کد سایت
fa68435
کد بایگانی
83858
نمایه
ادله شهود و قسم در دعواها
طبقه بندی موضوعی
حدیث,احکام قضایی
برچسب
بینه|قسم|شهود|آیه 282 بقره
خلاصه پرسش
آیا درباره شاهد آوردن و سوگند خوردن در دادگاهها، آیه یا روایتی داریم؟
پرسش
آیات و روایات فقهی و حقوقی مربوط به شهود و قسم خوردن در دادگاهها کداماند؟
پاسخ اجمالی
در قرآن و روایات به موارد گوناگون قسم و سوگند اشاره و یا تصریح شده است. در این نوشتار به برخی از آنها اشاره میشود.
الف. لزوم شهادت دادن در قرآن
خداوند متعال در طولانیترین آیه قرآن(آیه 282 سوره بقره) و نیز آیه بعدی آن براى معاملات با تمام جزئیات و در تمام مراحل آن و برای امور اقتصادى مسلمانان و نظم کار آنها توجه عمیقى دارد.[1] خداوند متعال در این آیه شریفه میفرماید براى اینکه جلب اطمینان بیشترى شود، و قرارداد از مداخلات احتمالى طرفین سالم بماند، باید قرارداد نوشته شود[2] و به وسیله شخص سومى که عادل است، تنظیم گردد.[3]
سپس برای محکمتر کردن قرارداد اضافه میکند: علاوه بر نوشتن، از مردان دو نفر را به عنوان شاهد انتخاب کنید که مسلمان[4] و مورد رضایت و اطمینان شما باشند[5] و اگر دو مرد نباشند، یک مرد و دو زن شهادت دهند کافى است.[6]
یکى دیگر از احکامی که این آیه به آن اشاره میکند، این است که هرگاه شهود را برای شهادت دادن دعوت کنند،[7] خوددارى نکنند.[8]
ب. قسم خوردن از نگاه روایات
قاعده شهود و نیز قسم خوردن، از روایات اهل بیت(ع) نیز قابل اثبات است. یکی از ادله در بحث لزوم قسم خوردن، قاعده فقهی مشهور «البینة علی المدّعی و الیمین علی من انکر»؛ یعنی کسی که مدّعی است باید بیّنه و گواه بیاورد و کسی که علیه او اقامه دعوی شده و در مقام انکار است در صورت عدم اثبات ادعا از سوی مدّعی و درخواست وی، باید بر بیگناهی خود سوگند یاد کند. این قاعده برگرفته از روایات است:
1. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «الْبَینَةُ عَلَى مَنِ ادَّعَى وَ الْیمِینُ عَلَى مَنِ ادُّعِی عَلَیه».[9]
البته باید توجه داشت که از این قاعده فقط در مورد اموال میتوان استفاده کرد و در مورد «دماء؛ خون» نمیتوان کمک گرفت؛ چنانکه در روایتی امام صادق(ع) فرمود: «خداوند متعال در مورد دماء(خون) به غیر از آن چیزی که در اموال است، حکم کرده است. در اموال اینگونه حکم کرده است که مدّعی بیّنه بیاورد و قسم را برای مدعی علیه قرار داده است؛ اما در مورد خون، بیّنه را باید مدعی علیه بیاورد و قسم را برای مدعی قرار داده است، تا به این وسیله خون انسان مسلمان را هدر نرود».[10]
2. امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل میکند که فرمودند: «همانا من بین شما به بیّنه و سوگند قضاوت میکنم. [نه براساس علم نهان]؛ چه بسا باشد که برخى از شما در طرح دعوا خطا کند و راه داورى صحیح را بر خود ببندد...». [11]
3. عدی بن عدی از پدرش نقل میکند که امرؤ القیس با شخصی از اهل حضرموت نزد رسول خدا(ص) در مورد زمینی شکایت کردند. رسول خدا به امرؤالقیس فرمود: «آیا شاهد(بیّنهای) داری؟»، او در جواب گفت: خیر. رسول خدا فرمود: «پس او باید قسم بخورد». امرؤالقیس گفت: در این صورت تمام زمین من میرود. پیامبر در جواب فرمود: «اگر زمین تو با قسمِ [دروغ] او از دست برود، خداوند در روز قیامت به او نگاه نخواهد کرد و او را پاک نخواهد کرد و برای او عذاب دردناکی است. در این حال آن مرد داد کشید و زمین را به امرؤالقیس برگرداند».[12]
4. برید بن معاویه میگوید از امام صادق(ع) در مورد «قسامه» پرسیدم؟ امام(ع) هم در جواب فرمود: «در تمام حقوق بیّنه بر عهده مدعی و قسم بر عهده مدعی علیه میباشد؛ مگر در خون».[13]
بنابراین، منبع فقهی و حقوقی قسم برای حل دعواها بجز در مورد خون، قرآن و روایاتی است که از پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) وارد شده است.
غیر از آیاتی گه در ابتدای پاسخ بدان اشاره شد، آیات ذیل نیز در مورد شهادت و سوگند است:
نساء، 6 و 15 و 135.
مائده، 8 و 106 و 107 و 108.
نور، 4 و 6 و 8 و 13.
یوسف، 26.
معارج، 33.
الف. لزوم شهادت دادن در قرآن
خداوند متعال در طولانیترین آیه قرآن(آیه 282 سوره بقره) و نیز آیه بعدی آن براى معاملات با تمام جزئیات و در تمام مراحل آن و برای امور اقتصادى مسلمانان و نظم کار آنها توجه عمیقى دارد.[1] خداوند متعال در این آیه شریفه میفرماید براى اینکه جلب اطمینان بیشترى شود، و قرارداد از مداخلات احتمالى طرفین سالم بماند، باید قرارداد نوشته شود[2] و به وسیله شخص سومى که عادل است، تنظیم گردد.[3]
سپس برای محکمتر کردن قرارداد اضافه میکند: علاوه بر نوشتن، از مردان دو نفر را به عنوان شاهد انتخاب کنید که مسلمان[4] و مورد رضایت و اطمینان شما باشند[5] و اگر دو مرد نباشند، یک مرد و دو زن شهادت دهند کافى است.[6]
یکى دیگر از احکامی که این آیه به آن اشاره میکند، این است که هرگاه شهود را برای شهادت دادن دعوت کنند،[7] خوددارى نکنند.[8]
ب. قسم خوردن از نگاه روایات
قاعده شهود و نیز قسم خوردن، از روایات اهل بیت(ع) نیز قابل اثبات است. یکی از ادله در بحث لزوم قسم خوردن، قاعده فقهی مشهور «البینة علی المدّعی و الیمین علی من انکر»؛ یعنی کسی که مدّعی است باید بیّنه و گواه بیاورد و کسی که علیه او اقامه دعوی شده و در مقام انکار است در صورت عدم اثبات ادعا از سوی مدّعی و درخواست وی، باید بر بیگناهی خود سوگند یاد کند. این قاعده برگرفته از روایات است:
1. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «الْبَینَةُ عَلَى مَنِ ادَّعَى وَ الْیمِینُ عَلَى مَنِ ادُّعِی عَلَیه».[9]
البته باید توجه داشت که از این قاعده فقط در مورد اموال میتوان استفاده کرد و در مورد «دماء؛ خون» نمیتوان کمک گرفت؛ چنانکه در روایتی امام صادق(ع) فرمود: «خداوند متعال در مورد دماء(خون) به غیر از آن چیزی که در اموال است، حکم کرده است. در اموال اینگونه حکم کرده است که مدّعی بیّنه بیاورد و قسم را برای مدعی علیه قرار داده است؛ اما در مورد خون، بیّنه را باید مدعی علیه بیاورد و قسم را برای مدعی قرار داده است، تا به این وسیله خون انسان مسلمان را هدر نرود».[10]
2. امام صادق(ع) از رسول خدا(ص) نقل میکند که فرمودند: «همانا من بین شما به بیّنه و سوگند قضاوت میکنم. [نه براساس علم نهان]؛ چه بسا باشد که برخى از شما در طرح دعوا خطا کند و راه داورى صحیح را بر خود ببندد...». [11]
3. عدی بن عدی از پدرش نقل میکند که امرؤ القیس با شخصی از اهل حضرموت نزد رسول خدا(ص) در مورد زمینی شکایت کردند. رسول خدا به امرؤالقیس فرمود: «آیا شاهد(بیّنهای) داری؟»، او در جواب گفت: خیر. رسول خدا فرمود: «پس او باید قسم بخورد». امرؤالقیس گفت: در این صورت تمام زمین من میرود. پیامبر در جواب فرمود: «اگر زمین تو با قسمِ [دروغ] او از دست برود، خداوند در روز قیامت به او نگاه نخواهد کرد و او را پاک نخواهد کرد و برای او عذاب دردناکی است. در این حال آن مرد داد کشید و زمین را به امرؤالقیس برگرداند».[12]
4. برید بن معاویه میگوید از امام صادق(ع) در مورد «قسامه» پرسیدم؟ امام(ع) هم در جواب فرمود: «در تمام حقوق بیّنه بر عهده مدعی و قسم بر عهده مدعی علیه میباشد؛ مگر در خون».[13]
بنابراین، منبع فقهی و حقوقی قسم برای حل دعواها بجز در مورد خون، قرآن و روایاتی است که از پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) وارد شده است.
غیر از آیاتی گه در ابتدای پاسخ بدان اشاره شد، آیات ذیل نیز در مورد شهادت و سوگند است:
نساء، 6 و 15 و 135.
مائده، 8 و 106 و 107 و 108.
نور، 4 و 6 و 8 و 13.
یوسف، 26.
معارج، 33.
[1]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 390، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[2]. «وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَق».
[3]. «فَاکْتُبُوهُ وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کاتِبٌ بِالْعَدْل».
[4]. «وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجالِکُمْ».
[5]. «مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ».
[6] *(فَإِنْ لَمْ یَکُونا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ)*«آیه 228 سوره بقره»
[7]. این احتمال نیز داده شده که هم پذیرفتن دعوت براى تحمل شهادت (دیدن واقعه) لازم است، و هم براى اداى شهادت. تفسیر نمونه، ذیل آیه 282 سوره بقره.
[8]. «وَ لا یَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا».
[9]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 7، ص 415، «بابُ أَنَّ الْبَیِّنَةَ عَلَى الْمُدَّعِی وَ الْیَمِینَ عَلَى الْمُدَّعَى عَلَیْه»، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[10]. همان، ج 7، ص 362، «بابُ الْقَسامة».
[11]. همان، ص 414، «بابُ أَنَّ الْقَضَاءَ بِالْبَیِّنَاتِ وَ الْأَیْمَان».
[12]. حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 27، ص 235، «بابُ أَنَّ الْبَیِّنَةَ عَلَى الْمُدَّعِی وَ الْیَمِینَ عَلَى الْمُدَّعَى عَلَیْه»، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[13]. همان، ج 7، ص 361، «بابُ الْقَسامة».