در مورد ازدواج با دختران خردسال در قبل از اسلام و نیز حرام ننمودن چنین ازدواجی توسط اسلام، باید گفت:
- در جامعهای که دخترانش نه در حال درس خواندن و تحصیل بودند، و نه کارمند اداری؛ همچنین ملاحظات سِنّی در ازدواج مسئله مهمی نبود و تفاوت سنی مشکلآفرین تلقی نمیشد؛ و دختران نیز در سنهای پایین به بلوغ رسیده و آمادگی ازدواج را داشتند، طبیعی بود که ازدواج و تشکیل زندگی، و... از آرزوها و خواستههای اصلی دختران و خانواده آنها باشد.[1]
میدانیم در جامعه بدوی عربستان و غیر عربستان، حتی در بسیاری از جوامع تا دهههای اخیر؛ امکانات تحصیل به صورت فراگیر فراهم نبود، رسانههای خبری این قدر گسترش نیافته بود، و...؛ از اینرو دختران را در سن پایین شوهر میدادند تا زودتر سراغ زندگی و سرنوشت خود رفته و آینده خود را بسازند.[2]
- صرف نظر از آنچه گفته شد و با فرض اینکه چنین ازدواجی، نوعی ناهنجاری اجتماعی به شمار میآمد، برخورد با یک ناهنجاری اجتماعی و مبارزه با آن نیز نیازمند زمان و آماده شدن شرایط است، و اعلام ممنوعیت کامل ازدواج خردسالان در آن زمان نه به صلاح و نه امکانپذیر بود، با این وجود امامان اهلبیت(ع) در عمل چنین ازدواجی نداشته و گزارشی وجود ندارد که هیچکدام از همسران آن بزرگواران، دخترانی خردسال باشند؛ از اینرو سیره عملی ایشان میتواند برای پیروانشان الگو باشد. علاوه بر آنکه برخی ائمه(ع) توصیه فرمودهاند که اولیا از به ازدواج درآوردن فرزندانشان - چه پسر و چه دختر - در خردسالی خودداری فرمایند:
«شخصی به امام صادق(ع) و یا امام کاظم(ع) گفت ما فرزندانمان را در کودکی به عقد هم درمیآوریم! حضرت فرمود: الفت و انسی که لازم است میان زن و شوهر وجود داشته باشد، در چنین ازدواجهایی ممکن است صورت نپذیرد».[3] از اینرو و با استناد به این روایت، فقها حکم به کراهت ازدواج قبل از بلوغ دادهاند.[4]
در نهایت توجه به این نکته نیز جالب است که بسیاری از افراد و گروههایی که به شدت مخالف ازدواج در نوجوانی هستند، نسبت به روابط جنسی نامشروع در این سنین تا این اندازه حساسیت ندارند!
[1]. «علت ازدواج پیامبر(ص) با عایشه»، 14590؛ «بررسی روایت «جدا کردن عائشه از امّ المؤمنین»»، 30081؛ «نام «حمیراء»»، 86529.
[2]. «بهترین سن برای ازدواج»، 8697؛ «اختلاف سن در ازدواج»، 28102؛ (معیارهای اصلی و فرعی در انتخاب همسر) 12237؛(شرایط ازدواج موفق) 2776.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب،کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد،، ج 5، ص 398، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. طباطبائی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی،ج 2، ص 801، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1409ق.