کد سایت
fa73735
کد بایگانی
90186
نمایه
فرق اراده تکوینی با اراده تشریعی خداوند
طبقه بندی موضوعی
صفات ذاتیه
خلاصه پرسش
فرق اراده تکوینی با اراده تشریعی خداوند چیست؟ و آیا اراده تکوینی تخلف ناپذیر است؟
پرسش
اراده تکوینی خداوند چه تفاوتی با اراده تشریعی او دارد؟ آیا اراده تکوینی قابل تغییر است؟
پاسخ اجمالی
اراده در خدای متعال به معنای حکم و دستور، همراه با وقوع آن در خارج است.[1] ارادههایی که در قرآن کریم به خدای متعال نسبت داده شده، دو نوع است:
1. اراده تکوینی: مقصود از اراده تکوینی این است که شیء مراد در نظام تکوین و واقع تحقق پیدا کرده است، چنانکه در قرآن کریم آمده است: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون»؛[2] «چون بخواهد چیزى را بیافریند، فرمانش این است که میگوید: موجود شو، پس موجود میشود». همچنین در آیهای دیگر میفرماید: «وَ إِذا أَرادَ اللهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ»؛[3] «و چون خداوند برای گروهى بدى را اراده نماید، هرگز برگشتى نخواهد داشت».
در ارادههای تکوینی، مراد هرگز تخلف پیدا نمیکند؛ یعنی اگر اراده خدا به چیزی تعلق گرفت، وجود آن چیز، حتمی و ضروری خواهد بود.
بنابراین، اراده تکوینی خدا، همان اراده فعل و عین تحقق فعل است؛ فعل خدا همین عالم خلقت است با همه ویژگیهایش؛ یعنی خدا اراده کرده است که عالم موجود شود؛ لذا موجود شد؛ خداوند به اراده تکوینی اراده کرده است که انسان خلق شود، و انسان خلق شده است. بر این اساس، هر موجودی متعلق اراده تکوینی خدا است و هیچ چیز از اراده تکوینی او خارج نیست. مختار بودن انسان نیز متعلق اراده تکوینی خدا است. خدا اراده کرده است که افعال ارادی انسان با اختیار خود وی پدید آید؛ لذا انسان به اراده خداوند مختار است و میتواند در دو راهههای مختلف زندگی، یکی را برگزیند و دیگری را کنار گذارد.
البته، این بدان معنا نیست که خداوند هر چیزی را که اراده کرد، آن چیز بلافاصله موجود میشود، بلکه هر موجودی را هرگونه که اراده فرمود، آن موجود همانگونه تحقق مییابد. اگر موجودی را به صورت جسمانی اراده فرمود که به تدریج و در مدت معیّنی خلق شود، آن شیء به این صورت آفریده میشود. مثلاً اراده نمود که انسان در مدت 9 ماه در رحم مادر تکوّن یابد، حتماً چنین میشود.
2. اراده تشریعی: مقصود از اراده تشریعی این است که خداوند متعال از لحاظ تشریع و جعل قانون چیزی را اراده نموده است؛ یعنی چیزهایی را که میخواسته مردم انجام دهند تا به کمال و سعادت برسند. قرآن کریم در اینباره میفرماید: «ما یریدُ اللهُ لیجعلَ علیکم من حرجٍ و لکن یریدُ لیطهّرَکم و لیتمّ نعمتهُ علَیکم»؛[4] «خدا نمیخواهد شما در رنج افتید، بلکه میخواهد که شما را پاکیزه سازد و نعمتش را بر شما تمام کند».
در اراده تشریعی مراد حقتعالی در نظام تشریع و قانونگذاری تحقق پیدا کرده و طبق مراد و خواستهاش دستور نموده است.
در نظام تشریع عسر و حرج وجود ندارد، بلکه طهارت و اتمام نعمت است. به عبارت دیگر؛ خدای سبحان از انسان آزاد و مختار میخواهد که کارهایی را انجام دهد و از کارهایی پرهیز کند. اگر انسان به دستورات الهی با حُسن اختیار خود گردن نهاد، پاداش الهی را خواهد چشید و اگر با سوء اختیار خود، از دستورات الهی سرپیچی نمود، کیفر خواهد شد. تخلف از اراده تشریعی خداوند ممکن است؛ زیرا خداوند به اراده تکوینیاش اراده کرده انسان با اختیار، مسیر سعادت یا شقاوت خود را برگزیند.
بنابراین، آنچه تخلف از آن ممکن نیست، اراده تکوینی خدا است. در نتیجه نه تنها انسان که سرتاسر وجودش نیاز و فقر است، بلکه هیچ قدرتی در عالم هستی قادر نیست در برابر اراده تکوینی خداوند مخالفت کند؛ زیرا جز خداوند سایر موجودات همه و همه عین فقر و وابستگی و احتیاج به ذات لایزال الهی هستند، و آنکه از خود چیزی ندارد، چگونه میتواند در برابر دارای مطلق، به مخالفت برخیزد.
گفتنی است؛ غلبه انسان بر برخی امور تکوینی؛ مانند جاذبه زمین و دیگر قدرتهای موجود در عالم، به معنای غلبه اراده انسان بر اراده تکوینی الهی نیست، بلکه تحقق اراده خدا به دست اراده انسانی است. به عبارت دیگر؛ اراده انسان در طول اراده خداوند است، نه در عرض و مقابل آن؛ یعنی همان خدایی که به اراده تکوینیاش اراده نمود قوای طبیعت و از جمله جاذبه زمین را برای قوام و استواری زمین در نهاد آن قرار دهد، همو اراده کرد تا همه مخلوقات، با همه قوایشان مسخر انسان باشند؛ یعنی خداوند اراده کرده است انسان بتواند جهان را با استفاده از نیروی عقل و اختیار به تسخیر خود در آورده، بر آنها تسلط یابد و از قوای آنها برای رسیدن به کمال بهره ببرد.
بنابراین، اراده تکوینی الهی بر اساس قرارداد نیست، بلکه بر اساس نظام علّی و معلولی در جهان جریان دارد و اختیار و اراده آدمی به عنوان یکی از سلسله علل در جهان جاری است.[5]
1. اراده تکوینی: مقصود از اراده تکوینی این است که شیء مراد در نظام تکوین و واقع تحقق پیدا کرده است، چنانکه در قرآن کریم آمده است: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون»؛[2] «چون بخواهد چیزى را بیافریند، فرمانش این است که میگوید: موجود شو، پس موجود میشود». همچنین در آیهای دیگر میفرماید: «وَ إِذا أَرادَ اللهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ»؛[3] «و چون خداوند برای گروهى بدى را اراده نماید، هرگز برگشتى نخواهد داشت».
در ارادههای تکوینی، مراد هرگز تخلف پیدا نمیکند؛ یعنی اگر اراده خدا به چیزی تعلق گرفت، وجود آن چیز، حتمی و ضروری خواهد بود.
بنابراین، اراده تکوینی خدا، همان اراده فعل و عین تحقق فعل است؛ فعل خدا همین عالم خلقت است با همه ویژگیهایش؛ یعنی خدا اراده کرده است که عالم موجود شود؛ لذا موجود شد؛ خداوند به اراده تکوینی اراده کرده است که انسان خلق شود، و انسان خلق شده است. بر این اساس، هر موجودی متعلق اراده تکوینی خدا است و هیچ چیز از اراده تکوینی او خارج نیست. مختار بودن انسان نیز متعلق اراده تکوینی خدا است. خدا اراده کرده است که افعال ارادی انسان با اختیار خود وی پدید آید؛ لذا انسان به اراده خداوند مختار است و میتواند در دو راهههای مختلف زندگی، یکی را برگزیند و دیگری را کنار گذارد.
البته، این بدان معنا نیست که خداوند هر چیزی را که اراده کرد، آن چیز بلافاصله موجود میشود، بلکه هر موجودی را هرگونه که اراده فرمود، آن موجود همانگونه تحقق مییابد. اگر موجودی را به صورت جسمانی اراده فرمود که به تدریج و در مدت معیّنی خلق شود، آن شیء به این صورت آفریده میشود. مثلاً اراده نمود که انسان در مدت 9 ماه در رحم مادر تکوّن یابد، حتماً چنین میشود.
2. اراده تشریعی: مقصود از اراده تشریعی این است که خداوند متعال از لحاظ تشریع و جعل قانون چیزی را اراده نموده است؛ یعنی چیزهایی را که میخواسته مردم انجام دهند تا به کمال و سعادت برسند. قرآن کریم در اینباره میفرماید: «ما یریدُ اللهُ لیجعلَ علیکم من حرجٍ و لکن یریدُ لیطهّرَکم و لیتمّ نعمتهُ علَیکم»؛[4] «خدا نمیخواهد شما در رنج افتید، بلکه میخواهد که شما را پاکیزه سازد و نعمتش را بر شما تمام کند».
در اراده تشریعی مراد حقتعالی در نظام تشریع و قانونگذاری تحقق پیدا کرده و طبق مراد و خواستهاش دستور نموده است.
در نظام تشریع عسر و حرج وجود ندارد، بلکه طهارت و اتمام نعمت است. به عبارت دیگر؛ خدای سبحان از انسان آزاد و مختار میخواهد که کارهایی را انجام دهد و از کارهایی پرهیز کند. اگر انسان به دستورات الهی با حُسن اختیار خود گردن نهاد، پاداش الهی را خواهد چشید و اگر با سوء اختیار خود، از دستورات الهی سرپیچی نمود، کیفر خواهد شد. تخلف از اراده تشریعی خداوند ممکن است؛ زیرا خداوند به اراده تکوینیاش اراده کرده انسان با اختیار، مسیر سعادت یا شقاوت خود را برگزیند.
بنابراین، آنچه تخلف از آن ممکن نیست، اراده تکوینی خدا است. در نتیجه نه تنها انسان که سرتاسر وجودش نیاز و فقر است، بلکه هیچ قدرتی در عالم هستی قادر نیست در برابر اراده تکوینی خداوند مخالفت کند؛ زیرا جز خداوند سایر موجودات همه و همه عین فقر و وابستگی و احتیاج به ذات لایزال الهی هستند، و آنکه از خود چیزی ندارد، چگونه میتواند در برابر دارای مطلق، به مخالفت برخیزد.
گفتنی است؛ غلبه انسان بر برخی امور تکوینی؛ مانند جاذبه زمین و دیگر قدرتهای موجود در عالم، به معنای غلبه اراده انسان بر اراده تکوینی الهی نیست، بلکه تحقق اراده خدا به دست اراده انسانی است. به عبارت دیگر؛ اراده انسان در طول اراده خداوند است، نه در عرض و مقابل آن؛ یعنی همان خدایی که به اراده تکوینیاش اراده نمود قوای طبیعت و از جمله جاذبه زمین را برای قوام و استواری زمین در نهاد آن قرار دهد، همو اراده کرد تا همه مخلوقات، با همه قوایشان مسخر انسان باشند؛ یعنی خداوند اراده کرده است انسان بتواند جهان را با استفاده از نیروی عقل و اختیار به تسخیر خود در آورده، بر آنها تسلط یابد و از قوای آنها برای رسیدن به کمال بهره ببرد.
بنابراین، اراده تکوینی الهی بر اساس قرارداد نیست، بلکه بر اساس نظام علّی و معلولی در جهان جریان دارد و اختیار و اراده آدمی به عنوان یکی از سلسله علل در جهان جاری است.[5]
[1]. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 3، ص 147، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371ش.
[2]. یس، 82.
[3]. رعد، 11
[4]. مائده، 6.
[5]. برای آگاهی بیشتر ر. ک به این کتاب: اله بداشتی، علی، اراده خدا؛ نیز ر. ک: «خدا و کارهاى انسان»، سؤال 131؛ «اراده خداوند»، سؤال 31623.