کد سایت
fa84860
کد بایگانی
102610
نمایه
ابن السبیل
طبقه بندی موضوعی
General Terms
برچسب
سفر|خمس|مسافر|زکات|ابن سبیل|ابن السبیل|در راه مانده
خلاصه پرسش
«ابن السبیل» به چه معنا است و به چه افرادی گفته میشود؟
پرسش
تعریف دقیقی از اصطلاح «ابن السبیل» که در قرآن و متون اسلامی وجود دارد، ارائه کنید.
پاسخ اجمالی
«سبیل» به معنای راه است و «ابن السّبیل» اگرچه معنای اولیهاش «فرزند راه» است، اما در اصطلاح منابع دینی به مسافری که در راه مانده و نیازمند است، گفته میشود؛ یعنی مسافرى که پولش تمام شده، و مخارج سفر او را گرفتار و محتاج کرده است، هر چند در شهر خود داراى مال و سرمایه باشد.
البته، برخی به مسافر کثیر السفر، هم «ابن السبیل» میگویند؛ به دلیل آنکه او همواره ملازم راهها و جادهها میباشد، و گویا فرزند راه و جاده شده است![1] «فلان ابن السّبیل»، یعنى زاده سفر، نامى است در مورد کسى که همیشه در سفر است و از سفر تجربه اندوخته است.[2]
برخی نیز معتقدند به مهمانی که بر انسان وارد میشود هم «ابن السبیل» گفته میشود.[3]
در تفسیر عرفانی، «ابن السبیل» به سالک طریق حق گفته میشود که داخل در غربت از مأوای نفس شده، و به مقامی از مقامات اهل الله نرسیده است.[4]
به هر حال، «ابن السبیل» در ظاهر قرآن[5] و روایات به کسانى گفته میشود که در اثر مسافرت و دورى از وطن به عللى تهیدست شده، و در دیار غربت ماندهاند. اینگونه افراد نیز مستحق دلسوزی و همراهى بوده و براى اینکه بتوانند مجدداً به دیار خود برگردند، باید به آنها کمک مالى شود و از همین رو در بابهاى فقهی؛ مانند زکات و خمس در مورد آنان گفتوگو شده است، به عنوان نمونه:
1. اقامت سى روزه همراه با تردید، همچنین قصد اقامت ده روزه در یک محل و مانند آن، که نماز را تمام و روزه را واجب میکند، مانع از صدق «ابن السّبیل» نیست، امّا کسى که از وطن خود قصد سفر داشته و هزینه آنرا نداشته باشد، بنابر رأى مشهور «ابن السّبیل» نیست.
2. «ابن السّبیل»، یکى از هشت صنف مستحق زکات و شش صنف مستحق خمس است؛ از اینرو، اگر از سادات باشد، از خمس و اگر از غیر سادات باشد، از زکات به اندازه کفایت به او داده میشود.
3. سفر او نباید گناه باشد، و بنابر رأى مشهور عدم امکان تأمین هزینه سفر از راه دیگرى؛ مانند قرض کردن و فروختن اموال، دو شرط پرداخت زکات به «ابن السّبیل» است. این دو، بنابر رأى مشهور، در پرداخت خمس به «ابن السّبیل» نیز شرط است.[6]
البته، برخی به مسافر کثیر السفر، هم «ابن السبیل» میگویند؛ به دلیل آنکه او همواره ملازم راهها و جادهها میباشد، و گویا فرزند راه و جاده شده است![1] «فلان ابن السّبیل»، یعنى زاده سفر، نامى است در مورد کسى که همیشه در سفر است و از سفر تجربه اندوخته است.[2]
برخی نیز معتقدند به مهمانی که بر انسان وارد میشود هم «ابن السبیل» گفته میشود.[3]
در تفسیر عرفانی، «ابن السبیل» به سالک طریق حق گفته میشود که داخل در غربت از مأوای نفس شده، و به مقامی از مقامات اهل الله نرسیده است.[4]
به هر حال، «ابن السبیل» در ظاهر قرآن[5] و روایات به کسانى گفته میشود که در اثر مسافرت و دورى از وطن به عللى تهیدست شده، و در دیار غربت ماندهاند. اینگونه افراد نیز مستحق دلسوزی و همراهى بوده و براى اینکه بتوانند مجدداً به دیار خود برگردند، باید به آنها کمک مالى شود و از همین رو در بابهاى فقهی؛ مانند زکات و خمس در مورد آنان گفتوگو شده است، به عنوان نمونه:
1. اقامت سى روزه همراه با تردید، همچنین قصد اقامت ده روزه در یک محل و مانند آن، که نماز را تمام و روزه را واجب میکند، مانع از صدق «ابن السّبیل» نیست، امّا کسى که از وطن خود قصد سفر داشته و هزینه آنرا نداشته باشد، بنابر رأى مشهور «ابن السّبیل» نیست.
2. «ابن السّبیل»، یکى از هشت صنف مستحق زکات و شش صنف مستحق خمس است؛ از اینرو، اگر از سادات باشد، از خمس و اگر از غیر سادات باشد، از زکات به اندازه کفایت به او داده میشود.
3. سفر او نباید گناه باشد، و بنابر رأى مشهور عدم امکان تأمین هزینه سفر از راه دیگرى؛ مانند قرض کردن و فروختن اموال، دو شرط پرداخت زکات به «ابن السّبیل» است. این دو، بنابر رأى مشهور، در پرداخت خمس به «ابن السّبیل» نیز شرط است.[6]
[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 11، ص 320 بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[2]. خسروی حسینی، سید غلامرضا، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج 1، ص 315 تهران، مرتضوی، چاپ دوم، 1375ش.
[3]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 1، ص 477، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[4]. ابن عربی، محیی الدین محمد، تفسیر ابن عربی، تحقیق، رباب، سمیر مصطفی، ج 1، ص 141 بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1422ق.
[5]. مانند: بقره، 177؛ نساء، 36؛ انفال، 41.
[6]. جمعی از پژوهشگران زیر نظر هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهلبیت(ع)، ج 1، ص 221، قم، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، 1426ق.