کد سایت
fa88180
کد بایگانی
105355
نمایه
فرق میان کلمات غرور، خدع و غدر
طبقه بندی موضوعی
لغت شناسی
خلاصه پرسش
واژههای «غرونا»، «خدعونا» و «غدروا بنا» در دعای ماه شعبان و در نگاهی وسیعتر، ریشههای «غرر»، «خدع» و «غدر» چه تفاوتی با هم دارند؟
پرسش
در دعای دوم روز سوم شعبان؛ فرق میان «غرونا»، «خدعونا» و «غدروا بنا» چیست؟
پاسخ اجمالی
در یکی از دعاهای ماه شعبان چنین آمده است: «احْکُمْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا فَإِنَّهُمْ غَرُّونَا وَ خَدَعُونَا وَ خَذَلُونَا وَ غَدَرُوا بِنَا وَ قَتَلُونَا وَ نَحْنُ عِتْرَةُ نَبِیِّکَ»؛[1] خدایا! میان ما [که اهلبیت پیامبرت هستیم] و قوم ما داوری کن! که آنان ما را فریب دادند و نیرنگ زدند و ما را وانهادند و با ما بیوفایی کردند و ما را کُشتند.
در عبارت فوق؛ سه کلمه مترادف از ریشه «غرر»، «خدع» و «غَدر» آمده است: «غرّونا»، «خدعونا» و «غدروا». این سه کلمه هرچند در زبان فارسی هم معنا هستند،[2] ولی زبانشناسان عربی اندک تفاوتهایی برای آنها بیان میکنند که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
فرق بین غرور، خدع، و غدر:
«غرور»، توهّمی است که موجب میشود انسان به خاطر آن، کاری انجام دهد که موجب ضرر به خود شود؛ مثلاً شخصی از دور سرابی میبیند و تصور میکند که آب است؛ از اینرو، آبی را که در اختیار دارد [با مصرف بیجا و یا به هر شکل دیگر] آنرا از دست میدهد به این امید که به آب دسترسی دارد، ولی در نهایت تشنه میماند و حتی ممکن است از بین برود. اما «خدع» به معنای این است که افرادی فضا را چنان سنگین و ابرآلود میکنند که راه درست و کار صحیح بر انسان پوشیده میماند و به این دلیل که علم به صواب و صلاح ندارد، راه اشتباه را برمیگزیند و به خود ضرر وارد میکند.[3]
همچنین درباره فرق بین «خدع» و «کید» گفته شده است که خدع به معنای عمل کردن برخلاف گفته خویش است؛ برای دفع ضرر یا جلب منفعت بدون نقشهای که از قبل طراحی شده باشد. اما کید به معنای فریب دادن دشمن با نقشه قبلی است که همراه با فکر و تدبیر بوده است.[4]
«غدر»، به معنای نقض عهد و بیوفایی و خیانت است.[5] این واژه از این جهت که درباره عهد و پیمان به کار میرود، تفاوتی محسوس با کلمههای سابق دارد.
با وجود تفاوتهایی که گفته شد، این ریشهها گاه برای تأکید به صورت پیاپی ذکر شده و گاه یکی از آنها تنها معنای کاملاً مترادفی را با ریشه دیگر میرساند و بر این اساس، لازم نیست در تمام متون آیات و روایات، چنین ریشههایی دقیقاً ناظر به معانی یاد شده باشند؛ زیرا به عنوان نمونه، در دعای فوق نمیتوانیم بپذیریم که خدعه دیگران بر اهلبیت(ع) تأثیر گذاشته به نحوی که آنان راه صحیح را گم کردهاند.
در عبارت فوق؛ سه کلمه مترادف از ریشه «غرر»، «خدع» و «غَدر» آمده است: «غرّونا»، «خدعونا» و «غدروا». این سه کلمه هرچند در زبان فارسی هم معنا هستند،[2] ولی زبانشناسان عربی اندک تفاوتهایی برای آنها بیان میکنند که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
فرق بین غرور، خدع، و غدر:
«غرور»، توهّمی است که موجب میشود انسان به خاطر آن، کاری انجام دهد که موجب ضرر به خود شود؛ مثلاً شخصی از دور سرابی میبیند و تصور میکند که آب است؛ از اینرو، آبی را که در اختیار دارد [با مصرف بیجا و یا به هر شکل دیگر] آنرا از دست میدهد به این امید که به آب دسترسی دارد، ولی در نهایت تشنه میماند و حتی ممکن است از بین برود. اما «خدع» به معنای این است که افرادی فضا را چنان سنگین و ابرآلود میکنند که راه درست و کار صحیح بر انسان پوشیده میماند و به این دلیل که علم به صواب و صلاح ندارد، راه اشتباه را برمیگزیند و به خود ضرر وارد میکند.[3]
همچنین درباره فرق بین «خدع» و «کید» گفته شده است که خدع به معنای عمل کردن برخلاف گفته خویش است؛ برای دفع ضرر یا جلب منفعت بدون نقشهای که از قبل طراحی شده باشد. اما کید به معنای فریب دادن دشمن با نقشه قبلی است که همراه با فکر و تدبیر بوده است.[4]
«غدر»، به معنای نقض عهد و بیوفایی و خیانت است.[5] این واژه از این جهت که درباره عهد و پیمان به کار میرود، تفاوتی محسوس با کلمههای سابق دارد.
با وجود تفاوتهایی که گفته شد، این ریشهها گاه برای تأکید به صورت پیاپی ذکر شده و گاه یکی از آنها تنها معنای کاملاً مترادفی را با ریشه دیگر میرساند و بر این اساس، لازم نیست در تمام متون آیات و روایات، چنین ریشههایی دقیقاً ناظر به معانی یاد شده باشند؛ زیرا به عنوان نمونه، در دعای فوق نمیتوانیم بپذیریم که خدعه دیگران بر اهلبیت(ع) تأثیر گذاشته به نحوی که آنان راه صحیح را گم کردهاند.
[1]. طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، ج 2، ص 827، بیروت، مؤسسة فقه الشیعة، چاپ اول، 1411ق.
[2]. ر. ک: فرهنگ فارسی معین، و لغتنامه دهخدا، واژههای «غرّ»(غرر)، «خدع» و «خدعه»، «غدر».
[3]. عسکری، حسن بن عبدالله، الفروق فی اللغة، ص 253، بیروت، دار الافاق الجدیده، چاپ اول، 1400ق.
[4]. همان.
[5]. ابن فارس، أحمد، معجم مقاییس اللغة، ج 4، ص 413، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، چاپ اول، 1404ق؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 5، ص 8، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.