در تعدادی از منابع اهلسنت، روایتی در ستایش برخی صحابه از رسول خدا(ص) با عبارات گوناگون و با اختلافهایی در متن و مصادیق نقل شده است که طی آن به عنوان نمونه، ابوبکر بن ابی قحافه به عنوان مهربانترین امت، عمر بن خطاب به عنوان محکمترین آنها در امور دین، عثمان بن عفان به عنوان باحیاترین آنان، زید بن ثابت به عنوان آگاهترینشان به فرایض، أبی بن کعب انصاری به عنوان تواناترین آنان در قرائت قرآن، ابوعبیده جراح به عنوان امانتدارشان و ... اعلام شدهاند»:
- «أَرْحَمُ أُمَّتِی أَبُوبَکرٍ، وَ أَشَدُّهُمْ فِی دِینِ اللهِ عُمَرُ، وَ أَصْدَقُهُمْ حَیاءً عُثْمَانُ، وَ أَفْرَضُهُمْ زَیدٌ، وَ أَقْرَؤُهُمْ أُبَی، وَ أَعْلَمُهُمْ بِالْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ مُعَاذٌ، وَ إِنَّ لِکلِّ أُمَّةٍ أَمِینًا، وَ أَمِینُ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَبُو عُبَیدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ».[1]
- «أَرْحَمُ أُمَّتِی أَبُو بَکرٍ، وَ أَشَدُّهُمْ فِی أَمْرِ اللَّهِ عُمَرُ، وَ أَصْدَقُهُمْ حَیاءً عُثْمَانُ، وَ أَقْرَضُهُمْ زَیدٌ، وَ أَقْرَأُهُمْ أَبِی، وَ أَعْلَمُهُمْ بِالْحَلالِ وَ الْحَرَامِ مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ، وَ لِکلِّ أُمَّةٍ أَمِینٌ وَ أَمِینُ هَذِهِ الأُمَّةِ أَبُو عُبَیدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ».[2]
- «أَرْحَمُ أُمَّتِی أَبُو بَکرٍ وَ أَشَدُّهَا فِی دِینِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ عُمَرُ وَ أَصْدَقُهَا حَیاءً عُثْمَانُ وَ أَفْرَضُهُمْ زَیدٌ وَ أَقْرَؤُهُمْ أُبَی بْنُ کعْبٍ الأَنْصَارِی وَ أَعْلَمُهُمْ بِالْحَلالِ وَ الْحَرَامِ معَاذ بن جبل وَ إِن لکل أمة أَمِین وَ إِنَّ أَمِینَ هَذِهِ الأُمَّةِ أَبُو عُبَیدَةَ بْنُ الْجراح».[3]
- «أَرْحَمُ أُمَّتِی أَبُو بَکرٍ، وَ أَشَدُّهَا فِی دِینِ اللَّهِ عُمَرُ، وَ أَصْدَقُهَا حَیاءً عُثْمَانُ، وَ أَعْلَمُهَا بِالْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ، وَ أَقْرَؤُهَا لِکتَابِ اللَّهِ أُبَی، وَ أَعْلَمُهَا بِالْفَرَائِضِ زَیدُ بْنُ ثَابِتٍ، وَ لِکلِّ أُمَّةٍ أَمِینٌ، وَ أَمِینُ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَبُو عُبَیدَةَ بْنُ الْجَرَّاحِ».[4]
طبیعی است که سند و محتوای این روایت از دیدگاه شیعه قابل پذیرش نبوده و نیست؛ از اینرو در منابع شیعی -جز در مقام گفتوگو و نقد - سخنی از آن به میان نیامده است؛ اما برخی اهلسنت این حدیث را مستفیض و صحیح به شمار میآورند.[5] به هر حال، نقدهایی بر این روایت وارد است:
- بخاری و مسلم که از مهمترین منابع اهلسنت محسوب میشوند، این روایت را نقل نکرده و ظاهر امر آن است که آنرا حدیثی صحیح ارزیابی نمیکردند.
- در متن آن نیز تفاوتهایی در نقلهای گوناگون وجود دارد:
الف) در برخی نقلها در توصیف ابوبکر به جای کلمه «أَرْحَمُ أُمَّتِی» از کلمه «أَرْأَفُ أُمَّتِی»[6] استفاده شده است و نیز در توصیف عمر، عبارات مختلفی مانند «أَشَدُّهُمْ»[7]، «أقواهم»[8] و «أَشَدُّهَا»[9] به کار رفته است.
فضیلت عثمان نیز به صورت مردد بیان شده است: «أَشَدُّهُمْ أَوْ أَصْدَقُهُمْ حَیاءً عُثْمَانُ»؛[10]
ب) با آنکه در برخی از این روایات با عبارت «و أقضاهم علی بن ابی طالب»[11] به فضیلتی از امام علی(ع) نیز اشاره شده است؛ اما در برخی نقلها به این فراز از روایت اشاره نشده است که گویا ناقلان آن هراس داشتند که نکند در کنار صحابه، منقبتی از حضرتشان را نیز منتشر کنند!
از لحاظ محتوا نیز میتوان اشکالاتی را متوجه این حدیث نمود؛ چرا که ویژگیها اعلام شده برای افراد میتواند قابل نقد باشد. به عنوان نمونه در آن ابوبکر مهربانترین امت معرفی شده است؛ اما برخی گزارشهای تاریخی خلاف آنرا نشان میدهد:
- عبدالرحمن فرزند ابوبکر گفت: (پدرم) ابوبکر سختدل بود که اگر دستورات او را انجام نمیدادم، مورد مجازات سنگینی از طرف او قرار میگرفتم![12]
- پیامبر اکرم(ص) نامهای توسط ابابکر برای یهود بنیقینقاع فرستاد و آنها را دعوت به نماز و پرداخت زکات کرد و اینکه به خداوند قرض بدهند. ابابکر وارد مجلس آنها گردید و دید گروهی از آنان در اطراف فردی به نام فنحاص بن عازوراء گرد آمدهاند. ابوبکر آنها را دعوت به اسلام و زکات کرد. فنحاص گفت: اگر این حرفی که تو میگویی واقعیت داشته باشد، پس خدا فقیر است و ما ثروتمندیم. ابابکر از شنیدن سخن او خشمگین شد و بر چهرهاش سیلی نواخت. آیه «مَنْ ذَا الَّذِی یقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَنا»[13] در همین مورد نازل شد.[14]
- او بعد از رحلت پیامبر(ص) نسبت به تنها دختر او فاطمه(س) مهربان نبود و از آنرو بود که حضرتشان با حالتی گریان فرمود: «پدرم! ای پیامبر خدا! پس از تو از دست پسر خطاب و پسر ابی قحافه چهها که نکشیدیم».[15]
[1]. بیهقی، احمد بن حسین، السنن الکبری، محقق، عطا، محمد عبد القادر، ج 6، ص 345، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ سوم، 1424ق.
[2]. محیی السنة، أبو محمد الحسین بن مسعود، شرح السنة، تحقیق، شعیب الأرنؤوط، محمد زهیر الشاویش، ج 14، ص 131، دمشق، بیروت، المکتب الإسلامی، چاپ دوم، 1403ق.
[3]. مقدسی، ضیاءالدین أبوعبدالله محمد بن عبدالواحد، الأحادیث المختارة أو المستخرج من الأحادیث المختارة مما لم یخرجه البخاری ومسلم فی صحیحیهما، محقق، عبدالملک بن عبدالله بن دهیش، ج 6، ص 226، بیروت، دار خضر للطباعة والنشر والتوزیع، چاپ سوم، 1420ق.
[4]. شیبانی، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد، تحقیق، الأرنؤوط، شعیب، مرشد، عادل و دیگران، اشراف، ترکی، عبدالله بن عبد المحسن، ج 20، ص 252، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.
[5]. الأحادیث المختارة أو المستخرج من الأحادیث المختارة مما لم یخرجه البخاری و مسلم فی صحیحیهما، ج 6، ص 226؛ شرح السنة، ج 14، ص 131- 132.
[6]. السنن الکبری،ج 6، ص 346، ح 12187.
[8]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، البجاوی، علی محمد، ج 1، ص 17 و 68، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.
[9]. السنن الکبری، ج 6، ص 345.
[10]. أبو بکر البیهقی، أحمد بن الحسین بن علی، معرفة السنن والآثار، محقق، عبد المعطی أمین قلعجی، ج 9، ص 106، پاکستان، جامعة الدراسات الإسلامیة، چاپ اول، 1412ق.
[11]. ابی یعلی تمیمی، أحمد بن علی، مسند أبی یعلی، ج 10، ص 141، دمشق، دار المأمون للتراث، چاپ اول، 1404ق؛ ابن ماجه قزوینی، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج 1، ص55، دار إحیاء الکتب العربیة، فیصل عیسی البابی الحلبی، بیتا؛ الاستیعاب فی معرفة الأصحاب،ج1،ص17 و 68؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة،ج 5، ص 346، بیروت، دار الفکر، 1407ق.
[12]. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله(ص)(صحیح مسلم)، محقق، عبدالباقی، محمد فؤاد، ج 3، ص 1628، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، بیتا.
[13]. بقره، 245.
[14]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق، گروهی از علماء، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ج 2، ص 460، چاپ اول، 1415ق. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه، ر. ک: میلانی، سید علی، نفحات الازهار، ج11، ص 280– 281، قم، مهر، چاپ اول، 1414ق.
[15]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج28، ص 356، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.