خداوند در قرآن، هم اصل خلقت انسان، و هم برخی از جزئیات خلقت او را به عنوان نعمتهای خود معرفی کرده است[1]:
به عنوان نمونه در سورهی رحمان میخوانیم: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* الرَّحْمنُ* عَلَّمَ الْقُرْآنَ* خَلَقَ الْإِنْسانَ ...»؛[2] به نام خداوند بخشنده بخشایشگر، خداوند رحمن، قرآن را تعلیم فرمود، انسان را آفرید.
از آنجا که یک کلیت با تمام اجزا و شرایطش، نعمت به شمار میآید، هر جزئی از اجزای آنرا نیز میتوان بخشی از آن نعمت به شمار آورد؛ لذا در ادامهی همین سوره، خلقت انسان از گل خشکیدهاى مانند سفال را نیز به عنوان یکی از نعمتهای خود معرفی میکند: «خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ کالْفَخَّارِ* وَ خَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ* فَبِأَىِّ ءَالَاءِ رَبِّکمَا تُکذِّبَانِ»؛[3] خلقت انسان از گل خشکیدهاى مانند سفال آفرید. و جن را از شعلهاى بدون دود. پس کدام یک از نعمتهاى پروردگارتان را انکار میکنید؟[4]
تکرار نعمت خلق انسان نه تنها منافاتى با فصاحت ندارد، بلکه خود یکى از فنون فصاحت است.[5] بویژه آنکه از دو نگاه به این موضوع میپردازد. در ضمن، آیات فراوانی به بیان اجزای بدن انسان - مانند چشم، گوش، قلب و ... - پرداخته و آنها را به عنوان نعمت اعلام میکند.
[1]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 23، ص 96، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[2]. الرحمن، 1 – 3.
[3]. الرحمن، 14.
[4]. تفسیر نمونه، ج 23، ص 114.
[5]. همان؛ «هدف از تکرار مطالب در قرآن»، 4977؛ «تکرار در قرآن کریم»، 73817؛ «جزئیات و تکرار در قرآن»، 149.