لطفا صبرکنید
بازدید
6070
آخرین بروزرسانی: 1397/11/01
کد سایت fa84873 کد بایگانی 102598 نمایه شرط سائمه بودن حیوان برای تعلق گرفتن زکات
طبقه بندی موضوعی زکات و صدقات,خمس و زکات
برچسب زکات|حیوان|گوسفند|شتر|گاو|سائمه|صحرا|علف
خلاصه پرسش
مراد از سائمه بودن شتر، گاو و گوسفند برای تعلق گرفتن زکات چیست؟
پرسش
مراد از حیوانات سائمه چیست و آنان در فقه اسلامی چه ویژگیهایی دارند؟
پاسخ اجمالی
واژه «سائمه» از ریشه «سوم» به معنای دنبال چیزی رفتن است.[1] و به حیوانی که برای چریدن به هر سوی می‌رود و به آن علوفه داده نمی‌شود، «سائمه» می‌گویند.[2]
یکی از شرایطی که برای تعلق گرفتن زکات به شتر، گاو و گوسفند بیان شده است،[3] سائمه بودن آن حیوان در طول سال است؛[4] یعنی اگر آن حیوانات در طول سال و یا بیشتر ایام سال که عرفاً سائمه بودن بر آن صدق کند،[5] به صحرا رفته و از علف صحرا تغذیه کنند، به آنها زکات تعلق می‌گیرد.[6] دلیل این حکم، روایاتی است که در این زمینه وجود دارد، مانند:
«... إِنَّمَا الصَّدَقَةُ عَلَى السَّائِمَةِ الْمُرْسَلَةِ فِی مَرْجِهَا عَامَهَا الَّذِی یَقْتَنِیهَا فِیهِ الرَّجُلُ فَأَمَّا مَا سِوَى ذَلِکَ فَلَیْسَ فِیهِ شَیْ‏ءٌ...»؛[7]  صدقه(زکات) تنها بر حیوانات سائمه‌ای تعلق می‌گیرد که در طول سالی که صاحبشان آنها را نگهداری می‌کند، روانه صحرا شده و در آن‌جا بچرند و در غیر این صورت، زکاتی به آنها تعلق نخواهد گرفت.[8]
بر این اساس، اگر حیوانات در بیشتر ایام سال و یا نصف آن، برای تغذیه به صحرا نروند، بلکه به صورت دستی به آنها علوفه داده شود، دیگر سائمه نبوده و به آن زکات تعلق نمی‌گیرد.[9]
علاوه بر روایاتی که در این زمینه وجود دارد، اجماع فقهای شیعه نیز همین موضوع را تأیید می‌کند.[10]
 

[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 438، دمشق، بیروت، دار القلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[2]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میردامادی، جمال الدین،‏ ج 12، ص 311، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[3]. «معنای لغوی و اصطلاحی زکات و دلیل اهمیت آن در قرآن»، 29768؛ «شرایط و نصاب تعلق زکات»، 37265؛ موارد تعلّق زکات واجب و مستحب»، 9422.
[4]. عاملی (شهید اول)، محمد بن مکی، البیان، محقق، مصحح، حسون، محمد، ص 284، قم، مؤسسۀ بنیاد فرهنگی امام مهدی عج، چاپ اول، 1412ق.
[5]. طباطبائی حائری، سید علی، ریاض المسائل، ج 1، ص 266، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، بی‌تا.
[6]. البیان، ص 284.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 530، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[8]. مستند الشیعه فی احکام الشریعة، ج 9، ص 90.
[9]. ریاض المسائل، ج 1، ص 266.
[10]. نراقی، ملا احمد، مستند الشیعة فی أحکام الشریعة، ج 9، ص 90، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1415ق.