کد سایت
fa67673
کد بایگانی
82955
نمایه
فرق تخالف و تقابل
طبقه بندی موضوعی
کلیات
برچسب
تخالف|تقابل|اقسام تقابل
خلاصه پرسش
فرق تخالف و تقابل چیست؟
پرسش
فرق تقابل و تخالف در منطق چیست؟
پاسخ اجمالی
1. «تخالف» در اصل از اصطلاحات علم کلام است و در تعریف آن گفتهاند؛ هر گاه دو چیز در ماهیّت و لوازم آن باهم تغایر داشته باشند و این تغایر و تنافی به گونهای باشد که مانع اجتماعشان در یک محل نباشد و اجتماعشان در یک محل امکان پذیر باشد، به آن دو متخالفان گفته میشود؛[1] مانند: سیاهى و شیرینى که در خرما جمع شدهاند، و یا مانند شیرینى و سفیدى که در شکر اجتماع نمودهاند.[2]
تخالف گاهی در شخص است بدون لحاظ اشتراک در نوع؛ مانند محمد و جعفر، و گاهی در نوع است بدون لحاظ اشتراک در جنس؛ مثل انسان و اسب و گاهی در جنس است بدون لحاظ اشتراک در وصف؛ مانند پنبه و برف که مشترک در صفت سفیدیاند، اما اشتراک در این صفت عارضی، در اینجا مورد لحاظ قرار نگرفته است.[3] گاهی، نیز تخالف، بر غیر مثلین اطلاق میشود؛ یعنی هر چیزی که مثلان نباشند به آنها «متخالفان» اطلاق میگردد.[4]
2. تقابل: نسبت میان دو امرى را که در حالت واحد در محل واحد جمع نشوند تقابل گویند، و آندو چیز را متقابلان نامند از جهت آنکه مقابل یکدیگرند. به عبارت دیگر، دو امرى که با یکدیگر تباین داشته باشند و لو تباین جزئى، متقابلاناند.
بر اساس این تعریف، فرق تخالف و تقابل این است که دو چیز مخالف در ماهیت، در یکجا جمع میشوند، ولی در تقابل اینگونه نیست؛ یعنی متقابلان در یک حالت و یک زمان و با یک جهت در چیز واحدى جمع نمیشوند. البته این عدم اجتماع بالفعل است، اگر چه بالقوه هر دوی آن موضوع میتوانند در یکجا جمع شوند.
گفتنی است؛ «تقابل» در حقیقت از اقسام «تغایر» است و تغایر هم از لواحق کثرت است،[5] و کثرت بر سه نوع است: مماثله، مخالفت غیر تضادى، و تضادّ، که دو قسم اخیر، همان «تقابل» است، پس متغایرین یا متماثل هستند[6] یا متقابل.
انواع تقابل
1. تقابل ایجاب و سلب یا تقابل نقیضان: خواه این تقابل در قضیّه باشد؛ مانند تقابل احمد دانا است، احمد دانا نیست، یا در غیر قضیّه باشد؛ مانند دانایى، نادانى.
2. تقابل تضایف: یعنى تقابلى که از نسبت یکى با دیگرى حاصل میشود؛ مانند پدرى و فرزندى، علّت و معلولى، خالق و مخلوقى.
از ویژگىهاى تضایف این است که اولاً: هر گاه یکى از طرفین تضایف تصوّر شود، طرف دیگر آن هم ناچار تصوّر میشود. ثانیاً: شىء واحد نمیتواند از یک جهت موضوع هر دو طرف تضایف باشد؛ یعنى یک نفر نمیتواند به نسبت کسى دیگر هم پدر باشد و هم پسر، متضایفین ممکن است از دو طرف متشابه باشند؛ مانند برادرى دو نفر با هم، یا اینکه مختلف باشند؛ مانند پدرى و فرزندى.
3. تقابل ضدّین: بر اساس نظر حکماى مشّاء، ضدّین عبارتاند از دو چیز که نمیتوانند با هم در یک موضوع و محل جمع شوند؛ مانند سردى و گرمى، رذیلت و فضیلت و... از ویژگیهاى ضدین آن است که میتوانند هر دو به سوى حد وسطى گرایش پیدا کنند؛ مانند سرخى در بین سیاهى و سفیدى، یعنى سیاه و سفید، میتوانند با کمى تغییر کیفیت، به شکل سرخ در آیند.
4. تقابل عدم و ملکه: در میان پیشینیان(ارسطو و پیروانش) مشهور بود که «ملکه» عبارت از آن است که شخص هرگاه بخواهد بر آنچه که در شأن او است توانا باشد؛ مانند قدرت بر دیدن به هنگام خواستن، و «عدم» عبارت است از نداشتن چنین قدرتى در چنین وقتى، به سبب از بین رفتن شرایط آن قدرت: مانند کورى، امّا متأخرین، دایره را وسیعتر گرفته، و گفتهاند: «عدم» نبود چیز است در موجودى که خود یا نوع یا جنسش میتوانستند آنرا داشته باشند؛ لذا بر مبناى نظر متقدّمین کورى توله نوزاد حیوانات، یا بیمویى نوجوانان، عدم نیست، امّا بر رأى متأخّرین جزو «عدم» است.[7]
[1]. هیثم، هلال، معجم مصطلح الأصول، ص 274، بیروت، دار الجلیل، چاپ اول، 1424ق.
[2]. ذهنى تهرانى، محمد جواد، تفصیل الفصول شرح فارسى بر معالم الأصول، ج 1، ص 381 - 382، قم، حاذق، چاپ اول، 1365ش.
[3]. معجم مصطلح الأصول، ص 274.
[4]. برای اطلاع کامل؛ ر.ک: تفصیل الفصول شرح فارسى بر معالم الأصول، همان.
[5]. «یعنی تغایر در یک چیز موضوعیت و مصداق پیدا نمیکند بلکه بین دو و بیشتر از دو چیز موضوعیت پیدا میکند».
[6]. «متماثلین یا مثلین، آن است که دو چیز در نوع، شریک باشند؛ یعنى حقیقت نوعى آنها یکى باشد؛ مانند دو انسان که در نوع انسانیّت با هم شریکاند».
[7]. غفارى، سید محمد خالد، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، ص 112- 113، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، چاپ اول، 1380ش؛ سجادی، سید جعفر، فرهنگ اصطلاحات فلسفى ملاصدرا، ص 152- 154، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، چاپ اول، 1379ش.