امام صادق(ع) پرسیده بود، از جای خود بلند شد و سر آنحضرت(ع) را بوسید و عرض کرد: "أَشْهَدُ أَنَّکَ إِمَامِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ أُوَالِی وَلِیَّکَ وَ أُعَادِی عَدُوَّکَ وَ أَنَّکَ وَلِیُّ اللهِ فَقَالَ رَحِمَکَ اللهُ"؛ گواهى میدهم که تو در دنیا و آخرت امام من هستید، دوست تو را دوست و دشمن تو را دشمن میدارم و گواهى میدهم که تو ولىّ خدایى».[iii]
3. زراره در مسئلهای شک داشت، و مورد خطاب امام(ع) قرار گرفت که شک به دل خود راه ندهد. زراره در جواب امام(ع) میگوید: «قال قلت لا کیف جعلنی الله فداک»؛[iv] یعنی «فدایت شوم! تردیدی ندارم! چگونه شک داشته باشم، (در حالیکه شما امام من هستید)؟».[v]
4. علی بن جعفر بن محمّد به حسن بن حسین بن علی بن الحسین(ع) گفت: «...به امام جواد(ع) گفتم: "أَشْهَدُ أَنَّکَ إِمَامِی عِنْدَ الله"؛ گواهى میدهم که تو امام من در نزد خدا هستی».[vi]
و ...
[ii]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 301، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[iii]. ابن أبی زینب نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، محقق، غفاری، علی اکبر، ص 322، تهران، نشر صدوق، چاپ اول، 1397ق.
[iv]. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، محقق، موسوی خرسان، حسن، ج 9، ص 272، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[v]. مجلسى، محمد باقر، ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، محقق، رجائى، مهدى، ج 15، ص 230، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1406ق.
[vi]. کافی، ج 1، ص 322 - 323.