کد سایت
fa70091
کد بایگانی
85835
نمایه
اعراب جاهلی و زنده به گور کردن دختران
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
خلاصه پرسش
آیا اعراب جاهلی پیش از اسلام همه دختران خود را زنده به گور میکرند؟
پرسش
با سلام. آیا اعراب جاهلی پیش از اسلام، همه دختران خود را زنده به گور میکرند؟ اگر اینگونه بود، پس چگونه نسلشان ادامه مییافت؟!
پاسخ اجمالی
آنچه از قرآن کریم و منابع تاریخی استفاده میشود، این است که بسیاری از مردم دوران جاهلیت - نه تمامشان – علاقهای به فرزندان دختر نداشتند. برخی از آنها دخترانشان را میکشتند و برخی نیز با قبول شرمندگی در جامعه، با ناراحتی دختران را نگه میداشتند.
قرآن کریم در باره آنان میفرماید:« وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ». «یَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکُمُون».[1] در حالیکه هر گاه به یکى از آنها بشارت دهند دختر نصیب تو شده، صورتش (از فرط ناراحتى) سیاه میشود و به شدّت خشمگین میگردد. به دلیل بشارت بدى که به او داده شده، از قوم و قبیله خود متوارى میگردد (و نمیداند) آیا او را با قبول ننگ نگهدارد، یا در خاک پنهانش کند؟! چه بد حکم میکنند.
قرآن کریم در این آیات به داستان زنده به گور کردن دختران در فرهنگ جاهلی قبل از اسلام اشاره میکند و میفرماید؛ اگر به یکى از آنان خبر داده میشد که همسرش دخترى به دنیا اورده، آنچنان ناراحت میشد که از شدّت خشم چهرهاش سیاه میگشت و به زحمت خشم و اندوه خود را فرو میبرد. او با خود میاندیشید که آیا خوارى و ننگ دختر داشتن را بپذیرد و آن دختر را نگه دارد، یا او را در زیر خاک پنهان سازد و زنده به گور کند. البته گاهى دختران را با تمام ناراحتى نگه میداشتند و گاهى هم آنها را زنده به گور میکردند.
این فرهنگ زشت عصر جاهلى، دلایل مختلفی میتوانست داشته باشد.
1. در جنگها اگر منجر به شکست میشد، دختران اسیر دشمن میشدند و این برای آنان مایه ننگ و عار بود.
2. در گذشته فرزندان پسر کار میکردند و با کار کردن در کنار پدر پشتوانه اقتصادی خانواده محسوب میشدند، در حالیکه دختران فقط مصرف کننده بودند.
3. گاهى هم در عصر جاهلى، فرزندان را - چه پسر و چه دختر- به جهت فقر و تنگدستى و از ترس اینکه نتوانند خوراک آنها را تأمین کنند میکشتند.[2]
4. وجود جنگها و نزاعهاى دائمى قبیلگى میان آنها، سبب فقدان سریع مردان و پسران جنگجو میشد و به طور طبیعی تناسب و تعادل میان تعداد دختران و پسران به هم میخورد، تا آنجا وجود پسران عزیز شده بود که تولد یک پسر، مایه مباهات بود و تولد یک دختر، مایه ناراحتى و رنج یک خانواده.[3]
این عوامل باعث میشد تا به محض اینکه حالت وضع حمل به زن دست میداد شوهر، از خانه متوارى میگشت، مبادا دخترى براى او بیاورد و او در خانه باشد. اگر به او خبر میدادند، مولود پسر است، با خوشحالى و هیجان وصفناپذیرى به خانه باز میگشت، اما اگر به او خبر میدادند که نوزاد دختر است، آتش خشم و اندوه همه وجودش را در بر میگرفت.[4]
با توجه به آنچه بیان شد، بسیاری از مردم دوران جاهلیت - نه تمامشان – علاقهای به فرزندان دختر نداشتند. برخی از آنها دخترانشان را میکشتند و برخی نیز با قبول شرمندگی در جامعه، با ناراحتی دختران را نگه میداشتند.
قرآن کریم شدیداً این کار را محکوم کرده و میگوید: «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ»؛[5] در قیامت در باره دختران زنده به گور شده سؤال میشود که به چه گناهى آنها کشته شدند؟
اولین بارى که این رسم غلط عملى شد، در واقعه جنگ بنىتمیم با کسراى ایران بود که در آن جنگ عدهاى از زنان قبیله، اسیر لشکر کسرى شدند و آنان را به اسیرى به دربار کسرى بردند، در آنجا دختران را به عنوان کنیز نگاه داشتند و پس از مدتى که میان دو طرف صلح بر قرار شد، بنىتمیم اسیران خود را مطالبه کردند. دربار کسرى آنان را مخیر کرد که میخواهند به قبیله خود برگردند، یا در دربار بمانند، عدهاى از دختران از رفتن به قبیله خویش خوددارى نمودند. مردان قبیله غضبناک شده تصمیم گرفتند از این پس اگر دختردار شدند زنده زنده دفنشان کنند، و همین کار را کردند، قبایل دیگر نیز از آنها یاد گرفته، کم کم این جریان در همه جا منتشر شد، و دخترکشى رواج پیدا کرد.[6]
قرآن کریم در باره آنان میفرماید:« وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ». «یَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکُمُون».[1] در حالیکه هر گاه به یکى از آنها بشارت دهند دختر نصیب تو شده، صورتش (از فرط ناراحتى) سیاه میشود و به شدّت خشمگین میگردد. به دلیل بشارت بدى که به او داده شده، از قوم و قبیله خود متوارى میگردد (و نمیداند) آیا او را با قبول ننگ نگهدارد، یا در خاک پنهانش کند؟! چه بد حکم میکنند.
قرآن کریم در این آیات به داستان زنده به گور کردن دختران در فرهنگ جاهلی قبل از اسلام اشاره میکند و میفرماید؛ اگر به یکى از آنان خبر داده میشد که همسرش دخترى به دنیا اورده، آنچنان ناراحت میشد که از شدّت خشم چهرهاش سیاه میگشت و به زحمت خشم و اندوه خود را فرو میبرد. او با خود میاندیشید که آیا خوارى و ننگ دختر داشتن را بپذیرد و آن دختر را نگه دارد، یا او را در زیر خاک پنهان سازد و زنده به گور کند. البته گاهى دختران را با تمام ناراحتى نگه میداشتند و گاهى هم آنها را زنده به گور میکردند.
این فرهنگ زشت عصر جاهلى، دلایل مختلفی میتوانست داشته باشد.
1. در جنگها اگر منجر به شکست میشد، دختران اسیر دشمن میشدند و این برای آنان مایه ننگ و عار بود.
2. در گذشته فرزندان پسر کار میکردند و با کار کردن در کنار پدر پشتوانه اقتصادی خانواده محسوب میشدند، در حالیکه دختران فقط مصرف کننده بودند.
3. گاهى هم در عصر جاهلى، فرزندان را - چه پسر و چه دختر- به جهت فقر و تنگدستى و از ترس اینکه نتوانند خوراک آنها را تأمین کنند میکشتند.[2]
4. وجود جنگها و نزاعهاى دائمى قبیلگى میان آنها، سبب فقدان سریع مردان و پسران جنگجو میشد و به طور طبیعی تناسب و تعادل میان تعداد دختران و پسران به هم میخورد، تا آنجا وجود پسران عزیز شده بود که تولد یک پسر، مایه مباهات بود و تولد یک دختر، مایه ناراحتى و رنج یک خانواده.[3]
این عوامل باعث میشد تا به محض اینکه حالت وضع حمل به زن دست میداد شوهر، از خانه متوارى میگشت، مبادا دخترى براى او بیاورد و او در خانه باشد. اگر به او خبر میدادند، مولود پسر است، با خوشحالى و هیجان وصفناپذیرى به خانه باز میگشت، اما اگر به او خبر میدادند که نوزاد دختر است، آتش خشم و اندوه همه وجودش را در بر میگرفت.[4]
با توجه به آنچه بیان شد، بسیاری از مردم دوران جاهلیت - نه تمامشان – علاقهای به فرزندان دختر نداشتند. برخی از آنها دخترانشان را میکشتند و برخی نیز با قبول شرمندگی در جامعه، با ناراحتی دختران را نگه میداشتند.
قرآن کریم شدیداً این کار را محکوم کرده و میگوید: «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ»؛[5] در قیامت در باره دختران زنده به گور شده سؤال میشود که به چه گناهى آنها کشته شدند؟
اولین بارى که این رسم غلط عملى شد، در واقعه جنگ بنىتمیم با کسراى ایران بود که در آن جنگ عدهاى از زنان قبیله، اسیر لشکر کسرى شدند و آنان را به اسیرى به دربار کسرى بردند، در آنجا دختران را به عنوان کنیز نگاه داشتند و پس از مدتى که میان دو طرف صلح بر قرار شد، بنىتمیم اسیران خود را مطالبه کردند. دربار کسرى آنان را مخیر کرد که میخواهند به قبیله خود برگردند، یا در دربار بمانند، عدهاى از دختران از رفتن به قبیله خویش خوددارى نمودند. مردان قبیله غضبناک شده تصمیم گرفتند از این پس اگر دختردار شدند زنده زنده دفنشان کنند، و همین کار را کردند، قبایل دیگر نیز از آنها یاد گرفته، کم کم این جریان در همه جا منتشر شد، و دخترکشى رواج پیدا کرد.[6]
[1]. نحل، 58، 59.
[2]. جعفری، یعقوب، کوثر، ج 6، ص 154، قم، هجرت، چاپ اول، 1376ش.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 271، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[4]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 20، ص 225، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، 1420ق.
[5]. تکویر، 9.
[6]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 277، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.