کد سایت
fa84391
کد بایگانی
102043
نمایه
فلسفهی آموزش و تمرین مسائل دینی کودکان قبل از بلوغ
طبقه بندی موضوعی
تقلیدچیست؟,اجتهاد و مرجعیت در اسلام
خلاصه پرسش
اگر اسلام تقلید در اصول دین را نپذیرفته و تأکید بر پذیرش آنها از روی تحقیق دارد؛ چرا در عمل بدان پایبند نیست؟ به عنوان نمونه، چرا قبل از پذیرش تحقیقی، تأکید بر آموزش فروع دین – مانند نماز - به کودکان و تشویق به اجرای چنین فروعی از سوی آنان دارد؟
پرسش
اگر اسلام دین تعبدی را نمی،پذیرد و تأکید دارد که اصول دین تحقیقی است نه تقلیدی؛ چرا در عمل این آموزه را به اجرا در نمیآورد؟! شاهد آن تاکید بر گذاشتن اسامی مذهبی بر کودکان، سپس آموزش اذکاری؛ مانند «لا اله الا الله» در سنین خاص، تأکید بر ملزم کردن کودک به نماز قبل از تکلیف و ... این در حالی است که کودک امکان تحقیق و فهم تحقیق را نداشته، براستی دختر نه ساله چه فرصت و توانی برای تشخیص سره از ناسره دارد؟ همچنین حواله دادن به فطرت و ... هم کافی نیست؛ چون لااقل عقلگرایان آن را نخواهند پذیرفت. دیگر اینکه فطرت نیز چون عقل صرفاً کلیات را میفهمد و نه جزئیات فروع دین را!
به نظر میرسد تقلیدی نبودن اصول دین صرفاً در ابتدای رسالهها کاربرد داشته و در عمل، اسلام با آنکه پیروی از پدران را در دیگر ادیان نکوهش میکند، ولی خود به نحوی دیگر در دام آن میافتد. پس چرا با عملکرد یکسان، مسلمانان به بهشت رفته و دیگر افراد و گروهها جایشان دوزخ است.
پاسخ اجمالی
این پرسش به بخشهای مختلفی قابل تفکیک است که در این پایگاه تقریباً به تمام آنها پرداخته شده است که در ذیل به آن اشاره میکنیم:
1. همانگونه که در پرسش نیز بیان شد، از نظر اندیشمندان دینی اصول دین باید از روی تحقیق پذیرفته شود، نه از روی تقلید.[1]
2. مسئله آموزش و تعلیم مسائل دینی به کودکان قبل از بلوغ دارای دلیل و فلسفه خاص است و منافات با لزوم تحقیقی بودن اصول دین ندارد.
توضیح اینکه از یک سو انسانها همراه با فطرت پاک و خداشناسی خلق شدهاند؛ ولی غالباً در اثر عوامل محیطی و زندگی روزمره، گرد و غبار بر روی روح آنها مینشیند و فطرت پاک به فراموشی سپرده میشود. یک پدر و مادر باایمان و مسئولیتپذیر تلاش میکنند تا قبل از آنکه غبار آلودگیها بر جسم فرزندانشان بنشیند، تا حدودی آنان را با معارف دینی آشنا کنند و صدالبته این فرزندان بعد از بلوغ نباید به شنیدههای خود از والدین کفایت کرده و آنها را حق مطلق بپندارند، بلکه باید با استفاده از قواعد منطقی، به سمت و سویی حرکت کنند که آموختههای صحیح خود را تبدیل به باور درونی کرده و احیاناً آموختههای نادرست را از ذهن خود خارج کنند.
از سوی دیگر همانگونه که انسان از نظر جسمی دارای بلوغ است و معمولاً در مردان در حدود 15 سالگی بلوغ جسمی او کامل میشود، از نظر فکری و عقلی نیز دارای بلوغ است که از زمان بلوغ جسمانی آغاز و تقریباً در سن چهل سالگی کامل میشود. ملاصدرا معتقد است در انسان ابتدا ویژگیهای مادی و جسمی پدید میآیند و تقویت میشوند، اما ویژگیهای روحی و عقلی پس از تقویت و تکمیل ویژگیهای جسمی پدید میآیند و تقویت میگردند.[2]
به نظر میرسد یکی از دلایلی که بسیاری از جوانان در سن بلوغ جسمی دچار شک و تردید در مسائل اعتقادی میشوند، همین نکته است؛ یعنی در سن بلوغ، عقل آغاز به فعالیت میکند، اما آنچه تا به حال بیشتر به آن انس داشته مسائل مادی بوده، و نسبت به مسائل ماورای مادی یا انس نداشته یا نمیتوانسته به عمق آن پی ببرد. زمان بلوغ که آغاز حرکت تکاملی عقل است، میخواهد به عمق اعتقادات و باورهای خود برسد و حقیقت آنرا درک کند، قهراً با سؤالات متعددی روبرو خواهد شد.[3]
از اینرو اسلام دستور داده است تا فرزند قبل از دوران بلوغ مسائل دینی را فرا گیرند، تا بتواند از این دوران بحرانی براحتی گذر کند؛ این دستور اسلام نظیر آموزش دادن نیروهای رزمنده و آمادگی جسمانی آنها قبل از عملیات نظامی است.
3. هر چند دین و مذهب حق دین اسلام و مذهب تشیع است،[4] ولی این بدان معنا نیست که تمام افرادی که از مذهب تشیع پیروی نمیکنند دچار عذاب الهی خواهند شد؛ بلکه خداوند با آنها نیز به عدالت رفتار میکند.[5]
1. همانگونه که در پرسش نیز بیان شد، از نظر اندیشمندان دینی اصول دین باید از روی تحقیق پذیرفته شود، نه از روی تقلید.[1]
2. مسئله آموزش و تعلیم مسائل دینی به کودکان قبل از بلوغ دارای دلیل و فلسفه خاص است و منافات با لزوم تحقیقی بودن اصول دین ندارد.
توضیح اینکه از یک سو انسانها همراه با فطرت پاک و خداشناسی خلق شدهاند؛ ولی غالباً در اثر عوامل محیطی و زندگی روزمره، گرد و غبار بر روی روح آنها مینشیند و فطرت پاک به فراموشی سپرده میشود. یک پدر و مادر باایمان و مسئولیتپذیر تلاش میکنند تا قبل از آنکه غبار آلودگیها بر جسم فرزندانشان بنشیند، تا حدودی آنان را با معارف دینی آشنا کنند و صدالبته این فرزندان بعد از بلوغ نباید به شنیدههای خود از والدین کفایت کرده و آنها را حق مطلق بپندارند، بلکه باید با استفاده از قواعد منطقی، به سمت و سویی حرکت کنند که آموختههای صحیح خود را تبدیل به باور درونی کرده و احیاناً آموختههای نادرست را از ذهن خود خارج کنند.
از سوی دیگر همانگونه که انسان از نظر جسمی دارای بلوغ است و معمولاً در مردان در حدود 15 سالگی بلوغ جسمی او کامل میشود، از نظر فکری و عقلی نیز دارای بلوغ است که از زمان بلوغ جسمانی آغاز و تقریباً در سن چهل سالگی کامل میشود. ملاصدرا معتقد است در انسان ابتدا ویژگیهای مادی و جسمی پدید میآیند و تقویت میشوند، اما ویژگیهای روحی و عقلی پس از تقویت و تکمیل ویژگیهای جسمی پدید میآیند و تقویت میگردند.[2]
به نظر میرسد یکی از دلایلی که بسیاری از جوانان در سن بلوغ جسمی دچار شک و تردید در مسائل اعتقادی میشوند، همین نکته است؛ یعنی در سن بلوغ، عقل آغاز به فعالیت میکند، اما آنچه تا به حال بیشتر به آن انس داشته مسائل مادی بوده، و نسبت به مسائل ماورای مادی یا انس نداشته یا نمیتوانسته به عمق آن پی ببرد. زمان بلوغ که آغاز حرکت تکاملی عقل است، میخواهد به عمق اعتقادات و باورهای خود برسد و حقیقت آنرا درک کند، قهراً با سؤالات متعددی روبرو خواهد شد.[3]
از اینرو اسلام دستور داده است تا فرزند قبل از دوران بلوغ مسائل دینی را فرا گیرند، تا بتواند از این دوران بحرانی براحتی گذر کند؛ این دستور اسلام نظیر آموزش دادن نیروهای رزمنده و آمادگی جسمانی آنها قبل از عملیات نظامی است.
3. هر چند دین و مذهب حق دین اسلام و مذهب تشیع است،[4] ولی این بدان معنا نیست که تمام افرادی که از مذهب تشیع پیروی نمیکنند دچار عذاب الهی خواهند شد؛ بلکه خداوند با آنها نیز به عدالت رفتار میکند.[5]
[2]. ملا صدرا، اسفار، ج 9، ص 93، «اول صفت که در نفس آدمی حادث میشود و سر بر میآورد صفت چهارپایگی است که در کودک، شهوت و شکمبارگی غلبه دارد. آنگاه صفت درندگی که باعث غلبه، دشمنی و مناقشه است به وجود میآید و بعد از آن صفت شیطانی پیدا میشود که ابتداء مکر و نیرنگ در او غلبه مییابد. و بعد از اینها صفت عقل که ظاهر کنندۀ نور ایمان و از حزب الله تبارک و تعالی و لشکر فرشتگان است در او خلق میشود. نیروی عقل از ابتدای بلوغ شروع به رشد میکند و در چهل سالگی به حد کمال میرسد، اما لشکر شیاطین قبل از بلوغ در قلب جای میگیرند و بر او مسلط میشوند و نفس با آنها الفت میگیرد و به تبعیت آنها در شهوت، آزاد و رها است. اما از زمان بلوغ که لشکر عقل در قلب شروع به رشد میکند، جنگ و مبارزه در میدان قلب شروع میشود، پس اگر عقل ضعیف باشد، شیطان بر او مسلط میشود؛ و این شخص در نهایت از لشکر شیطان خواهد بود و در قیامت با آنها محشور خواهد شد و اگر عقل به واسطۀ نور علم و ایمان قوی گردد همۀ قوا را در تحت تسلط خود در میآورد و شخص در ردیف ملائکه و با آنها محشور خواهد شد.