کد سایت
fa77349
کد بایگانی
94613
نمایه
مستحبات و مکروهات احکام میت
طبقه بندی موضوعی
میت
خلاصه پرسش
آیا خوشبو کردن مُرده و یا کفن او و نیز روشن کردن چراغ و نور در کنارش ایرادی دارد؟
پرسش
آیا خوشبو کردن خود مُرده و یا کفن او و نیز روشن کردن چراغ و نور در کنارش ایرادی دارد؟
پاسخ اجمالی
در بخش آداب و احکام کفن کردن مُرده، احادیثی درباره «مِجمَرَه» و «دخنه» نقل شده است؛ این واژهها در لغت به معنای بخار دادن لباس با عود و خوشبو کردن آن است.[1] مانند:
1. امام علی(ع): «لَا تُجَمِّرُوا الْأَکْفانَ وَ لَا تَمْسَحُوا مَوْتاکُمْ بِالطِّیبِ إِلَّا بِالْکافُورِ فَإِنَّ الْمَیِّتَ بِمَنْزِلَةِ الْمُحْرِم»؛[2] کفنها را خوشبو نکنید و برای اموات بوی خوش استفاده نکنید، مگر کافور؛ زیرا میّت به منزله فردی است که در حالت احرام به سر میبرد.
2. امام باقر(ع): «لَا تُقَرِّبُوا مَوْتاکُمُ النَّارَ یَعْنی الدُّخْنَة»؛[3] دود خوشبو را به مُردگانتان نزدیک نکنید.
3. امام صادق(ع): «إِنَّ النَّبِیَّ نَهَى أَنْ تُتْبَعَ جَنَازَةٌ بِمِجْمَرَةٍ»؛[4] پیامبر(ص) از بردن مجمره برای جنازه نهی کردند.
4. امام صادق(ع): «لَا یُجَمَّرُ الْکَفَن»؛[5] کفن نباید خوشبو شود.
«مجمر» در اصطلاح فقهی، روشن کردن عود و کافور برای معطر کردن میّت و کفن او است. بیشتر فقیهان این عمل را مکروه دانستهاند.[6] و فقط کافور به دلیل اجماع و اتفاقنظر، از این حکم خارج شده است[7] و حتی خوشبو کردن کفن به کافور، مستحب دانسته شده است.[8]
اما برخی فقیهان معتقدند که روشن کردن عود و کافور برای خوشبوکردن کفن میت مکروه نیست.[9] دلیل این دیدگاه، روایاتی است که در این زمینه نقل شده است:
1. «أَنَّهُ کَانَ یُجَمِّرُ الْمَیِّتَ بِالْعُودِ فِیهِ الْمِسْک وَ رُبَّمَا جَعَلَ عَلَى النَّعْشِ الْحَنُوطَ وَ رُبَّمَا لَمْ یَجْعَلْهُ ... »؛[10]
امام باقر(ع) گاه با عودی[11] که در آن مُشک وجود داشت، مرده را خوشبو میکرد و گاهی بر روی نعش مردگان حنوط قرار میداد و گاهی نیز این کار را انجام نمیداد.
2. امام صادق(ع): «لَا بَأْسَ بِدُخْنَةِ کَفَنِ الْمَیِّتِ وَ یَنْبَغِی لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ یُدَخِّنَ ثِیَابَهُ إِذَا کَانَ یَقْدِرُ».[12] خوشبو کردن کفن میت اشکالی ندارد و سزاوار است که مرد مسلمان لباس خود را تا مقداری که توان دارد، خوشبو کند.
3. امام صادق(ع): «لَا بَأْسَ بِدُخْنَةِ کَفَنِ الْمَیِّتِ»؛[13] خوشبو کردن کفن میت اشکالی ندارد.
در مورد تعارض این دسته از روایات با روایات قبلی میتوان گفت:
روایت اول ناظر به نوعی تخییر است که نشانگر آن است که خوشبوکردن مردگان میتواند در شرایط مختلف، دارای احکام گوناگونی باشد.
روایت دوم علاوه بر تعارض با برخی از دیگر روایات، احتمال دارد در حالت تقیه بیان شده باشد؛ زیرا موافق با کلام اهلسنت است.[14]
روایت سوم دارای ضعف سند است.[15]
به هر حال، در جمع بین این دو دسته از روایات و ارزیابی آنها، برخی معتقد به کراهت خوشبوکردن مردگان شده، بلکه احوط را در ترک آن دانستهاند؛[16] و برخی نیز گفتهاند که اگر ترس خروج چیزی از میت وجود دارد، خوشبو کردن میت مستحب است، اما اگر این ترس وجود نداشته باشد، خوشبو کردن کراهت دارد.[17]
روشن کردن چراغ برای مردگان
روشن کردن چراغ برای ایجاد روشنایی در کنار مردگان اشکالی ندارد. چنانکه در روایاتی میخوانیم:
1. از امام صادق(ع) سؤال شد که آیا میتوان هنگام بیرون بردن جنازه، آتش و مشعل به همراه داشت؟ آنحضرت فرمود: «همانا دختر رسول خدا ، شبانه بیرون برده شد و همراه جنازه او چراغها و مشعلها بود».[18]
برخی معتقدند که این روایت در مورد تشییع جنازه رقیّه دختر پیامبر(ص) میباشد.[19]
2. وقتى حضرت فاطمه(س) از دنیا رفت، امام على(ع) با یک شاخه درخت خرما آتش روشن کرد و جنازه را با آن حرکت داد تا اینکه به آن نماز خواند و شبانه دفن کرد».[20]
1. امام علی(ع): «لَا تُجَمِّرُوا الْأَکْفانَ وَ لَا تَمْسَحُوا مَوْتاکُمْ بِالطِّیبِ إِلَّا بِالْکافُورِ فَإِنَّ الْمَیِّتَ بِمَنْزِلَةِ الْمُحْرِم»؛[2] کفنها را خوشبو نکنید و برای اموات بوی خوش استفاده نکنید، مگر کافور؛ زیرا میّت به منزله فردی است که در حالت احرام به سر میبرد.
2. امام باقر(ع): «لَا تُقَرِّبُوا مَوْتاکُمُ النَّارَ یَعْنی الدُّخْنَة»؛[3] دود خوشبو را به مُردگانتان نزدیک نکنید.
3. امام صادق(ع): «إِنَّ النَّبِیَّ نَهَى أَنْ تُتْبَعَ جَنَازَةٌ بِمِجْمَرَةٍ»؛[4] پیامبر(ص) از بردن مجمره برای جنازه نهی کردند.
4. امام صادق(ع): «لَا یُجَمَّرُ الْکَفَن»؛[5] کفن نباید خوشبو شود.
«مجمر» در اصطلاح فقهی، روشن کردن عود و کافور برای معطر کردن میّت و کفن او است. بیشتر فقیهان این عمل را مکروه دانستهاند.[6] و فقط کافور به دلیل اجماع و اتفاقنظر، از این حکم خارج شده است[7] و حتی خوشبو کردن کفن به کافور، مستحب دانسته شده است.[8]
اما برخی فقیهان معتقدند که روشن کردن عود و کافور برای خوشبوکردن کفن میت مکروه نیست.[9] دلیل این دیدگاه، روایاتی است که در این زمینه نقل شده است:
1. «أَنَّهُ کَانَ یُجَمِّرُ الْمَیِّتَ بِالْعُودِ فِیهِ الْمِسْک وَ رُبَّمَا جَعَلَ عَلَى النَّعْشِ الْحَنُوطَ وَ رُبَّمَا لَمْ یَجْعَلْهُ ... »؛[10]
امام باقر(ع) گاه با عودی[11] که در آن مُشک وجود داشت، مرده را خوشبو میکرد و گاهی بر روی نعش مردگان حنوط قرار میداد و گاهی نیز این کار را انجام نمیداد.
2. امام صادق(ع): «لَا بَأْسَ بِدُخْنَةِ کَفَنِ الْمَیِّتِ وَ یَنْبَغِی لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ یُدَخِّنَ ثِیَابَهُ إِذَا کَانَ یَقْدِرُ».[12] خوشبو کردن کفن میت اشکالی ندارد و سزاوار است که مرد مسلمان لباس خود را تا مقداری که توان دارد، خوشبو کند.
3. امام صادق(ع): «لَا بَأْسَ بِدُخْنَةِ کَفَنِ الْمَیِّتِ»؛[13] خوشبو کردن کفن میت اشکالی ندارد.
در مورد تعارض این دسته از روایات با روایات قبلی میتوان گفت:
روایت اول ناظر به نوعی تخییر است که نشانگر آن است که خوشبوکردن مردگان میتواند در شرایط مختلف، دارای احکام گوناگونی باشد.
روایت دوم علاوه بر تعارض با برخی از دیگر روایات، احتمال دارد در حالت تقیه بیان شده باشد؛ زیرا موافق با کلام اهلسنت است.[14]
روایت سوم دارای ضعف سند است.[15]
به هر حال، در جمع بین این دو دسته از روایات و ارزیابی آنها، برخی معتقد به کراهت خوشبوکردن مردگان شده، بلکه احوط را در ترک آن دانستهاند؛[16] و برخی نیز گفتهاند که اگر ترس خروج چیزی از میت وجود دارد، خوشبو کردن میت مستحب است، اما اگر این ترس وجود نداشته باشد، خوشبو کردن کراهت دارد.[17]
روشن کردن چراغ برای مردگان
روشن کردن چراغ برای ایجاد روشنایی در کنار مردگان اشکالی ندارد. چنانکه در روایاتی میخوانیم:
1. از امام صادق(ع) سؤال شد که آیا میتوان هنگام بیرون بردن جنازه، آتش و مشعل به همراه داشت؟ آنحضرت فرمود: «همانا دختر رسول خدا ، شبانه بیرون برده شد و همراه جنازه او چراغها و مشعلها بود».[18]
برخی معتقدند که این روایت در مورد تشییع جنازه رقیّه دختر پیامبر(ص) میباشد.[19]
2. وقتى حضرت فاطمه(س) از دنیا رفت، امام على(ع) با یک شاخه درخت خرما آتش روشن کرد و جنازه را با آن حرکت داد تا اینکه به آن نماز خواند و شبانه دفن کرد».[20]
[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 4، ص 144 – 145، بیروت، دار الفکر، چاپ سوم، 1414ق؛ ر. ک: لغتنامه دهخدا، واژههای «دخنه» و «مجمره».
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، غفاری، علی اکبر، ج 3، ص 147، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، محقق، موسوی خرسان، حسن، تهذیب الأحکام، ج 1، ص 295، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج 1، ص 209، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1390ق.
[4]. همان.
[5]. کافی، ج 3، ص 147؛ تهذیب الاحکام، ج 1، ص 294.
[6]. حلّی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ج 7، ص 241، مشهد، مجمع البحوث الإسلامیة، چاپ اول، 1412ق؛ انصاری، مرتضى بن محمد امین، کتاب الطهارة، ج 4، ص 370، قم، کنگره جهانى بزرگداشت شیخ اعظم انصارى، چاپ اول، 1415ق؛ طباطبایى یزدى، سید محمد کاظم، العروة الوثقى(المحشى)، ج 2، ص 78، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ اول، 1419ق.
[7]. منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ج 7، ص 242.
[8]. العروة الوثقى(المحشى)، ج 2، ص 78.
[9]. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، محقق، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 149، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[10]. الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج 1، ص 210.
[11]. نامِ درختی که در هند میروید، چوب آن قهوهای رنگ و خوشبو میباشد؛ فرهنگ فارسی معین، واژه «عود».
[12]. تهذیب الاحکام، ج 1، ص 295.
[13]. الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج 1، ص 210.
[14]. تهذیب الاحکام، ج 1، ص 295.
[15]. فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحکام، ج 2، ص 304، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1416ق.
[16]. طباطبایی حکیم، سید محسن، مستمسک العروة الوثقی، ج 4، ص 196، قم، مؤسسة دار التفسیر، چاپ اول، 1416ق.
[17]. منتهى المطلب فی تحقیق المذهب، ج 7، ص 244.
[18]. من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 162.
[19]. مجلسی، محمد تقی، لوامع صاحبقرانی، ج 2، ص 318، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، 1414ق.
[20]. صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع، ج 1، ص 188، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.