لطفا صبرکنید
بازدید
6503
آخرین بروزرسانی: 1398/03/09
کد سایت fa78577 کد بایگانی 96018 نمایه قسم دادن خدا به حق اولیای الهی
طبقه بندی موضوعی بزرگان,توسل، شفاعت، تبرک و ...
برچسب حق|خدا|پیامبران|قسم|مؤمنون|اولیا
خلاصه پرسش
این‌که خدا را به حق اولیائش قسم می‌دهیم،(مانند این‌که خدایا! تو را به حق پیامبرت ...) آیا وجه شرعی دارد؟
پرسش
این‌که خدا به حق اولیای الهی قسم داده شود، صحیح است؟
پاسخ اجمالی
اگر ما در دعاهایمان خدا را به حق اولیائش سوگند می‌دهیم، برگرفته از آموزه‌های قرآن و روایات است، زیرا خداوند خود را ملزم دانسته که برای اولیای خود امتیازاتی را در نظر بگیرد:[1]
1. «ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا کذلِک حَقًّا عَلَینا نُنْجِ الْمُؤْمِنِینَ»؛[2] سپس (به هنگام نزول بلا و مجازات) فرستادگان خود و کسانى که به آنان ایمان می‌آوردند را نجات می‌دادیم، و همین‌گونه بر ما حق است که مؤمنان را رهایى بخشیم.
2. «... وَ کانَ حَقًّا عَلَینا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ»؛[3] و همواره یارى مؤمنان حقى است بر ما.
3. پیامبر(ص): «هر کس در هنگام غیبت از آبروى برادر مسلمانش دفاع کند، بر خداوند لازم است که در روز قیامت از آبروى او، دفاع کند».[4]
4. پیامبر(ص): «هر کس در هنگام غیبت از آبروى برادرش دفاع کند، در درگاه خدا حقی پیدا می‌کند که او را از آتش دوزخ آزاد کند».[5]
5. امام صادق(ع): «کسى که برادر دینى خود را بپوشاند، بر خدا سزاوار است که او را از لباس‌هاى بهشتى بپوشاند».[6]
تمام اینها نشانگر آن است که انسان‌های مؤمن و دارای عمل صالح، دارای حقی نزد پروردگار خواهند شد و از این‌رو ما خدا را به حقی که این بندگان صالح بر گردن او دارند سوگند می‌دهیم و به عنوان نمونه در یک دعا می‌خوانیم:
«...اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِحَقِّ مَنْ حَقُّک عَلَیهِمْ عَظِیمٌ وَ بِحَقِّ مَنْ حَقُّهُمْ‏ عَلَیک‏ عَظِیمٌ أَنْ تُصَلِّی عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تَرْزُقَنِی الْعَمَلَ بِمَا عَلَّمْتَنِی مِنْ مَعْرِفَةِ حَقِّک وَ أَنْ تَبْسُطَ عَلَی مَا حَظَرْتَ مِنْ رِزْقِک یا قَرِیبُ یا مُجِیبُ».[7]
خدایا! تو را به حق افرادی که حق بزرگی بر گردن آنان داری و آنان نیز حق بزرگی بر گردنت دارند سوگند می‌دهم تا بر محمد و دودمان او درود فرستی و ...
 

[1]. ر. ک: « جایگاه امام در خلقت »، 11011؛ کرامت و جایگاه انسان در برابر خدا»، 10606؛ « جایگاه مؤمنان در بهشت»، 85217.
[2]. یونس 103.
[3]. روم 47.
[4]. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورام، ج 1، ص 119، قم، مکتبة الفقیه، چاپ اول، 1410ق.
[5]. همان.
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 204، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[7]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج 1، ص 329، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، 1411ق.