کد سایت
fa87152
کد بایگانی
104613
نمایه
حصر عقلی و حصر استقرایی
طبقه بندی موضوعی
کلیات
خلاصه پرسش
حصر عقلی و حصر استقرایی به چه معنا هستند؟
پرسش
سلام؛ حصر عقلی و حصر استقرایی به چه معنا هستند؟
پاسخ اجمالی
اصطلاح «حصر»، بیشتر در علوم ادبی کاربرد دارد، و عبارت از اختصاص دادن چیزی به چیز دیگر است به طریق مخصوص.[1] به عبارت دیگر، اثبات حکمی برای موردی معین و نفی آن حکم از موارد دیگر است.[2]
در علم منطق معمولاً بهجای واژه «حصر» بیشتر از واژه «تقسیم» و «اقسام» استفاده میشود. اهل منطق در مبحث تعریف یکی از انواع تعریف را تعریف به تقسیم و اقسام میدانند و یکی از روشهای قسمت، تقسیم تفصیلی است که آن نیز به عقلی و استقرایی تقسیم میشود:
«حصر عقلی» در جایی است که عقلاً مطمئن باشیم که این است و جز از این نیست، مانند «عدد یا زوج است و یا فرد» که عقلاً مصداق سومی برای آن یافت نخواهد شد، اما «حصر استقرایی» تنها به این معناست که تا آنجا که تحقیق و جستجو شد، همین مصادیق یافت شده است، اما عقلاً محال نیست که مصداق دیگری نیز وجود داشته باشد
به عبارتی تقسیم یا حصر عقلی آن است که تمام اقسام در آن بررسی شده و آمده باشد، به گونهای که از نظر عقل، وجود قسم دیگری ممتنع است. قسمت عقلی به این صورت است که تقسیم دایر بین نفی و اثبات است و معروف به تقسیم ثنایی(دو تایی) است؛ یعنی در هر نوبت مقسم به دو قسم تقسیم میشود و تا جایی که ضرورت داشته باشد این تقسیم ادامه پیدا میکند، مثلاً جوهر را تقسیم میکنند به «قابل للابعاد» و «غیر قابل»، و «قابل ابعاد» را به «نامی» و «غیر نامی» و همین طور... در اینجا تمام اقسام جوهر احصا شده است.
منظور از تقسیم یا حصر استقرایی این است که اقسام به لحاظ تتبع و جستوجو بیان میشود، اما از نظر عقل، وجود قسم دیگر ممتنع نیست، مثل تقسیم ادیان آسمانی به یهودیت، مسحیت و اسلام.[3]
در علم منطق معمولاً بهجای واژه «حصر» بیشتر از واژه «تقسیم» و «اقسام» استفاده میشود. اهل منطق در مبحث تعریف یکی از انواع تعریف را تعریف به تقسیم و اقسام میدانند و یکی از روشهای قسمت، تقسیم تفصیلی است که آن نیز به عقلی و استقرایی تقسیم میشود:
«حصر عقلی» در جایی است که عقلاً مطمئن باشیم که این است و جز از این نیست، مانند «عدد یا زوج است و یا فرد» که عقلاً مصداق سومی برای آن یافت نخواهد شد، اما «حصر استقرایی» تنها به این معناست که تا آنجا که تحقیق و جستجو شد، همین مصادیق یافت شده است، اما عقلاً محال نیست که مصداق دیگری نیز وجود داشته باشد
به عبارتی تقسیم یا حصر عقلی آن است که تمام اقسام در آن بررسی شده و آمده باشد، به گونهای که از نظر عقل، وجود قسم دیگری ممتنع است. قسمت عقلی به این صورت است که تقسیم دایر بین نفی و اثبات است و معروف به تقسیم ثنایی(دو تایی) است؛ یعنی در هر نوبت مقسم به دو قسم تقسیم میشود و تا جایی که ضرورت داشته باشد این تقسیم ادامه پیدا میکند، مثلاً جوهر را تقسیم میکنند به «قابل للابعاد» و «غیر قابل»، و «قابل ابعاد» را به «نامی» و «غیر نامی» و همین طور... در اینجا تمام اقسام جوهر احصا شده است.
منظور از تقسیم یا حصر استقرایی این است که اقسام به لحاظ تتبع و جستوجو بیان میشود، اما از نظر عقل، وجود قسم دیگر ممتنع نیست، مثل تقسیم ادیان آسمانی به یهودیت، مسحیت و اسلام.[3]
[1]. «به کارگیری یک سری از حروف یا روشهای دیگری که در علم بلاغت بیان گردیده است». برای اطلاع، ر. ک: هاشمی، احمد بن ابراهیم، جواهر البلاغه فی المعانی و البیان و البدیع، ص137 - 139، بیروت، المکتبة العصریة.
[3]. ر. ک: الحیدری، السید الرائد، المقرر فی توضیح منطق المظفر، ج 1، ص 325 - 330، قم، منشورات ذوی القربی، 1422ق.