در ارتباط با آنچه در پرسش آمده باید گفت؛ در معتبرترین منابع اهلسنت گزارشی وجود دارد که اطرافیان پیامبر اسلام(ص) در روزهای پایانی عمر شریف حضرتشان، در زمان بیهوشی به ایشان دارویی خورانده بودند، با آنکه ایشان تأکید فرموده بودند که هیچ دارویی به ایشان داده نشود:
در همین زمینه عائشه نقل میکند:
«در زمان بیماری رسول الله(ص) با اینکه حضرتشان امر کرده بود تا چیزی به ایشان خورانده نشود؛ اما از آنجا که گمان میکردیم این دستورشان به دلیل آن بود که ایشان مانند هر بیمار دیگری از دارو خوششان نمیآمد (و دستورشان نیز به همین دلیل بود) در دهان ایشان دارو ریختیم! حضرتشان بعد از آنکه به هوش آمد، فرمود: مگر از شما نخواسته بودم که دارویی به من ندهید؟! سپس دستور داد تا تمام افرادی که در خانه حاضر بودند جلوی چشم ایشان از همان دارو بخورند. به دنبال این دستور، تمام کسانی که در اطراف پیامبر(ص) بودند از آن دارو خوردند، مگر عمویشان عباس که به آن لب نزد».[1]
با آنکه این حدیث در معتبرترین کتاب اهلسنت نقل شده است؛ اما به دلایلی نمیتوان از آن نتیجه گرفت که دلیل رحلت و شهادت پیامبر اسلام(ص)، زهری بود که در آن هنگام به آنحضرت خورانده شد، از جمله:
- دستور پیامبر(ص) به خوردن همگان از آن داروی مشکوک، با سیره و روش حضرتشان همخوان نبود.
- در همین گزارش نقل شده است که به دنبال دستور پیامبر(ص)، تمام حاضران جز عباس از آن دارو مصرف کردند که اگر دارویی زهرآلود بود، طبیعی بود که باید همگی مسموم میشدند!
- از گزارش منابع دیگر برداشت میشود که دستور پیامبر(ص) مبنی بر اینکه دارویی به ایشان خورانده نشود، دلیلش آن بود که ایشان روزه بودند،[2] نه اینکه از دارویی بدشان میآمد و یا به اطرافیان مشکوک بود.
- آنچه گاهی عنوان میشود که عائشه به همراه برخی افراد دیگر از خوردن آن دارو امتناع کرده باشند، در گزارشهای تاریخی و روایی معتبر مشاهده نشده است. گذشته از این با آنکه انتقادات بسیاری به این همسر پیامبر(ص) داریم؛ اما دلیلی بر مسمومشدن پیامبر(ص) توسط ایشان وجود ندارد.
- بر اساس روایات و گزارشهای مختلف از منابع شیعه و اهلسنت یکی از دلایل رحلت و شهادت پیامبر اسلام(ص) غذای زهرآلودی بود که به وسیله زنی یهودی برای ایشان آورده شد که در پاسخ دیگری بدان پرداختیم.
[1]. بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، محقق، الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 6، ص 14، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق.
[2]. شیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل، فضائل الصحابة، ج 2، ص 1161، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1403ق.