کد سایت
fa80724
کد بایگانی
98469
نمایه
تعداد امامان از جانب خدا و غیبت امام زمان(عج)
طبقه بندی موضوعی
دلایل اثبات امامت
برچسب
امامت|امامان|غیبت|دوازده امام|مشیت الهی
خلاصه پرسش
اگر به هر دلیلی، به وصیت پیامبر(ص) عمل میشد و امامان معصوم(ع) به ترتیب، متصدی حکومت میشدند، آیا باز هم «غیبت امام» رخ میداد و عمر آخرین امام تا این اندازه طولانی میشد؟
پرسش
اگر به هر دلیلی، ماجرای سقیفه شکل نمیگرفت و خلافت و امامت از روش و آنچه پیامبر وصیت کرده بود خارج نمیشد، و بر فرض بعد از آن هم برای اهلبیت اتفاقاتی نمیافتاد و امر ولایت به درستی پیش میرفت. آنگاه بحث غیبت و وجود امام معصوم در زمان فعلی چگونه بود؟ از چند فرض خارج نیست:
1. تعداد امامان بیشتر از 12 گشته و نسل به نسل تا امروز امر ولایت ادامه پیدا میکرد، و هیچ غیبتی شکل نمیگرفت.
2. تعداد 12 امام ثابت باقی میماند اما عمر آنها به اذن خدا آنقدر ادامه پیدا میکرد تا زمان قیامت، و غیبتی شکل نمیگرفت.
3. در هر صورت این دوران غیبت باید سپری میشد و به نحوی جبری بوده است و مردم نقشی در آن نداشتند.
اما این شبهات هر کدام مشکلاتی دارند و سؤالاتی را در ذهن ایجاد میکنند. آیا حذف اصل غیبت و مفهوم انتظار که یکی از مهمترین پایههای اسلام است سؤال بر انگیز نیست؟ آیا اگر به فرض سؤال، اگر همه چیز خوب پیش میرفت. باز هم غیبت صورت میگرفت؟
پاسخ اجمالی
اگرچه سرپیچی از وصیت پیامبر اسلام(ص) و تغییر مسیر حکومت اسلامی، یکی از دلایلی است که در نهایت به غیبت آخرین امام انجامید، اما نمیتوان گفت که این تنها دلیل بوده و در صورتی که به وصیت پیامبر(ص) عمل میشد، ماجرای غیبت رخ نمیداد، بلکه ممکن است دلایل دیگری - مانند شکوفا شدن استعدادهای بشری در طول زمان - نیز در وقوع غیبت نقش داشته باشد.
توضیح مطلب آنکه امامت عهد و مقامی است که تنها از جانب خداوند به امام داده شده و تنها او است که تعداد امامان را مشخص میکند.[1] اما به هر حال؛ وجود امام معصوم ضروری است؛ یعنی همانطور که وجود پیامبران برای رشد و تکامل بشر لازم است، وجود امام هم برای حفظ دین و ادامه برنامه پیامبر ضرورت دارد. ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهی در همه زمانها با استناد به دلایل متعدد عقلی در امامت عامه است. یکی از دلایل، این است که نبوت و امامت یک فیض معنوی از جانب خداوند است و بر اساس قاعده لطف چنین لطفی باید همیشگی باشد. قاعده لطف اقتضا میکند که در میان جامعه اسلامی امامی باشد که محور حق بوده و جامعه را از خطای مطلق باز دارد.[2]
بنابراین، از آنجا که مسئله امامت در منطق شیعه به امّت واگذار نشده است، همه مسائل آن مربوط به اراده و مشیت و تقدیر و علم الهی و ابلاغ از طرف پیامبر خدا است. طبعاً علت حصر امامان به دوازده تن از جمله مسائلى است که فلسفه آن براى ما روشن نیست[3] و ممکن است در مهندسی این جهان توسط خدا - و با توجه به علم خدا به آینده - لزومی به وجود بیش از دوازده امام نبوده است.
همچنین خداوند این توانایی را دارد که عمر یک امام را بسیار کوتاه و عمر امام دیگر را بیشتر از عمر نوح پیامبر(ع) قرار دهد. در همین راستا به جهت مصالحی که به بحث فلسفه غیبت برمیگردد، عمر امام دوازدهم، حضرت حجت(عج) بسیار طولانی شده است.[4]
غیبت حضرت ولى عصر(عج) یکى از رازهاى الهى بوده و ممکن است ما نتوانیم به تمام دلایل آن پى ببریم. ایشان آخرین حجت معصوم الهى است که براى تحقق آرمانى بزرگ (گسترش عدل فراگیر و به اهتزاز درآوردن پرچم توحید در جهان) در نظر گرفته شده است، و این آرمان نیاز به گذشت زمان و شکوفایى عقل و دانش بشر و آمادگى روحى بشریت دارد، تا جهان به استقبال موکب آن امام عدل و آزادى رود.[5]
از طرفی، باید دانست که حکمت غیبت تنها «در اختیار نبودن حکومت» و «ترس از کشته شدن» نیست؛ زیرا در برخى روایات مسئله امتحان و آزمودن خلق مطرح شده است، بدین معنا که مردم در عصر غیبت در بوته آزمایش الهى قرار میگیرند و مراتب استوارى آنان در ایمان و اعتقاد سنجیده میشود.[6]
اجمال سخن اینکه حضرت مهدى آخرین وصى از اوصیاى الهى است که براى تکامل همه جانبه بشر و ایجاد حکومت واحد الهى آفریده شده است، و این همان نقش مهم مردم است؛ زیرا این ایده و آرزو هنگامى تحقق میپذیرد که در جامعه بشرى، آمادگى براى پذیرش چنین حجتى وجود داشته باشد. از این جهت وجود حضرت، در پس پرده غیبت به سر میبرد و در حالىکه در میان مردم زندگى میکند و مردم او را میبینند، ولى او را نمیشناسند و از این طریق از گزند دشمنان حق و عدالت مصون میماند.
توضیح مطلب آنکه امامت عهد و مقامی است که تنها از جانب خداوند به امام داده شده و تنها او است که تعداد امامان را مشخص میکند.[1] اما به هر حال؛ وجود امام معصوم ضروری است؛ یعنی همانطور که وجود پیامبران برای رشد و تکامل بشر لازم است، وجود امام هم برای حفظ دین و ادامه برنامه پیامبر ضرورت دارد. ضرورت وجود انسان معصوم و حجت الهی در همه زمانها با استناد به دلایل متعدد عقلی در امامت عامه است. یکی از دلایل، این است که نبوت و امامت یک فیض معنوی از جانب خداوند است و بر اساس قاعده لطف چنین لطفی باید همیشگی باشد. قاعده لطف اقتضا میکند که در میان جامعه اسلامی امامی باشد که محور حق بوده و جامعه را از خطای مطلق باز دارد.[2]
بنابراین، از آنجا که مسئله امامت در منطق شیعه به امّت واگذار نشده است، همه مسائل آن مربوط به اراده و مشیت و تقدیر و علم الهی و ابلاغ از طرف پیامبر خدا است. طبعاً علت حصر امامان به دوازده تن از جمله مسائلى است که فلسفه آن براى ما روشن نیست[3] و ممکن است در مهندسی این جهان توسط خدا - و با توجه به علم خدا به آینده - لزومی به وجود بیش از دوازده امام نبوده است.
همچنین خداوند این توانایی را دارد که عمر یک امام را بسیار کوتاه و عمر امام دیگر را بیشتر از عمر نوح پیامبر(ع) قرار دهد. در همین راستا به جهت مصالحی که به بحث فلسفه غیبت برمیگردد، عمر امام دوازدهم، حضرت حجت(عج) بسیار طولانی شده است.[4]
غیبت حضرت ولى عصر(عج) یکى از رازهاى الهى بوده و ممکن است ما نتوانیم به تمام دلایل آن پى ببریم. ایشان آخرین حجت معصوم الهى است که براى تحقق آرمانى بزرگ (گسترش عدل فراگیر و به اهتزاز درآوردن پرچم توحید در جهان) در نظر گرفته شده است، و این آرمان نیاز به گذشت زمان و شکوفایى عقل و دانش بشر و آمادگى روحى بشریت دارد، تا جهان به استقبال موکب آن امام عدل و آزادى رود.[5]
از طرفی، باید دانست که حکمت غیبت تنها «در اختیار نبودن حکومت» و «ترس از کشته شدن» نیست؛ زیرا در برخى روایات مسئله امتحان و آزمودن خلق مطرح شده است، بدین معنا که مردم در عصر غیبت در بوته آزمایش الهى قرار میگیرند و مراتب استوارى آنان در ایمان و اعتقاد سنجیده میشود.[6]
اجمال سخن اینکه حضرت مهدى آخرین وصى از اوصیاى الهى است که براى تکامل همه جانبه بشر و ایجاد حکومت واحد الهى آفریده شده است، و این همان نقش مهم مردم است؛ زیرا این ایده و آرزو هنگامى تحقق میپذیرد که در جامعه بشرى، آمادگى براى پذیرش چنین حجتى وجود داشته باشد. از این جهت وجود حضرت، در پس پرده غیبت به سر میبرد و در حالىکه در میان مردم زندگى میکند و مردم او را میبینند، ولى او را نمیشناسند و از این طریق از گزند دشمنان حق و عدالت مصون میماند.
[4]. نک: «فواید وجودی امام زمان(عج) در عصر غیبت»، سؤال 654؛ «علت غیبت امام مهدی(عج)»، سؤال 1777؛ «امام زمان (عج) و هدایت مردم»، سؤال 2787.
[5]. سبحانی، جعفر، راهنماى حقیقت، ص 470، تهران، نشر مشعر، چاپ پنجم، 1387ش.
[6]. نک: مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 52، ص 102- 114، «باب التمحیص و النهى عن التوقیت»، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.