کد سایت
fa83441
کد بایگانی
101352
نمایه
مقام و جایگاه شهدا در اسلام
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
خلاصه پرسش
با توجه به اینکه در قرآن و احادیث جایگاه خاصی برای شهیدان در نظر گرفته شده است، آیا امکان دارد شهیدی وارد بهشت نشود؟!
پرسش
آیا ممکن است شهیدی داشته باشیم که اهل نجات نباشد؟!
پاسخ اجمالی
بر اساس صریح قرآن کریم مجاهدانی که برای اعتلای آرمانهای الهی نبرد کرده، و در این راه به فیض شهادت رسیدهاند، جایگاهشان در عالیترین درجات بهشت است که هم خدا از آنها راضی و هم آنان از فضل پروردگار خشنود و سرمستاند. قرآن کریم در این باره میفرماید:
«هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگاناند، بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزى داده میشوند.
از فضیلتى که خدا نصیبشان کرده است شادمانند. و براى آنها که در پیشان هستند و هنوز به آنها نپیوستهاند خوشدلاند که بیمى بر آنها نیست و اندوهگین نمیشوند.
و از نعمت خدا و فضل او (نسبت به خودشان نیز) مسرورند و (میبینند که) خداوند، پاداش مؤمنان را ضایع نمیکند (نه پاداش شهیدان، و نه پاداش مجاهدانى که شهید نشدند).[1]
این آیات اگر چه در شأن شهیدان صدر اسلام نازل شده، اما شامل تمام کسانی خواهد شد که در طول تاریخ، جان خویش را در راه تعالی و پاسداری از ارزشهای الهی فدا کرده و میکنند. چنین انسانهایی که با ارزشترین سرمایه خود، یعنی جان خویش را در طبق اخلاص نهاده و افتخار رسیدن به این مقام را کسب کردهاند، قطعاً جنبههای دیگر زندگی خویش را بر اساس تعالیم و ارزشهای اسلامی تنظیم کرده و در زندگی به کار بستهاند؛ لذا به غیر حساب وارد بهشت خواهند شد.[2]
احادیثی که درباره پاداش و مقام شهیدان آمده قابل شماره نیست. بهترین نمونه آن حدیثى است که امام رضا(ع) از امام حسین(ع) روایت کرده است:
«امام علی(ع) در حال سخنرانی براى مسلمان جهت تشویق آنان به شرکت در جهاد بود؛ جوانى بپا خاست و گفت: ای امیر مؤمنان از فضیلت مجاهدان در راه خدا برایم بفرما.
حضرت فرمود: در کنار پیامبر(ص) که بر شترش سوار بود و از نبرد ذات السلاسل برمیگشتیم همین سؤال تو را از او پرسیدم، فرمود:
مجاهدان وقتى تصمیم به جنگ گیرند خداوند حکم آزادى از دوزخ را برایشان مینویسد؛ چون براى جنگ مجهز شوند خداوند به آنان بر ملائکه مباهات و فخر فروشى میکند؛ هنگامی که با خانواده خود وداع میکنند، ماهیان و خانهها برایشان میگریند؛ چون مارى که پوست میاندازد گناهانشان میریزد و خداوند بر هر سربازى چهل فرشته میگمارد که او را از جلو و عقب و راست و چپ نگه دارد، و هر ثوابى که انجام دهد دو برابر نوشته شود؛ در هر روزى براى او ثواب عبادت هزار مرد مینویسند که هر کدام هزار سال عبادت کرده باشند، و هر سال آن 360 روز باشد، و هر روز به اندازه عمر دنیا؛ زمانی که در برابر دشمن قرار گیرند دانش جهانیان از ثواب آنها عاجز ماند؛ وقتی به مبارزه دست زنند و نیزهها به حرکت آید و تیرها پرتاب شود و سربازان بر دشمن هجوم برند، ملائکه بالهاى خود را بر آنها میپیچند و براى نصرت و ثبات قدم آنها دعا میکنند؛ و منادى فریاد میزند که بهشت زیر سایه شمشیرها است؛ زخم شمشیر و نیزه بر مجاهد و شهید از نوشیدن آب خنک در تابستان سوزان، گواراتر است؛ چون شهیدى با ضرب نیزه و با شمشیر از اسب بیفتد به زمین نرسد، مگر آنکه خداوند همسر حور العین او را به بالینش فرستد تا نعمتها و مقامات عالى و گرامى او را به او بشارت دهد؛ هنگامی که به زمین افتد، زمین به او گوید مرحبا به روح پاکى که از پیکرى پاک بیرون شد؛ ترا بشارت باد که براى تو نعمتها و مقاماتی است که هیچ چشمى ندیده، هیچ گوشى نشنیده و به هیچ قلبی خطور نکرده است.
خداوند به وی میگوید: من جانشین تو در میان خانوادهات هستم. هر کس آنها را خشنود کند مرا خشنود کرده، و هر کس که آنها را به خشم آرد مرا خشمگین ساخته است؛ خداوند روحش را در سینه(چینهدان) مرغ سبز مینهد تا او را به بهشت ببرد، و به هر مقام که میخواهد پرواز کند و از میوههایش تناول نماید و به قندیلهاى زرینى که به عرش آویخته است، پناه گیرد. به هر مردى از شهیدان هفتاد غرفه بهشتى داده شود که هر غرفهاى به اندازه فاصله صنعای یمن تا شام وسعت دارد؛ نورش شرق و غرب را روشن گرداند؛ در هر غرفهاى هفتاد در از طلا است و بر هر درى هفتاد پرده حریر و ظریف افتاده؛ در هر غرفهاى هفتاد خیمه است، و در هر خیمهاى هفتاد تخت زرین نصب است که پایههایش از درّ و زبرجدى که مزین شده است به شاخههاى زمرد و بر هر تختى چهل بستر است ....».[3]
با توجه به این همه مقام و جایگاهی که برای شهیدان در نظر گرفته شده است، بیقین میتوان گفت شهیدان اهل بهشتاند. البته باید به این نکته مهم توجه داشت که اینگونه نیست که هر فردی با هر انگیزهای اگر در جبهه حق قرار گرفته و کشته شود، میتوان به او «شهید» گفت! به عبارت دیگر، اگر فردی در سپاه مسلمانان بوده، ولی با انگیزههای غیر الهی؛ مانند خودنمایی یا وطن پرستی و ... به جنگ با دشمنان بپردازد و در این راه نیز کشته شود، چنین شخصی نه تنها شهید به شمار نمیآید، بلکه شاید هیچ گناهی از او بخشوده نشده و طبیعتاً دچار عذاب الهی نیز شود![4]
«هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگاناند، بلکه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزى داده میشوند.
از فضیلتى که خدا نصیبشان کرده است شادمانند. و براى آنها که در پیشان هستند و هنوز به آنها نپیوستهاند خوشدلاند که بیمى بر آنها نیست و اندوهگین نمیشوند.
و از نعمت خدا و فضل او (نسبت به خودشان نیز) مسرورند و (میبینند که) خداوند، پاداش مؤمنان را ضایع نمیکند (نه پاداش شهیدان، و نه پاداش مجاهدانى که شهید نشدند).[1]
این آیات اگر چه در شأن شهیدان صدر اسلام نازل شده، اما شامل تمام کسانی خواهد شد که در طول تاریخ، جان خویش را در راه تعالی و پاسداری از ارزشهای الهی فدا کرده و میکنند. چنین انسانهایی که با ارزشترین سرمایه خود، یعنی جان خویش را در طبق اخلاص نهاده و افتخار رسیدن به این مقام را کسب کردهاند، قطعاً جنبههای دیگر زندگی خویش را بر اساس تعالیم و ارزشهای اسلامی تنظیم کرده و در زندگی به کار بستهاند؛ لذا به غیر حساب وارد بهشت خواهند شد.[2]
احادیثی که درباره پاداش و مقام شهیدان آمده قابل شماره نیست. بهترین نمونه آن حدیثى است که امام رضا(ع) از امام حسین(ع) روایت کرده است:
«امام علی(ع) در حال سخنرانی براى مسلمان جهت تشویق آنان به شرکت در جهاد بود؛ جوانى بپا خاست و گفت: ای امیر مؤمنان از فضیلت مجاهدان در راه خدا برایم بفرما.
حضرت فرمود: در کنار پیامبر(ص) که بر شترش سوار بود و از نبرد ذات السلاسل برمیگشتیم همین سؤال تو را از او پرسیدم، فرمود:
مجاهدان وقتى تصمیم به جنگ گیرند خداوند حکم آزادى از دوزخ را برایشان مینویسد؛ چون براى جنگ مجهز شوند خداوند به آنان بر ملائکه مباهات و فخر فروشى میکند؛ هنگامی که با خانواده خود وداع میکنند، ماهیان و خانهها برایشان میگریند؛ چون مارى که پوست میاندازد گناهانشان میریزد و خداوند بر هر سربازى چهل فرشته میگمارد که او را از جلو و عقب و راست و چپ نگه دارد، و هر ثوابى که انجام دهد دو برابر نوشته شود؛ در هر روزى براى او ثواب عبادت هزار مرد مینویسند که هر کدام هزار سال عبادت کرده باشند، و هر سال آن 360 روز باشد، و هر روز به اندازه عمر دنیا؛ زمانی که در برابر دشمن قرار گیرند دانش جهانیان از ثواب آنها عاجز ماند؛ وقتی به مبارزه دست زنند و نیزهها به حرکت آید و تیرها پرتاب شود و سربازان بر دشمن هجوم برند، ملائکه بالهاى خود را بر آنها میپیچند و براى نصرت و ثبات قدم آنها دعا میکنند؛ و منادى فریاد میزند که بهشت زیر سایه شمشیرها است؛ زخم شمشیر و نیزه بر مجاهد و شهید از نوشیدن آب خنک در تابستان سوزان، گواراتر است؛ چون شهیدى با ضرب نیزه و با شمشیر از اسب بیفتد به زمین نرسد، مگر آنکه خداوند همسر حور العین او را به بالینش فرستد تا نعمتها و مقامات عالى و گرامى او را به او بشارت دهد؛ هنگامی که به زمین افتد، زمین به او گوید مرحبا به روح پاکى که از پیکرى پاک بیرون شد؛ ترا بشارت باد که براى تو نعمتها و مقاماتی است که هیچ چشمى ندیده، هیچ گوشى نشنیده و به هیچ قلبی خطور نکرده است.
خداوند به وی میگوید: من جانشین تو در میان خانوادهات هستم. هر کس آنها را خشنود کند مرا خشنود کرده، و هر کس که آنها را به خشم آرد مرا خشمگین ساخته است؛ خداوند روحش را در سینه(چینهدان) مرغ سبز مینهد تا او را به بهشت ببرد، و به هر مقام که میخواهد پرواز کند و از میوههایش تناول نماید و به قندیلهاى زرینى که به عرش آویخته است، پناه گیرد. به هر مردى از شهیدان هفتاد غرفه بهشتى داده شود که هر غرفهاى به اندازه فاصله صنعای یمن تا شام وسعت دارد؛ نورش شرق و غرب را روشن گرداند؛ در هر غرفهاى هفتاد در از طلا است و بر هر درى هفتاد پرده حریر و ظریف افتاده؛ در هر غرفهاى هفتاد خیمه است، و در هر خیمهاى هفتاد تخت زرین نصب است که پایههایش از درّ و زبرجدى که مزین شده است به شاخههاى زمرد و بر هر تختى چهل بستر است ....».[3]
با توجه به این همه مقام و جایگاهی که برای شهیدان در نظر گرفته شده است، بیقین میتوان گفت شهیدان اهل بهشتاند. البته باید به این نکته مهم توجه داشت که اینگونه نیست که هر فردی با هر انگیزهای اگر در جبهه حق قرار گرفته و کشته شود، میتوان به او «شهید» گفت! به عبارت دیگر، اگر فردی در سپاه مسلمانان بوده، ولی با انگیزههای غیر الهی؛ مانند خودنمایی یا وطن پرستی و ... به جنگ با دشمنان بپردازد و در این راه نیز کشته شود، چنین شخصی نه تنها شهید به شمار نمیآید، بلکه شاید هیچ گناهی از او بخشوده نشده و طبیعتاً دچار عذاب الهی نیز شود![4]
[1]. آل عمران، 169- 171. «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ، فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ، یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنینَ».
[3]. ثعلبی نیشابوری، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج 3، ص 206، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1422ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 2، ص 884- 885، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.