در آموزههای دینی برای هر گناهی که انسان مرتکب میشود، با توجه به نقش و اختیار وی در ارتکاب گناه، مجازات خاصی برای او در نظر گرفته شده است، تا در نتیجه آن، درصد احتمال ارتکاب آن گناه در جامعه کمتر شود. بنابر این، هر مقدار نقش انسان و اختیار او در ارتکاب گناه بیشتر شود، مجازات وی شدیدتر خواهد بود و هر چه نقش و اختیار وی کمتر باشد، مجازات وی نیز کمتر خواهد بود.
در نتیجه مجازاتی ناعادلانه خواهد بود که بدون توجه به میزان نقش و اختیار وی در ارتکاب گناه، عذابی برای وی در نظر گرفت.
با این مقدمه، به مجازات مردان و زنان در دو نوع از جرائم میپردازیم:
- مجازاتهای مرتبط با جرائم جنسی: ابتدا باید گفت؛ اگر ثابت شود که زنان به دلیل ضعف جسمی، مجبور به ارتکاب جرم شده و خودشان نقش و اختیاری در ارتکاب آن نداشتهاند، مجازاتی دامنگیر آنان نخواهد شد تا بخواهیم در مورد تناسب آن با مجازات مردان سخن بگوییم. اما در شرایط عادی اگر در ارتباط نامشروع مردان با زنان، مجازات زنان کمتر از مردان باشد؛ تخفیف مجازات آنان ناعادلانه بوده و موجب رواج هرچه بیشتر بیبند و باری جنسی خواهد شد.
با این وجود، مجازات جرم جنسی کاملا مردانه(لواط) شدیدتر از مجازات جرم جنسی کاملا زنانه(مساحقه) میباشد؛ چرا که برای گناه لواط، مجازات و حدود سنگینی از جمله قتل و اعدام تعیین شده است؛[1] اما در جرم جنسی کاملا زنانه(مساحقه) مجازات آن، صد ضربه شلاق به هر یک از دو زن است؛ چه محصنه(زن شوهردار) باشد یا غیر محصنه(زن غیر شوهر دار) و چه کافر باشد، چه مسلمان.[2] البته در هر دو مورد و اگر قبل از اینکه این گناه در مَحکمه ثابت شود، فرد گناهکار بین خود و خدای خود واقعاً توبه کند، مسلماً خداوند توبه حقیقی او را قبول میکند.[3]
- مجازات غیر مرتبط با جرائم جنسی: در دیگر جرائم غالبا مردانه نیز اگر بانوان مجازات کمتری داشته باشند، در نهایت به ضرر خودشان تمام خواهد شد، به عنوان نمونه در آدمکشی[4] و دزدی،[5] جنایتکاران از ضعف بدنی و روحیه دلسوزانهتر آنان سوء استفاده کرده و با بیان اینکه مجازات زنان سبکتر است، آنان را وادار میکنند تا مسئولیت جنایتها را بپذیرند و در این صورت آنان وسیلهای برای جنایتکاری مردان قرار گرفته و حتی اگر اعدام نشده و یا دستشان قطع نشود، با آنکه گناه اصلی بر عهده مردان است، زنان نیز مجازاتی سنگین - هرچند کمتر از مردان - را متحمل خواهند شد.
و شاید دلایل دیگری نیز وجود داشته باشد که توجیهکننده تساوی مجازات بین مردان و زنان است.
[1]. امام خمینی، توضیح المسائل (محشّی)، گردآورنده، بنیهاشمی خمینی، سید محمدحسین، ج2، ص 818، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ هشتم، 1424ق.
[2]. بهجت، محمد تقی، جامع المسائل، ج5، ص 225، قم، دفتر معظمله، چاپ دوم، 1426ق؛ امام خمینی، تحریرالوسیله، ج 2، ص 470، مسئله 9، قم، مؤسسة دار العلم، چاپ اول؛ شعرانی، شیخ أبو الحسن، ترجمه و شرح تبصرة المتعلمین فی أحکام الدین، ج2، ص 737، تهران، منشورات إسلامیة، چاپ پنجم، 1419ق. اما برخی بین محصنه و غیر محصنه در تازیانه زدن فرق گذاشتند؛ مانند حضرت آیت الله خوئی: «اگر غیر محصنه (زن غیر شوهر دار) باشد، - چه مسلمان باشد و چه کافر- صد تازیانه به هر یک باید زد؛ اما اگر محصنه(زن شوهردار) باشد، سنگسار میشوند»؛ خوئی، سید أبوالقاسم، تکملة المنهاج، ص 40، م 194، قم، نشر مدینة العلم، چاپ 28، 1410ق؛ ر. ک: «حکم شرعی مساحقه»، 9564
[3]. «احکام لواط و مجازات مرتکب آن»، 3190.