کد سایت
fa81474
کد بایگانی
99274
نمایه
مراحل تربیت فرزند از نگاه روایات
طبقه بندی موضوعی
حدیث,تعلیم و تربیت,دستور العمل ها
خلاصه پرسش
آیا احادیثی که رشد و تربیت انسان را در مرحلههایی - چون دورههای هفت ساله - طبقهبندی میکنند، قابل اعتماد بوده و لزوماً تمام دینداران باید این مراحل را بر اساس همان زمان تعیین شده در روایات بگذرانند؟!
پرسش
سلام؛ آیا به احادیثی که مراحل رشد انسان را به سه دوره هفت ساله تقسیم کرده، میتوان عمل کرد؟ با توجه به اینکه این احادیث ضعیف و مرفوع هستند؟
پاسخ اجمالی
اینکه انسان در طول زندگی خود از لحاظ جسمی و روحی مراحل مختلفی را پشت سر میگذارد، جای تردید نیست، اما در ارتباط با گزارشهای روایی که طبقهبندیهای مشخصی را در این زمینه اعلام میکنند، باید گفت:
1. روایات متعددی در مورد تربیت فرزند و مراحل تربیتی او بر اساس سن و سال، در منابع آمده است.[1]
2. از نظر سند نمیتوان همهی آن روایات را نامعتبر دانست؛ بلکه برخی از این روایات معتبرند. مانند این روایت از امام صادق(ع) که میفرماید: فرزند هفت سال بازی میکند و هفت سال آموزش نوشتن میبیند و هفت سال به یادگیری حلال و حرام میپردازد.[2]
3. از نظر محتوا بین روایات مختصر اختلافی وجود دارد: برخی از روایات همانگونه بیان شد دوران تربیت فرزند را به سه دوره هفت ساله تقسیم میکنند؛[3] برخی نیز آنرا به سه دورهای که متشکل از دو تا شش سال و یک هفت سال است، تقسیم میکنند؛[4] و در برخی روایات نیز فقط به دو دورهی هفت سال اشاره شد.[5]
4. نامعتبر بودن یک روایت به معنای دروغ و باطل بودن آن نیست؛ بنابراین، اگر روایتی دارای سند معتبر نبود تا زمانی که دلیلی بر کذب و بطلان آن پیدا نشد، میتواند مورد عمل واقع شود، هر چند الزامی بر عمل به آن نیست و هر چند بر اساس آن نمیتوان حکمی را به شرع نسبت داد.
5. صرف نظر از مباحث سندی، این روایات ناظر به بیان واقعیتی است که گستره فراوان داشته و در بیشتر موارد همینگونه است؛ اما باید توجه داشت گستره فراوان داشتن به معنای عام الشمول بودن آن نیست تا نتوان گریزی از آن داشت و هرگونه تغییری در آنرا به مخالفت با معصوم(ع) تفسیر کرد؛ زیرا میدانیم که خانواده، محیط، استعداد شخصی و عواملی از این دست میتوانند مرزهای تربیتی را تغییر دهند.
1. روایات متعددی در مورد تربیت فرزند و مراحل تربیتی او بر اساس سن و سال، در منابع آمده است.[1]
2. از نظر سند نمیتوان همهی آن روایات را نامعتبر دانست؛ بلکه برخی از این روایات معتبرند. مانند این روایت از امام صادق(ع) که میفرماید: فرزند هفت سال بازی میکند و هفت سال آموزش نوشتن میبیند و هفت سال به یادگیری حلال و حرام میپردازد.[2]
3. از نظر محتوا بین روایات مختصر اختلافی وجود دارد: برخی از روایات همانگونه بیان شد دوران تربیت فرزند را به سه دوره هفت ساله تقسیم میکنند؛[3] برخی نیز آنرا به سه دورهای که متشکل از دو تا شش سال و یک هفت سال است، تقسیم میکنند؛[4] و در برخی روایات نیز فقط به دو دورهی هفت سال اشاره شد.[5]
4. نامعتبر بودن یک روایت به معنای دروغ و باطل بودن آن نیست؛ بنابراین، اگر روایتی دارای سند معتبر نبود تا زمانی که دلیلی بر کذب و بطلان آن پیدا نشد، میتواند مورد عمل واقع شود، هر چند الزامی بر عمل به آن نیست و هر چند بر اساس آن نمیتوان حکمی را به شرع نسبت داد.
5. صرف نظر از مباحث سندی، این روایات ناظر به بیان واقعیتی است که گستره فراوان داشته و در بیشتر موارد همینگونه است؛ اما باید توجه داشت گستره فراوان داشتن به معنای عام الشمول بودن آن نیست تا نتوان گریزی از آن داشت و هرگونه تغییری در آنرا به مخالفت با معصوم(ع) تفسیر کرد؛ زیرا میدانیم که خانواده، محیط، استعداد شخصی و عواملی از این دست میتوانند مرزهای تربیتی را تغییر دهند.
[1]. برخی از کتابهایی که این روایات را نقل کردهاند:
الف. عدهاى از علماء، الأصول الستة عشر، ص 342، قم، مؤسسة دار الحدیث الثقافیة، چاپ اول، 1423ق، 1381ش.
ب. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 46 و 47، ج11، ص 441 و 442، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
ج. ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص492، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1413ق.
د. طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام، تحقیق، خرسان، ج 8، ص 111، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق.
هـ. بروجردى، آقا حسین، جامع أحادیث الشیعة، ج 22، ص 512، ج23، ص 232، ج 26، ص 846، تهران، فرهنگ سبز، چاپ اول، 1386ش.
الف. عدهاى از علماء، الأصول الستة عشر، ص 342، قم، مؤسسة دار الحدیث الثقافیة، چاپ اول، 1423ق، 1381ش.
ب. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 46 و 47، ج11، ص 441 و 442، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
ج. ابن بابویه، محمد بن على، من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص492، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1413ق.
د. طوسى، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام، تحقیق، خرسان، ج 8، ص 111، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، 1407ق.
هـ. بروجردى، آقا حسین، جامع أحادیث الشیعة، ج 22، ص 512، ج23، ص 232، ج 26، ص 846، تهران، فرهنگ سبز، چاپ اول، 1386ش.
[2]. «أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَاصِمِیُّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْغُلَامُ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْکِتَابَ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ سَبْعَ سِنِین». کافی، ج 6، ص 46.
[3]. البته میان این روایت (سه دوره) نیز از نظر کیفیت تربیت مختصری اختلاف وجود دارد؛ مثلا در برخی روایات بر خلاف روایتی که نقل کردیم چنین آمده است: فرزند هفت سال سید و آقا (فرمانده) است، هفت سال عبد و فرمانبر است، و هفت سال وزیر و کمککار است. «وَ قَالَ النَّبِیُّ ص الْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ وَزِیرٌ سَبْعَ سِنِینَ فَإِنْ رَضِیتَ أَخْلَاقَهُ لِإِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ إِلَّا فَاضْرِبْ عَلَى جَنْبِهِ فَقَدْ أَعْذَرْتَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى». طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، ص 222، قم، الشریف الرضى، چاپ چهارم، 1412ق، 1370ش.
و در برخی نیز چنین آمده است: تا شش سال فرزندت را تحمل کن؛ و شش سال به آداب خودت او را تربیت کن، و هفت سال او را با خودت ضمیمه کن؛ یعنی او را در کنارت قرار بده.
«عن الصّادق علیه السلام قال احمل صبیّک حتّى یأتى علیه ستّ سنین ثمّ أدّبه فى الکتاب ستّ سنین ثمّ ضمّه إلیک سبع سنین فأدّبه بأدبک فإن قبل وصلح وإلّا فخلّ عنه». جامع أحادیث الشیعة،ج 26، ص 868.
و در برخی نیز چنین آمده است: تا شش سال فرزندت را تحمل کن؛ و شش سال به آداب خودت او را تربیت کن، و هفت سال او را با خودت ضمیمه کن؛ یعنی او را در کنارت قرار بده.
«عن الصّادق علیه السلام قال احمل صبیّک حتّى یأتى علیه ستّ سنین ثمّ أدّبه فى الکتاب ستّ سنین ثمّ ضمّه إلیک سبع سنین فأدّبه بأدبک فإن قبل وصلح وإلّا فخلّ عنه». جامع أحادیث الشیعة،ج 26، ص 868.
[4]. «الصّادق علیه السلام قال احمل صبیّک حتّى یأتى علیه ستّ سنین ثمّ أدّبه فى الکتاب ستّ سنین ثمّ ضمّه إلیک سبع سنین فأدّبه بأدبک فإن قبل وصلح وإلّا فخلّ عنه. وقال النّبىّ صلى الله علیه و آله الولد سیّد سبع سنین وعبد سبع سنین ووزیر سبع سنین فإن رضیت أخلاقه لإحدى وعشرین وإلّا فاضرب على جنبه فقد أعذرت إلى اللَّه تعالى».
[5]. «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ یُونُسَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعاً فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَیْرَ فِیه». کافی، ج11، ص441.