کد سایت
fa86518
کد بایگانی
104024
نمایه
نحوه ولادت حضرت مریم(س) از نگاه عرفا
طبقه بندی موضوعی
عرفان عملی و اخلاق,عیسی
خلاصه پرسش
در یکی از کتابهای عرفان نظری، عبارت توهینآمیزی در مورد نحوه باردارشدن حضرت مریم(ع) دیدم که شهوت او با دیدن جبرئیل تحریک شد و ...! نظر شما در این مورد چیست؟
پرسش
چرا نویسنده ممد الهمم در شرح فصوص الحکم(ص 352) نوشتهاند که شهوت در مریم ساری شد و جسم عیسی از آبی که در مریم محقق شد و از آب متوهمی که از جبرئیل در رطوبت آن نفخ ساری شد خلق گردید؟ این توهین نیست؟!
پاسخ اجمالی
در مورد چنین عبارتی که در کتاب «ممد الهمم در شرح فصوص الحکم» آمده، باید گفت:
1. فصوص الحکم تألیف محی الدین عربی یکی از متون مهم درسی عرفان نظری است که و شرحهای زیادی بر آن نوشته شده است. یکی از آنها ممد الهمم است. در این کتاب غالباً به ترجمه متن فصوص الحکم اکتفاء شده و در برخی موارد به صورت اختصار نکاتی را به عنوان توضیح و شرح بیان میکنند.
2. ورود در مباحث عرفان نظری مانند هر مبحث علمی دیگر نیاز به مقدمات، کسب مهارت لازم و آشنایی با اصطلاحات تخصصی آن است؛ مثلاً اهل عرفان واژههایی؛ مانند گیسو و ابرو را در مورد خداوند به کار میبرند، کسانی که آشنا به اصطلاحات آنان نباشند، ممکن است این واژهها را بر معانی ظاهری حمل کنند و به عارفان نسبت دهند که خداوند در نظر آنان انسانی است که دارای گیسو و ابرو است؛ اما آشنایان به عرفان میدانند مراد از گیسو و ابرو در اصطلاح عرفان، عالم خلق است که مظهر زیباییهای خداوند است.
3. در اسناد هر مطلبی به گوینده باید تمام مطالب وی را - اعم مطالبی که به عنوان مقدمه بیان کرده و نیز مطالبی که بعداً در شرح آن آورده است - در نظر داشت.
4. با ذکر مقدمات بالا، در مورد نحوه ولادت حضرت عیسی(ع)، و به بیان دیگر در مقام تفسیر آیاتی از قرآن کریم[1] که در این زمینه نازل شده است، چنین متنی به نگارش درآمده است:
هنگامی که جبرئیل(ع) براى مریم(س) به صورت بشرى درست اندام، بیعیب و نقص تمثل یافت؛ حضرت مریم گمان برد که او بشرى است که قصد آمیزش با او را دارد؛ پس با تمام همت و قواى روحانی خود از او به خدا پناه برد، تا خداوند او را از آن بشر خلاص گرداند؛ زیرا میدانست این عمل در شریعت جایز نیست.
پس براى حضرت مریم حضور تمامى که روح معنوى است با خداوند حاصل شد.[2] و چون جبرئیل به مریم گفت که من رسول رب تو هستم، آمدهام که به تو پسرى پاک عطا کنم، مریم از آن حالت قبض، انبساط و انشراح یافت. پس در آن زمان جبرئیل، عیسى را در مریم دمید و جبرئیل ناقل کلمة اللّه براى مریم بود، چنانکه رسول، ناقل کلمة اللّه براى امت خود است. و چون مریم انبساط و انشراح صدر یافت، عیسى(ع) منبسط و منشرح الصدر متولد شد.
آنگونه که خداوند فرمود: «وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْیَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ».[3] پس شهوت در مریم سارى شد و جسم عیسى از آبى که از مریم محقق شد و از آب متوهمى که از جبرئیل در رطوبت آن نفخ سارى شد، خلق گردید؛ زیرا نفخ از جسم حیوانى رطب است چون که رکن آب در او است.
چون مریم میدانست که انسان از منى مرد و زن متولد میشود، خیال کرد که این آب متمثّل مانند آب مرد مولّد ولد است. پس وهم او تأثیر تامّ نمود و «العارف یخلق بهمته» در او صدق آمد. اگر گویى چون نافخ جبرئیل بود و ولد، سرّ أبیه است واجب این بود که عیسى به صورت روحانیین باشد. جواب اینکه آن آب محقق [4] از مادرش بود و او بشر بود که به حکم معتاد و متعارف، فرزند این نوع،[5] انسانى متکوّن میشود.[6]
ظاهراً مراد از این سخنان آن است که اعجاز به این معنا است، که مانند حوادث عادی، تمام شرایط عادی در تحقق آن رعایت نمیگردد؛ اما به این معنا نیست که در اعجاز از امور مادی و عادی هیچ استفادهای نمیشود؛ جریان تولد حضرت عیسی(ع) به صورت اعجاز و غیر عادی اتفاق افتاد؛ یعنی شرایط عادی در تولد فرزند، همخوابی زن و مرد و آمیزش آنان، محقق نشد، ولی در عین حال اینگونه نیست که هیچ یک از شرایط تولد فرزند مثل فعل و انفعالات در رحم هم اتفاق نیافته است؛ بلکه در جریان تولد حضرت عیسی(ع) بدون اینکه لمس انسانی تحقق یابد، همان فعل و انفعالاتی که برای تحقق فرزند در وضعیت عادی اتفاق میافتد در رحم حضرت مریم اتفاق افتاد.
این عبارت با چنین توجیهی توهینآمیز نخواهد بود، همانگونه که سخن قرآن کریم که جبرئیل مانند مردی که از هر جهت جذاب بود به کنار مریم(س) آمده و در گریبان او دمید، توهینی به مریم(س) نیست.
در هر حال مقصود از نقل و تبیین چنین عبارتی آن نیست که ما آنرا صددرصد پذیرفتهایم؛ بلکه منظور گزارش از یک نظریه در این باب است که میتواند مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
1. فصوص الحکم تألیف محی الدین عربی یکی از متون مهم درسی عرفان نظری است که و شرحهای زیادی بر آن نوشته شده است. یکی از آنها ممد الهمم است. در این کتاب غالباً به ترجمه متن فصوص الحکم اکتفاء شده و در برخی موارد به صورت اختصار نکاتی را به عنوان توضیح و شرح بیان میکنند.
2. ورود در مباحث عرفان نظری مانند هر مبحث علمی دیگر نیاز به مقدمات، کسب مهارت لازم و آشنایی با اصطلاحات تخصصی آن است؛ مثلاً اهل عرفان واژههایی؛ مانند گیسو و ابرو را در مورد خداوند به کار میبرند، کسانی که آشنا به اصطلاحات آنان نباشند، ممکن است این واژهها را بر معانی ظاهری حمل کنند و به عارفان نسبت دهند که خداوند در نظر آنان انسانی است که دارای گیسو و ابرو است؛ اما آشنایان به عرفان میدانند مراد از گیسو و ابرو در اصطلاح عرفان، عالم خلق است که مظهر زیباییهای خداوند است.
3. در اسناد هر مطلبی به گوینده باید تمام مطالب وی را - اعم مطالبی که به عنوان مقدمه بیان کرده و نیز مطالبی که بعداً در شرح آن آورده است - در نظر داشت.
4. با ذکر مقدمات بالا، در مورد نحوه ولادت حضرت عیسی(ع)، و به بیان دیگر در مقام تفسیر آیاتی از قرآن کریم[1] که در این زمینه نازل شده است، چنین متنی به نگارش درآمده است:
هنگامی که جبرئیل(ع) براى مریم(س) به صورت بشرى درست اندام، بیعیب و نقص تمثل یافت؛ حضرت مریم گمان برد که او بشرى است که قصد آمیزش با او را دارد؛ پس با تمام همت و قواى روحانی خود از او به خدا پناه برد، تا خداوند او را از آن بشر خلاص گرداند؛ زیرا میدانست این عمل در شریعت جایز نیست.
پس براى حضرت مریم حضور تمامى که روح معنوى است با خداوند حاصل شد.[2] و چون جبرئیل به مریم گفت که من رسول رب تو هستم، آمدهام که به تو پسرى پاک عطا کنم، مریم از آن حالت قبض، انبساط و انشراح یافت. پس در آن زمان جبرئیل، عیسى را در مریم دمید و جبرئیل ناقل کلمة اللّه براى مریم بود، چنانکه رسول، ناقل کلمة اللّه براى امت خود است. و چون مریم انبساط و انشراح صدر یافت، عیسى(ع) منبسط و منشرح الصدر متولد شد.
آنگونه که خداوند فرمود: «وَ کَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلى مَرْیَمَ وَ رُوحٌ مِنْهُ».[3] پس شهوت در مریم سارى شد و جسم عیسى از آبى که از مریم محقق شد و از آب متوهمى که از جبرئیل در رطوبت آن نفخ سارى شد، خلق گردید؛ زیرا نفخ از جسم حیوانى رطب است چون که رکن آب در او است.
چون مریم میدانست که انسان از منى مرد و زن متولد میشود، خیال کرد که این آب متمثّل مانند آب مرد مولّد ولد است. پس وهم او تأثیر تامّ نمود و «العارف یخلق بهمته» در او صدق آمد. اگر گویى چون نافخ جبرئیل بود و ولد، سرّ أبیه است واجب این بود که عیسى به صورت روحانیین باشد. جواب اینکه آن آب محقق [4] از مادرش بود و او بشر بود که به حکم معتاد و متعارف، فرزند این نوع،[5] انسانى متکوّن میشود.[6]
ظاهراً مراد از این سخنان آن است که اعجاز به این معنا است، که مانند حوادث عادی، تمام شرایط عادی در تحقق آن رعایت نمیگردد؛ اما به این معنا نیست که در اعجاز از امور مادی و عادی هیچ استفادهای نمیشود؛ جریان تولد حضرت عیسی(ع) به صورت اعجاز و غیر عادی اتفاق افتاد؛ یعنی شرایط عادی در تولد فرزند، همخوابی زن و مرد و آمیزش آنان، محقق نشد، ولی در عین حال اینگونه نیست که هیچ یک از شرایط تولد فرزند مثل فعل و انفعالات در رحم هم اتفاق نیافته است؛ بلکه در جریان تولد حضرت عیسی(ع) بدون اینکه لمس انسانی تحقق یابد، همان فعل و انفعالاتی که برای تحقق فرزند در وضعیت عادی اتفاق میافتد در رحم حضرت مریم اتفاق افتاد.
این عبارت با چنین توجیهی توهینآمیز نخواهد بود، همانگونه که سخن قرآن کریم که جبرئیل مانند مردی که از هر جهت جذاب بود به کنار مریم(س) آمده و در گریبان او دمید، توهینی به مریم(س) نیست.
در هر حال مقصود از نقل و تبیین چنین عبارتی آن نیست که ما آنرا صددرصد پذیرفتهایم؛ بلکه منظور گزارش از یک نظریه در این باب است که میتواند مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
[1]. در حقیقت اهل عرفان در این بخش در مقام تفسیر این آیات قرآن هستند: «وَ اذْکُرْ فىِ الْکِتَابِ مَرْیمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکاَنًا شَرْقِیًّا. فَاتخَّذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا. قَالَتْ إِنىّ أَعُوذُ بِالرَّحْمَانِ مِنکَ إِن کُنتَ تَقِیًّا. قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلَامًا زَکِیًّا. قَالَتْ أَنىَ یَکُونُ لىِ غُلَامٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنىِ بَشَرٌ وَ لَمْ أَکُ بَغِیًّا. قَالَ کَذَالِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلىَ هَینِ وَ لِنَجْعَلَهُ ءَایَةً لِّلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِّنَّا وَ کاَنَ أَمْرًا مَّقْضِیًّا. فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَکاَنًا قَصِیًّا». مریم، 16-22.
[2]. لذا حضور در نماز، روح نماز است، و نماز بیحضور کالبد بیروح.
[3]. نساء، 171.
[4]. آب محقّق از مریم، آب متوهّم نیز از مریم ولى با تصوّر از جبرئیل.
[5]. حضرت شعیب(ع) به حضرت موسى(ع) فرمود: همه برههاى دو رنگ که از گوسفندان گله من متولد شود از آن تو باشد. جناب موسى(ع) موقع مواقعه گوسفندان پارچهاى که به نقوش سیاه و سفید منقوش بود نزد گوسفندان میبرد. اکثر برهها به آن شکل در آمد که حضرت شعیب وعده کرده بود. نفایس الفنون، کتاب تواریخ، داستان موسى. نقل از: حسن زاده آملى، حسن، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ص 353، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، 1378ش.
[6]. همان، ص 352 – 353.