کد سایت
fa78705
کد بایگانی
96148
نمایه
عرفان و تشیع
طبقه بندی موضوعی
عرفان اسلامی و مکاتب دیگر
خلاصه پرسش
آیا «عرفان شیعی» و «عرفان اسلامی» تفاوتی با هم دارند؟
پرسش
با سلام؛ کلمه «شیعی» در اصطلاح «عرفان شیعی»، احتراز از چه چیزی است؟ مراد از عرفان غیر شیعی چیست؟ آیا عرفان شیعی مقابل عرفان اسلامی، مطرح میشود؟ یا مقابل عرفانهای غیر اسلامی از سایر ادیان؟ آیا میتوان ادعا کرد عرفان شیعی در مقابل عرفان ابن عربی است؟
پاسخ اجمالی
در بیشتر موارد، محتوا و کلیات عرفان اسلامی(عرفان ابن عربی) با اصول معارف و مبانی اعتقادی شیعه بسیار نزدیک است.
یکی از شخصیتهای مهم عرفانی قرن هشتم سید حیدر آملی است؛ اهمیت وی ناشی از نقشی است که او در ادغام و انطباق مکتب محی الدین با معارف شیعی داشته است. زمینههای جدی موجود در مکتب ابن عربی به تدریج سبب نزدیکی این مکتب فکری به مکتب اهلبیت(ع) شد و زمینهساز گرایش شاگردان این مکتب به تشیع گردید. سرانجام با تلاشهای سید حیدر آملی و پس از او صدرالدین شیرازی، این نزدیکی به ادغام و انطباق انجامید. از جملهی مهمترین این زمینهها تعریف ابن عربی و پیروانش از انسان کامل است که تطابق حیرتآوری با معارف شیعی در مسئله امامت دارد. همچنین مواضعی که ابن عربی در مسائلی؛ مانند مسئلهی «تشبیه و تنزیه» و «جبر و اختیار» بر میگزیند، به موضع کلامی مکتب تشیع بسیار نزدیک است.[1]
البته این بدان معنا نیست که هر چه به عنوان عرفان اسلامی یا عرفان ابن عربی ادعا شده و در کتابهای عرفانی آمده است، با معارف شیعی کاملاً همخوان است؛ بلکه همانگونه که بیان شد مقصود کلیاتِ محتوای عرفان اسلامی است.
در ضمن، اصطلاح «عرفان شیعی» اصطلاحی است که اخیراً ابداع شده است و معنایش آن است که برخی عارفان شیعی تلاش کردهاند تا همخوانیهای آموزههای مکتب شیعی با عرفان اسلامی را کشف کنند و نه آنکه عرفان جدیدی را در برابر «عرفان اسلامی» شکل دهند.
یکی از شخصیتهای مهم عرفانی قرن هشتم سید حیدر آملی است؛ اهمیت وی ناشی از نقشی است که او در ادغام و انطباق مکتب محی الدین با معارف شیعی داشته است. زمینههای جدی موجود در مکتب ابن عربی به تدریج سبب نزدیکی این مکتب فکری به مکتب اهلبیت(ع) شد و زمینهساز گرایش شاگردان این مکتب به تشیع گردید. سرانجام با تلاشهای سید حیدر آملی و پس از او صدرالدین شیرازی، این نزدیکی به ادغام و انطباق انجامید. از جملهی مهمترین این زمینهها تعریف ابن عربی و پیروانش از انسان کامل است که تطابق حیرتآوری با معارف شیعی در مسئله امامت دارد. همچنین مواضعی که ابن عربی در مسائلی؛ مانند مسئلهی «تشبیه و تنزیه» و «جبر و اختیار» بر میگزیند، به موضع کلامی مکتب تشیع بسیار نزدیک است.[1]
البته این بدان معنا نیست که هر چه به عنوان عرفان اسلامی یا عرفان ابن عربی ادعا شده و در کتابهای عرفانی آمده است، با معارف شیعی کاملاً همخوان است؛ بلکه همانگونه که بیان شد مقصود کلیاتِ محتوای عرفان اسلامی است.
در ضمن، اصطلاح «عرفان شیعی» اصطلاحی است که اخیراً ابداع شده است و معنایش آن است که برخی عارفان شیعی تلاش کردهاند تا همخوانیهای آموزههای مکتب شیعی با عرفان اسلامی را کشف کنند و نه آنکه عرفان جدیدی را در برابر «عرفان اسلامی» شکل دهند.